ده ماهی که گذشت...
بعد از حدود ده ماه از بازداشت غیرقانونی اینجانب، سرانجام در تاریخ یکم دیماه حکم قطعی در دادگاه تجدید نظر شعبه 36 به وکیلم ابلاغ شد، که عینا تأیید حکم بدوی شعبه 26 دادگاه انقلاب بود.
با وجود اینکه در این مدت ده ماه با فشارها و ناملایمات فراوانی مواجه بوده ام، در مشورت با وکلای مجربم، از هر گونه انتشار مطلب یا امضای بیانیه هایی که در مناسبت های مختلف از زندان و از طرف همبندیانم صادر می شد، خودداری کردم، تا از هرگونه بهانه جویی های احتمالی برای کاهش رأی بدوی جلوگیری شود.
از جمله این فشارها می توان به ضرب و شتم در هنگام بازداشت در تجمع روز معلم در مقابل دیدگان همکارانم( تجمعی کاملا صنفی، مدنی و قانونی ) اعزام به بازپرسی با وضعیت نابهنجار پوششی ( لباس و شلوار پاره و بدون کفش با پاهای برهنه)، اعزام به زندان تهران بزرگ با همان شرایط و نگهداری غیرقانونی در این زندان به مدت 4 ماه و نیم در کنار متهمان به شرارت و سرقت و درشرایطی با کمترین امکانات انسانی، اشاره کرد.
علاوه بر این، هم در دادگاه بدوی و هم دادگاه تجدیدنظر تماما دفاع از جزئیات پرونده را به وکلای مجرب خود آقایان تاج و رئیسیان واگذار کردم و در هر دو دادگاه جز در موارد معدودی که مورد پرسش مستقیم قرار گرفتم لب به سخن نگشودم.
هم در دادگاه تجدید نظر و هم در خود زندان در دیداری که با نماینده دادستان داشتم (که بنا بر خواست ایشان در دفتر رئیس اندرزگاه برای پیگیری مداوای مشکلات جسمی اینجانب، انجام شد) ایشان بر نظر مساعد دادستانی نسبت به تخفیف مجازات تأکید داشتند، بدون اینکه هیچ درخواستی از جانب بنده انجام شده باشد.
حتی قاضی پرونده تجدید نظر نیز به وکلای اینجانب مساعدت دادگاه برای تخفیف کلی در حکم بدوی را اعلام کرده بودند. با اینهمه، تأیید کامل حکم بدوی بدون هیچ تغییری در دادگاه تجدیدنظر، بار دیگر نشان داد که سرنوشت پرونده های سیاسی در جای دیگری خارج از نهادهای قضایی تعیین می شود.
حتی قاضی پرونده تجدید نظر نیز به وکلای اینجانب مساعدت دادگاه برای تخفیف کلی در حکم بدوی را اعلام کرده بودند. با اینهمه، تأیید کامل حکم بدوی بدون هیچ تغییری در دادگاه تجدیدنظر، بار دیگر نشان داد که سرنوشت پرونده های سیاسی در جای دیگری خارج از نهادهای قضایی تعیین می شود.
حال در شرایط کنونی که حکم ناعادلانه ده سال و نیم اینجانب به صورت قطعی تأیید شده است، بر خود لازم می دانم از همه دوستان و همکاران عزیز، فعالان صنفی شاغل و بازنشسته، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران، کانون صنفی معلمان تهران، کانون ها و انجمن های صنفی معلمان استان ها و شهرستان های ایران، تشکل ها و فعالان کارگری، فعالان دانشجویی، فعالان حوزه زنان، فعالان حقوق بشر، گروه ها و کمپین های تلگرامی و روزنامه نگاران و رسانه هایی که در این مدتِ ده ماه حمایت های رسانه ای و معنوی خود را از اینجانب دریغ نداشته اند، تشکر و قدر دانی کنم.
محمدحبيبی
زندان اوين ٤دی ماه١٣٩٧
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر