پنجشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۳

چهره کریه فقر در زندگی حاشیه نشینان و حلبی آبادها

8:27:43 PM 1393/5/1
آلونک نشین ها در حاشیهٴ شهرها
آلونک نشین ها در حاشیه شهرها


سی و پنج سال از حاکمیت آخوندها می گذرد، سی وپنج سال درد، رنج و فقر شدید برای توده مردم و چپاول و غارت برای سران و مهره های وابسته به نظام ولایت.
سی وپنج سال حاکمیت نظامی وحشی که اکثریت مردم ایران بهای حکومت آن را با فقر و محرومیت می پردازند.
سی وپنج سال حاکمیتی که تازیانه اش برگرده مردم فرود می آید و در این حاکمیت، اقلیت اشراف وابسته به حاکمیت، با ثروتهای انبوه و قصرهای پر زرق و برق خون اکثریت فقیر را می مکند و شیره جان آنان را می گیرند.
این است بزرگترین دست آورد حاکمیت منحوس آخوندی برای توده مردم. با وجود این که اکثریت مردم در فقر زندگی می کنند، اما فقر در میان مردم تهی دست لایه بندی است، و سایه فقر ناشی از حکومت آخوندی بر گرده قشری از توده مردم بیشتر از سایر اقشار سنگینی می کند، تا جایی که اساساً از حد اقلهای زندگی زیر خط فقر نیز محرومند.
اقشار حاشیه نشین شهرها، پایین ترین لایه اکثریت توده محروم و فقیرند، مصداق این لایه پایینی جامعه، کودکان گرسنه در کهریزک، کارگران کوره پزخانه های اطراف رباط کریم و ساکنان محروم، نوروزآباد هستند.
جمعیت حاشیه نشین شهرها خانوارهایی هستند که نمی توانند خانه یا زمینی در شهر تهیه کنند و ناگزیر به حاشیه پناه می آورند، شاید قطعه ای زمین کوچکتر با قیمت پایین گیر بیاورند وبتوانند آلونکی بسازند و در آن زندگی کنند. اینان ساکنان، اسلام شهرها، باقر شهرها، نوروزآبادها و حلبی آبادها هستند.
نظام فقرآفرین آخوندی، عامل اصلی رشد روزبه روز و قارچ گونه حلبی آبادها و آلونک نشین ها است.
آلونکها و حلبی آباد ها، خانه هایی هستند که کودکشان در گرد و غبار به دنیا می آیند، بزرگ می شوند، مدرسه می روند و می میرند.
خلاصه ای از گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا از زندگی یکی از مناطق حاشیه نشین به نام نوروزآباد چنین است: ”این جا خبری از قصابی نیست. مردمش گوشت نمی خورند. محله ای که بقال ها سیاهه ای دارند از اسامی مقروضان. تک و توک؛ حتی نان را هم نسیه می برند، لواش یا بربری. دو تا و سه تا و پنج تا هم ندارد. حتی اگر قیمتش یک اسکناس سبز هزار تومانی باشد. قیمتش؛ قدر نداری شان است. این جا «نوروزآباد» است؛ محله ای اطراف اتوبان خلیج فارس و در حاشیه غربی تهران. سنجاق شده ای به منطقه 18“. (ایسنا30تیر93)
یکی از رسانه های حکومتی در مورد زندگی مردم این حاشیه نشینها وحلبی آبادهای رشد یافته در حاکمیت آخوندها چنین می نویسد: ”چیزی که وجود دارد و به چشم دیده می شود، بی عدالتی گسترده است“.
وقتی که یک روزنامه حکومتی (ابتکار31تیر93) زیر تیغ سانسور نظام و یا در محظوریت در نظر گرفتن منافع کل نظام و یا در محظوریت در نظرگرفتن منافع باندی، فقط به گوشه ناچیزی از بی عدالتی نظام ولایت بر زندگی بخشی از زندگی مردم اعتراف می کند و می نویسد: ”بی عدالتی گسترده است“ ، واضح است که واقعیت گستردگی بی عدالتی فراتر از آن است که این روزنامه حکومتی به آن اعتراف می کند.
واقعیت زندگی حاشیه نشینی همان است که مردم منطقه یی نه تنها گوشت نمی خورند بلکه، نان را نیز نسیه می گیرند و یا شاید هم از همسایه قرض می گیرند، به امید روزی که بتوانند شندرغاز پول دربیاورند و پول نان نسیه یا قرضی را بدهند.
این هم وصف بقالی تیره آبادی که در حاکمیت آخوندها به آن نوروزآبادمی گویند: ”بقالی یک یخچال دارد که داخلش چندتایی شیر و آبمیوه است و در قفسه های نیمه خالی تخم مرغ و خرما و حبوبات و سویا جا گرفته. خبری از سوپرمارکت و هایپرمارکتها یا قفسه های رنگارنگ و یخچال های ایستاده نیست. قفسه ها خالی و خلوت است. بقالی، اتاق دو متری خانه است. درش باز می شود به اتاق پذیرایی. کنار اتاق یا همان بقالی، راهرویی است مفروش با فرش قرمز رنگ و رو رفته. «سینک» ظرفشویی هم کنار همین راهرو قرار گرفته. در خانه باز است. می شود حتی از داخل بقالی سرک کشید به اتاق پذیرایی یا حتی اتاق خواب. یک کمد است و چند دستی رختخواب که رویش قرار گرفته و فرشی رنگ و رو رفته“. و... (ایسنا30تیر93)
آری، ثروت افسانه ای ولی فقیه از خون مکیده شده این مردم توسط نظام به دست می آید و مابه ازای فرود تازیانه فقر برگرده این مردم است که یک ”سرباز کوچک ولایت“ بیش از 3هزار ملیاردتومان به جیب می زند و باز هم به خاطر فرود آمدن تازیانه فقر برگرده همین مردم است که یک رانت خواری کوچک و ناقابل 650میلیون یورویی صورت می گیرد و یک سرباز یک لاقبای دیگر ولایت صدها میلیون یورو از اموال همین مردم را به کشورهای خارجی قاچاق می کند و...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر