پنج شنبه ۷ آبان ۱۳۹۴
«نعمت ملا» (Nihmat Malla) مدافع
حقوق بشر و روزنامهنگار کُرد ایرانی، بیش از یک ماه پیش در مجارستان
بازداشت شد. مقامات این کشور گفتهاند “او را به ایران دیپورت خواهند کرد.”
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و
مدنی، «نعمت ملا» در زمانی که به عنوان پناهجو به سمت کشور «آلمان» در حرکت
بود، در چهارشنبه ۱ مهرماه ۱۳۹۴ (۲۳/۹/۲۰۱۵) به دلیل ورود غیرقانونی به
خاک کشور مجارستان از سوی پلیس این کشور بازداشت و به زندانی در نزدیکی
«بوداپست» منتقل شد.
گفته شده این مدافع حقوق بشر ایرانی به
همراه ۵۱ پناهجوی زندانی دیگر، به مدت ۸ روز دست به اعتصاب غذا زده است و
هماکنون نیز برای بار دوم در چهارمین روز اعتصاب غذای خود است.
این روزنامهنگار دلیل اعتصاب غذایش را
“خشونت و رفتار تحقیرآمیز پلیس مجارستان”، “عدم رسیدگی درمانی و برخورداری
از دارو برای درمان بیماریای که در مسیر سفر بدان دچار شده” و همچنین
“دادگاهی چند دقیقهای بدون حضور وکیل و مترجم” و “عدم توجه به اظهارات
قانونیاش برای برخورداری از حق پناهندگی و حمایت حقوقی از او” عنوان کرده
است.
او پیشتر در صفحه فیسبوک خود نوشته بود:
“برای دو دقیقه آمدم سر خط. از همه تقاضای کمک دارم به یاری تمام زندانیان
بشتابید. وضعیت اینجا اصلا خوب نیست. نمیدانم تا کی بتوانم دوباره بیایم
سر خط، ما را در زندانی بزرگ محبوس کردهاند.”
او در ادامه نوشته است: “رفتار پلیس به
شدت غیرانسانی است. ما را به جای کمپ پناهجویی به زندانی رسمی همراه با
زندانیان جرایم خطرناک محبوس کردهاند. حال جسمیام به خاطر ۸ روز اعتصاب
غذا، عفونت سینه و بیماری اصلا خوب نیست. مقامات مجارستانی اطلاع دادهاند
که من تا پنجشنبه ۲۵ آذرماه ۱۳۹۴ (۲۶/۱۱/۲۰۱۵) باید در حبس بمانم. پس از
آن نیز من را به ایران دیپورت میکنند. به جایی که از آن به دلیل ترس جانی
به اروپا پناهنده شدهام. من به آنها گفتهام که یک مدافع حقوق بشر کُرد
ایرانی هستم و فعالیت من دیدبانی و گزارشگری موارد نقض حقوق بشر در ایران
بوده است، اما آنها در مقابل عنوان میکنند که کشور شما امن است، جنگی در
حال جریان نیست و در تاریخ مقرر شما را به ایران دیپورت میکنیم. به کشوری
میخواهند دیپورتم کنند که برای مدافعان حقوق بشر امن نیست.”
این پناهجوی زندانی در تماسی تلفنی با
«کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» به شرح آنچه روی داده است پرداخته و
گفته است: “ساعت دو شب پلیس مجارستان ما را دستگیر کرد و حدود چهار ساعت
ما را که ۳۲ نفر بودیم، زیر باران نگه داشت. نزدیکیهای صبح ما را به
کیشکونهالاش (جنوب مجارستان) منطقهای در نزدیکی مرز با صربستان منتقل
کردند. در آنجا اول در ادارهای پلیس وسایل و لباسهای ما را گرفتند و
بازرسی بدنی کردند. حتی با وجود اینکه من چند بار به زبان انگلیسی به آنها
گفتم که من یک مدافع حقوق بشر هستم و این شیوه رفتار با ما مناسب نیست، اما
آنها به شیوهای بسیار بد و غیرقابل باور با ما رفتار کردند.”
این مدافع حقوق بشر زندانی درباره شیوه
برخورد پلیسهای مجارستان گفته: “من دچار بیماری و عفونت سینه شده بودم، در
آن اداره پلیس من و چند نفر دیگر را وادار کردند تا ماشینهای پلیسی که ما
را آورده بودند بشوییم. زیر بارش باران ماشین پلیس را شستیم. به ما گفتند
داخل ماشین، سقف، بیرون و حتی جایی که خودشان نشسته بودند تمیز کنیم.
بعد از اینکه ما را به زیرزمینی بردند و
در آنجا همه لباسها و وسایلمان را اعم از موبایل، ساعت، کمربند و بند کفش
از ما گرفتند. بچه هم همراه ما بود، خانمی گریه میکرد. یکی از پناهجوها
گفت حتی کُرست (سوتین) آن خانم را هم گرفتهاند. مامورهای پلیس وقتی
میگشتند، حتی شورت شخص را هم پایین میکشیدند و تفتیش میکردند. سپس با
شیوهای که انگار با حیوان برخورد میکنند، شخص را میچرخاندند و هُل
میدادند. یکی از پناهجوها به صورت سهوی حواسش نبود و به یکی از پلیسها
برخورد کرد، پلیس دستش را پاک میکرد، گویی که آن شخص بیماری واگیردار
دارد. سپس این ۳۲ نفر را در یک اتاق کوچک که حتی یک کفپوش موکتی در آن
نبود روی زمین نشاندند و گفتند اینجا بشینید تا کارهایتان تمام شود.
اصلا مترجمی وجود نداشت. وقتی با آنها
انگلیسی حرف میزدیم با زبان مجاری پاسخ میدادند. بعد از تکمیل فرمهایی
که به ما دادند، ۱۰ یا ۱۱ ساعت، ۴ کودکی که همراهمان بود گرسنهشان شده
بود. درخواست غذا دادیم که برایمان نان خشک آوردند که بیشتر بچهها آن را
نخوردند. بچهها در این وضعیت روی زمین خوابیدند. بعدا ما را با اتوبوس به
یک بخش دیگر در شهر کیشکونهالاش منتقل کردند. آنجا نیز ما را در حیات نگه
میداشتند تا مترجم آوردند.
یک چیز عجیبی که برای ما جای سوال بود، ما
شبها ساعت ۳ و ۴ شب بیدارمان میکردند، به داخل ماشینی میانداختند و از
این اداره به آن اداره و از این دادگاه به آن دادگاه میبردند. در دادگاهی
که ما را بردند یک وکیل حکومتی حضور داشت، میگفتند یک پولی به وکیل
میدهید، چون شما مهاجر هستید در نهایت پولی از شما گرفته نمیشود و آزاد
میشوید. یک وکیل، یک دادستان، یک قاضی، یک مترجم، یک پلیس و یک تایپیست در
اتاقی بود که من در آن بودم. دادستان چند سوال کرد و گفت شما قانون شکستید
و از مرز وارد شدید. این مرزها بسته است و نباید وارد میشدید. من در آنجا
گفتم که بالشخصه من نمیدانستم که آنجا مرز مجارستان است و آن قاچاقچی که
مرا را آورد گفت که اینجا راه عبور است و پایینتر کمپ پناهجویی است و از
آنجا میتوانید برگه تردد بگیرید. قاضی به ما گفت حق ندارید به مجارستان
برگردید و باید ظرف سه روز این کشور را ترک کنید. حتی برگهای هم به من و
دیگران دادند.
پس از آن ما را به جای دیگری انتقال دادند
و برگه، همه وسایلمان و لباسهایی که در کولهپشتیمان داشتیم را دوباره
گرفتند. در تمام این مدت موبایل و ساعت و کولهپشتیمان را به ما ندادند.
آنجا دوباره رفتارهای بد شروع شد. مثلا در جایی ما را برای یک شب نگه
داشتند. ما را به یک بازداشتگاهی بردند که هر اتاق برای دو نفر بود. باز
رفتارهای تحقیرآمیز شروع شد، میگفتند به ما نزدیک نشوید. در آنجا همه به
زبان مجاری حرف میزدند. زمانی هم درخواست مترجم میکردیم، مترجم عرب
میآمد. در آنجا برگههای دادگاه را از همه گرفتند. مشخص نبود به چه دلیلی
چندین بار دیگر ما را از زندانی به زندانی دیگر انتقال دادند.
ما نمیدانستیم کجا هستیم. یکباره شبانه
میآمدند و با لگد به درب میزدند، با زبان مجاری حرف میزدند، ما را گیج و
خوابآلود میکشیدند بیرون و سوار ماشین میکردند. نمیدانستیم چه خبر
است. در تمام این مدت حتی کت تنم نبوده است. یک تیشرت نازک پوشیده بودم و
هیچ لباس گرمی نداشتم.”
این روزنامهنگار ایرانی در ادامه گفته:
“در شهر کیشکونهالاش برگهای به من دادند امضا کنم. وقتی گفتم این برگه چه
هست، برایم یک مترجم عرب آوردند با من حرف بزند. حتی یک مترجم کُرد و یا
فارس نیاوردند تا من متوجه بشوم چه متنی را دارم امضا میزنم.
پس از اینکه من را به این زندانی که در
نزدیکی بوداپست هست انتقال بدهند، بعد از چهار روز آمدند و به من گفتند که
شما باید تا ۲۶ نوامبر ۲۰۱۵ اینجا بمانید. زندانی که در آن زندانیهایی با ۴
تا ۴۰ سال سابقه حبس و با جرایمی همچون قتل در آن محبوس هستند. این زندان
یک زندان اصلی برای کشور مجارستان است و در آن محکومان گوناگونی در حبس
هستند اما من در اینجا یک پناهنده و مهاجر هستم، این موضوع برای من بسیار
عجیب است. گفتم چرا باید بمانم؟ گفتند این حق ماست، چون دادگاه دومت این
حکم را صادر کرده است. گفتم کدام دادگاه؟ گفتند دادگاهی که شما در آن این
برگه را امضا کردید. گفتم اصلا آنجایی که من این برگه را امضا کردهام یک
مترجم عرب برای من آوردهاند…”
.
«نعمت ملا» مدافع حقوق بشر،
روزنامهنگار، نویسنده، فیلمساز، برنامهساز رادیویی و خبرنگار است. او یکی
از اعضای رسمی و عضو ثابت هیات سردبیری نهاد مدافع حقوق بشر «کمپین دفاع
از زندانیان سیاسی و مدنی» است و در سالهای اخیر اخبار و گزارشهای نقض
حقوق بشر در ایران را تهیه و منتشر کرده است.
این مدافع حقوق بشر به دلیل فعالیتهای
صلحآمیز و بشردوستانه در «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی»، از سوی
نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات ایران، احضار و مورد تعقیب قرار گرفت و به
همین دلیل از کشور ایران خارج و پس از مدتی طولانی به سمت اروپا حرکت کرد
تا در یکی از کشورهای این اتحادیه درخواست پناهندگی کند.
این نویسنده و فیلمساز کُرد ایرانی، سناریوی فیلم کوتاه «ژیانهوه» (jiyanewe) دوباره زیستن را نوشته است. فیلم کوتاه «دوباره زیستن»، محصول شبکە تلویزیونی «کورد کانال»، بە کارگردانی «شهرام باپیری» است.
داستان این فیلم نوشتەی «نعمت ملا» است و
در آن مقاومت و مبارزەی زندانیان سیاسی کُرد بە تصویر کشیدە شدە است؛ زندگی
مبارزانی کە تا آخرین لحظات زندگی، بر سر مطالبات انسانی و برحق خود،
پایدار و استوار میمانند.
او درباره این فیلم گفته است: “این فیلم
پردە از اعدام افرادی برمیدارد کە تنها بە تاوان تفاوت فکر و اندیشە، بە
سیاهچالەهای حکومت اسلامی ایران افتادە و در سپیدەدمان بە دار آویختە
میشوند. این فیلم حدیث دوبارە زیستن است و حکایت اینکە؛ چگونە زندانیان
سیاسی پس از بە دار آیختە شدن، در یاد و خاطرەی عزیزان و تمامی
آزادیخواهان جهان ماندگار میشوند و همە روزە زندگی و یاد آنان در حال نو
شدن است.”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر