چهارشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۵

#ایران#Iran# چرا پرداختن به قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ ضرورت جدی امروز است؟


تازمانی که مصلحت نظام راهنمای عمل حاکمان جمهوری اسلامی باشد و پایبندی به هیچ نُرم و قاعده و هنجاری ورای مصلحت نظام وظیفه حاکمان نباشد، جمهوری اسلامی همان است که ۲۸ سال پیش بود۰ تغییر حاکمان و سر کار آوردن رئیس جمهوری که اصلاح طلب باشد یا حتی ولی فقیهی که «میانه رو» باشد سر سوزنی جمهوری اسلامی را به یک جامعه امروزی شبیه تر نخواهد کرد۰ راه حل مسئله ایران تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی به دست مردم و مقاومت ایران است.
مرداد ماه امسال بیست و هشتمین سالگرد قتل عام هولناک هزاران زندانی مجاهد و مبارز به دستور خمینی است۰ در آن جنایت بزرگ که مهیب ترین مورد کشتار سیاسی پس از جنگ جهانی دوم نامیده شده٬ هزاران زندانی که بیشترشان پیشتر «محاکمه» شده و مشغول گذراندن دوره محکومیت شان بودند پس از یک پرسش و پاسخ کوتاه در خصوص عقاید شان به چوبه های دار سپرده شدند۰ این واقعه بزرگ با اعتراض منتظری جانشین آنروز خمینی و برکناری او از این مقام به بحرانی در سراسر نظام بدل شد به گونه ای که کسی از حاکمان نمی تواند ادعا کند که از موضوع آن کشتار وحشیانه بی خبر بود۰ منتظری به درستی گفت که آن اعدام ها بزرگترین جنایت در تاریخ جمهوری اسلامی هستند۰ در باب این واقعه بزرگ سخن بسیار گفته شده و بسیاری به حق در پی کشاندن عاملان این جنایت بزرگ به دادگاه های بین المللی برای دست داشتن در جنایت علیه بشریت هستند۰ واژگان از بیان رنج مادران پدران و فرزندانی که هنوز داغ از دست دادن عزیزی را بر دل دارند ناتوان و درمانده است۰ وجه حقوق بشری این جنایت بی تردید بسیار برجسته است و کوشش فعالان و اعضای مقاومت برای به دست عدالت سپردن جانیان البته اقدامی است بایسته و درخور سپاس و تقدیر از آن رو که هر وجدان بیداری وظیفه دارد با تلاش جمهوری اسلامی برای به فراموشی سپردن یا کوچک نمودن اهمیت این واقعه مقابله نماید۰ در این نوشتار اما نگارنده بر آنست تا اهمیت این واقعه بزرگ را از وجوهی دیگر بررسی نماید۰ راقم این سطور بر این نظر است که این جنایت بزرگ دربردارنده درسهای بزرگی برای ایران امروز در مورد ماهیت جمهوری اسلامی٬ ماهیت مقاومت ، بی ثمر بودن تلاش برای اصلاح نظام٬ و نیز نکات مهمی برای سیاستگذاری خارجی در خصوص ایران است۰ آنچه در پی می آید معطوف به درس های گرانسنگی است که از این واقعه بزرگ می توان آموخت۰
ماهیت جمهوری اسلامی
اعدام و تلاش برای نابودی مخالفان و ناراضیان در جمهوری اسلامی از نخستین روزها آغاز شد و تاکنون نیز ادامه داشته است۰ بر این اساس، بسیاری جمهوری اسلامی را نوعی حکومت دیکتاتوری یا اتوریتارین به شمار آورده اند۰ گروهی دیگر نیز با عطف نظر به روحانی بودن حاکمان و محتوی و منشأ دینی اصول حاکم، جمهوری اسلامی را نوعی حکومت تئوکراتیک یا دینی دانسته اند۰ برخی دیگر نیز با توجه به برگزاری انتخابات و وجود نهادهای انتخابی آن را شبه دموکراتیک قلمداد کرده اند۰ حال ببینیم قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ با کدام یک از تعریف های یاد شده در بالا همخوانی دارد۰
اگرچه در یک نگاه سطحی جای دادن جمهوری اسلامی در میان نظام های تئوکراتیک یا مذهبی موجه به نظر می رسد اما در یک نگاه دقیق تر ناهمخوانی آن با حکومت دینی آشکار می شود۰ برای رفتار خلاف عرف اسلامی حاکمان ایران شواهد بسیاری وجود دارد اما شاید هیچ بینه ای روشن تر از واقعه قتل عام زندانیان در سال ۱۳۶۷ برای اثبات این امر موجود نیست۰ بیشتر زندانیانی که در این قتل عام سر به دار شدند پیشتر در دادگاه های همین نظام و طبق مثلأ «قوانین» جمهوری اسلامی به حبس محکوم شده و شماری از آنان دوره محکومیت شان به پایان رسیده و باید طبق «قانون» آزاد می شدند۰ بنابر این تردیدی نیست که آن اعدام ها غیر اسلامی بوده و حتی با قوانین قضایی جمهوری اسلامی منافات داشت همانگونه که منتظری نیز بر این امرتصریح کرد۰ تازه این جدای از ملاحظات دیگر همچون حرمت اعدام در ماه محرم یا اعدام زنان باردار است که دلایل دیگری بر منافات قتل عام زندانیان در سال ۱۳۶۷ با قوانین فقهی هستند۰ مختصر آن که فاجعه کشتار جمعی زندانیان مجاهد و مبارز ، طبقه بندی جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی تئوکراتیک یا دینی را بسیار دشوار می کند۰
حال ببینیم آیا طبقه بندی جمهوری اسلامی در گروه نظام های سیاسی دیکتاتوری یا اتوریتارین با این اعدام جمعی همخوانی دارد یا نه۰ اگرچه سرکوب و اعمال خشونت علیه مخالفان و ناراضیان از ویژگی های رژیم های دیکتاتوری است اما نبودن حداقلی از تنوع و گوناگونی سیاسی، بی معنا بودن مفهوم شهروند واجد حقوق مشخص، و فقدان گروه های سیاسی و اجتماعی دخیل در تصمیم گیری و قادر به تعامل با حاکمیت در ایران اطلاق صفت اتوریتارین یا دیکتاتوری بر جمهوری اسلامی را نامناسب می نماید۰ مورد قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز به روشنی فقدان مفهوم شهروند واجد حداقلی از حقوق به رسمیت شناخته شده و نیز نبودن هیچ گروه سیاسی یا اجتماعی که بتواند در تصمیم گیری های حاکمیت کمترین نقشی داشته باشد را آشکار کرده است۰
برخی نیز جمهوری اسلامی را نوعی رژیم سیاسی توتالیتر به شمار آورده اند۰ مبنای چنین طبقه بندی ویژگی هایی همچون وجود یک دستگاه سرکوب و کنترل گسترده و بسیار سازمان یافته، کنترل انحصاری دولت بر وسایل ارتباط جمعی، نیروی نظامی و ارتش، و همه نهاد هاست۰ البته جمهوری اسلامی چنین مختصاتی را به تمامی داراست۰ اما ویژگی های ضروری دیگری هم هستند که در جمهوری اسلامی دیده نمی شوند۰ به عنوان نمونه وجود یک ایدئولوژی رسمی و نیز یک حزب رسمی که به آن ایدئولوژی پایبند باشد از ضروریات یک نظام توتالیتر هستند که در ایران نمی بینیم۰ همچنین از دیگر ویژگی های یک رژیم سیاسی توتالیتر سازمان یافتگی و نظم فوق العاده جامعه با قوانینی است که همگی ناظربه یک هدف مشخص هستند۰همانگونه که اعدام های جمعی زندانیان مجاهد و مبارز به روشنی نشان داد آنچه در جمهوری اسلامی محلی از اعراب ندارد قانون و نظم است و بر خلاف نظام های توتالیتر که در آنها قوانین بسیار محکم ساری و جاری است، ویژگی برجسته جمهوری اسلامی تعطیلی کامل قانون و فقدان نظم اجتماعی و سیاسی است۰ کوتاه سخن، جمهوری اسلامی را نمی توان یک رژیم سیاسی توتالیتر دانست۰
اگر چنین است که جمهوری اسلامی در قالب هیچ یک از نظام های سیاسی رایج نمی گنجد پس ماهیت آن چیست و آن را چگونه باید توصیف کرد؟ واقعیت این است که جمهوری اسلامی یک دولت یا رژیم سیاسی به مفهوم امروزی کلمه نیست۰ جدای از شروط جمعیت، سرزمین و اعمال قدرت و حاکمیت، دولت در معنای امروزی دو جزء ضروری دارد: قانون و نظم۰ شرط حداقلی یک واحد سیاسی برقراری مجموعه ای از قواعد و قوانین برای نظم بخشیدن به امور اجتماعی مردم در یک محدوده جغرافیایی است۰ یعنی ویژگی بارز دولتهای امروزی وجود قوانین و قواعدی برای استقرار نظم و قاعده در اجتماع است۰ در نتیجه اگر نظامی فاقد این عناصر ضروری بود نمی توان آن را یک رژیم سیاسی یا دولت به حساب آورد۰
اگرچه در یک نگاه سطحی در ایران قوانینی وجود دارد و قوای مقننه و قضائیه هم هستند که ظاهرأ کارشان تولید و نظارت بر اجرای قانون است، اما در واقع تصمیم گیری ها در جمهوری اسلامی تابع قانون نیست بلکه راهنمای اصلی زمامداران جمهوری اسلامی «قاعده» مصلحت نظام است۰مطابق این «قاعده» ولی فقیه و کارگزارانش مجازند هر آنچه را که به مصلحت نظام و ضروری برای استمرار و بقای آن می دانند انجام دهند۰ در عمل به مصلحت نظام هیچ قاعده و قانونی حتی قوانینی که پیشتر توسط خود جمهوری اسلامی و ارکانش به تصویب رسیده و یا قوانین شرع رادع و مانعی محسوب نمی شوند۰ بر اساس این دیدگاه که خمینی ارائه کننده آن است ولی فقیه و کارگزارانش می توانند حتی عمل به فرایض دینی مسلمانان را نیز ممنوع کنند، اگر چنین تصمیمی برای حفظ و استمرار نظام ضروری باشد۰ این بدان معناست که منافع و مصالح نظام برتر و بالاتر از هر قانون و قاعده ای، حتی قوانین مصوب خود نظام، است۰ به دیگر سخن، اگرچه قوانین ساخته می شوند اما نظام موظف به رعایت هیچ قانونی نیست: در واقع هیچ قانون و قاعده ای حکمفرما نیست۰ برای تقریب به ذهن شاید بتوان جمهوری اسلامی را با نظام برده داری قیاس کرد که در آن نیز بردگان از حقوق تعریف شده ای برخوردار نبودند و ارباب قدرت اختیارات نامحدود داشتند۰
وجه ممیزه و ویژگی برجسته قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ منافات آن با قوانین و احکام دادگاه های همین نظام است۰ به دیگر سخن، برای فهم ماهیت جمهوری اسلامی و این که نباید آن را دولت یا نوعی رژیم سیاسی به شمار آورد مثالی گویاتر و روشن تر از اعدام های سال ۱۳۶۷ وجود ندارد۰
ماهیت مقاومت سازمان‌ یافته مردم ایران
یکی از جنبه های برجسته این واقعه بزرگ ایستادگی بر سر آرمان، شجاعت، از خود گذشتگی، فداکاری و پاکبازی مجاهدان و مبارزان است۰ در روزهای این واقعه در یک سو نمایندگان خمینی در هیئت مرگ و مأموران وزارت اطلاعات و زندانبانان بودند و در سوی دیگر زندانیان عمدتأ مجاهد۰ خمینی که در روزهای پایانی زندگیش خطر اصلی برای جمهوری اسلامی دست سازش را مجاهدین می دانست با دادن اختیارات کامل به آن هیئت های مرگ در صدد بود تا به خیال خود کار مقاومت در برابر نظامش را یکسره کرده و بقای نظام را بیمه کند۰ خمینی می خواست تا ریشه درخت مقاومت را برکند تا بقای خود و نظامش را تضمین نماید۰ در برابر او و نمایندگانش هزاران زندانی بی دفاعی بودند که با آزمونی دشوار روبرو شدند: تسلیم و تن دادن به خواسته های هیئت و در امان ماندن، یا ایستادگی، نه گفتن، و پرداخت بالاترین هزینه۰ راه میانی یا سومی وجود نداشت۰ زندانیان که بیشترشان از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند در این رویارویی نابرابر، با پذیرش خطر راه ایستادگی و مقاومت در برابر نمایندگان خمینی را برگزیدند و سر به دار شدند۰امروز که به گذشته می نگریم آشکارا می بینیم که نتیجه اما خلاف انتظار خمینی و محاسباتش بود۰ درست است که شمار بسیاری از رشیدترین فرزندان ایران به خاک افتادند اما شعله مقاومت همچنان پرفروغ است و فرهنگ مقاومت در برابر نظام به جا مانده از خمینی در میان نسل های بعدی جاذبه خود را حفظ کرده است۰ در مقابل، چندی پس از آن جنایت هولناک خمینی مرد و بازماندگانش امروزه برای دست و پا کردن اندکی مشروعیت باید پایبندی به او و اندیشه هایش را کتمان کنند تا مگر کسی را بفریبند۰ از این رو، آن واقعه بزرگ و پیامد هایش تابلوی کوچکی از رویارویی دو نیروی اصلی تاریخ معاصر ایران نیز هست: خمینی و پیروانش در برابر مسعود رجوی و یاران مجاهدش۰ در این رویارویی، مجاهدین اگرچه بردار شدند اما ماندگار شدند و نه تنها آنگونه که خمینی می خواست نابود نشدند بلکه امروزه نیروی اصلی مقاومت در برابر نظام خمینی همچنان مجاهدین هستند۰ در آنسو اما نام خمینی منفورتر از همیشه است و اندیشه های او حتی در میان بازماندگانش هم طرفدار جدی ندارد۰ در یک کلام، مجاهدین از آن آزمون سربلند و پیروز بیرون آمدند چرا که نشان دادند برای آرمان شان حاضرند بالاترین هزینه را بپردازند، اما خمینی و پیروانش گرچه مستانه پنداشتند که زدند و بردند اما به واقع شکست خوردند، نفی و طرد شدند و در باتلاق عدم مشروعیت فروتر رفتند۰
دلیل بن بست گفتمان اصلاحات
سپهر اندیشه سیاسی در ایران امروز عرصه رقابت دو گفتمان است: گفتمان مبارزه و تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی و گفتمان اصلاح طلبی و تلاش برای تغییرات تدریجی در نظام از طریق شرکت در انتخابات و نشاندن بد به جای بدتر؛ یا به طور خلاصه گفتمان سرنگونی در برابر گفتمان اصلاحات۰ سال ۱۳۷۶ و روی کار آمدن خاتمی زمان اوج گیری گفتمان اصلاحات در جامعه ایران بود۰ چکیده این رویکرد آنست که به جای تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی، بهتر و مقرون به صرفه تر، کم هزینه تر و پر فایده تر ، ثمر بخش تر و کم خطرتر آن است که بکوشیم آن را اصلاح کنیم۰ راه اصلاح جمهوری اسلامی هم عمدتأ شرکت در انتخابات و رأی دادن به نامزدهایی است که طرفدار تغییر و اصلاح امور هستند و نشاندن آنان به جای «تندروها» و «محافظه کاران» که خواهان ادامه وضع موجودند۰ واقعیت این است که بخش قابل ملاحظه ای از دانشجویان و دانش آموختگان و به طور کلی مردم ناراضی ارکان نظری گفتمان اصلاحات را پذیرفته بودند و با جدیت از برنامه های اصلاحی پشتیبانی کردند۰ پایه نظری یا تئوریک اقدامات صورت گرفته در دوران موسوم به اصلاحات اندیشه اصلاح دینی بود که از یک دهه پیش با آثار سروش پایگاه و جایگاهی در میان جوانان و دانشجویان پیدا کرده بود۰ این اندیشه که متأثر از اندیشه های فلسفی مغرب زمینی است و به طور خلاصه یک رکن اصلی تحقق تغییر سیاسی در ایران را اصلاح اندیشه دینی می داند، پایه و اساس نظری گرایش به اصلاحات و اصلاح طلبی سیاسی از دوره ریاست جمهوری خاتمی تا کنون بوده است۰ اگرجمهوری اسلامی در واقع دولتی در مفهوم امروزی کلمه بود امید به اصلاح آن از طریق تغییر و جایگزینی حاکمان و زمامداران پایه و اساسی داشت۰ اگر چارچوبی قانونی حتی در حد و اندازه شمار اندکی از هنجارها و اصول پایه ای و حقوق تعریف شده و غیر قابل نقض در قاموس جمهوری اسلامی معنا و مفهومی داشت، با اتکا به همان دایره محدود اصول و قواعد و هنجارهای غیر قابل تخطی و با سر کار آوردن زمامدارانی بهتر به جای حاکمان کنونی می شد امیدوار بود که اوضاع بهبود یابد۰
اما از آنجا که قلب جمهوری اسلامی آنچنان که پیشتر اشاره شد در اصل مصلحت نظام می تپد و زمامدار فقیه بر اساس این اصل می تواند و مجاز است هر اصل و قاعده و قانونی، ولو قوانین همین نظام، را زیر پا بگذارد، آنچنان که در واقعه قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز به روشنی دیده می شود، باید گفت که گرفتاری و مسئله در این یا آن زمامدار و اجرا نشدن قانون نیست، چرا که مطابق قانون جمهوری اسلامی بی قانونی و زیر پا گذاشتن قوانین و حقوق تصریح شده در آن کاملأ قانونی و موجه است۰ این است پایه و اساس و ریشه مشکلات و گرفتاری های ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی: جمهوری اسلامی یعنی اصل حاکم بودن و ارجحیت مصلحت نظام بر همه چیز۰ به همین دلیل است که حتی تغییر ولی فقیه از خامنه ای به رفسنجانی یا دیگری تغییری در ماهیت اوضاع ایجاد نمی کند، همچنان که روی کار آمدن خاتمی و اصلاح طلبان تغییری در رفتار جمهوری اسلامی به وجود نیاورد۰ بر این اساس می توان گفت که مشکل گفتمان اصلاح طلبی و دلیل عدم توفیق آن درک نادرست اصلاح طلبان از صورت مسئله در جمهوری اسلامی است۰ تغییر تدریجی و اصلاح امور نیاز به اساس و بستری حداقلی به نام «دولت» دارد که در جمهوری اسلامی غایب است۰
درسهایی برای سیاستگذاران خارجی
همان گونه که در بالا شرح داده شد واقعه هولناک قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز، چهره عریان جمهوری اسلامی، که همانا زیر پا گذاشتن هر قاعده قانونی در صورتی که مصلحت نظام ایجاب کند، را به روشنی نشان داد۰ جمهوری اسلامی نوعی دولت یا رژیم سیاسی نیست۰ در غیاب دو عنصر ضروری قانون و نظم که یک نظام سیاسی یا دولت را از وضعیت هرج و مرج و بی نظمی متمایز می کند، در ایران اکنون دولتی حاکم نیست۰ این امر از چند جنبه برای سیاستگذاران خارجی واجد اهمیت است۰ اول این که تفوق منطقه ای جمهوری اسلامی تفاوتی با جاه طلبی های گروهی همچون داعش ندارد۰ نه جمهوری اسلامی و نه داعش پایبند به هیچ اصل یا قانونی نیستند و نباید به عنوان شریک به آنان اعتماد کرد۰ به همان نسبت که خنثی کردن نفوذ منطقه ای ایران با حمایت از داعش نابجا خواهد بود، پذیرش جمهوری اسلامی به عنوان شریک در جنگ علیه داعش فاجعه بار است۰ دوم این که به همان ترتیب که جمهوری اسلامی با زیر پاگذاشتن قوانین و نیز احکام دادگاه های خود هزاران زندانی دربند را آنگاه که گمان کرد به مصلحت نظام است بر دار کرد، به همان سادگی هر قرار و پیمان بین المللی را آنگاه که به مصلحت خود بداند زیر پا خواهد گذاشت۰ از این رو توافق اتمی با جمهوری اسلامی فاجعه بار است۰ از آنجا که بنا بر ارجحیت اصل مصلحت نظام زمامداران جمهوری اسلامی ملزم به رعایت هیچ قانون یا عهد و پیمانی نیستند، به محدودیت هایی که در چارچوب برجام به آن متعهد شده اند پایبند نخواهند ماند۰ توافق با جمهوری اسلامی درست همانند توافق با داعش است۰ راه رفع خطر و مهار برنامه هسته ای ایران ، حمایت از مردم و مقاومت ایران و خواسته سرنگونی جمهوری اسلامی است۰
سخن پایانی
 
اهمیت پرداختن به قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز تنها منحصر به پیگیری عدالت برای بازماندگان و داغدیدگان این واقعه بزرگ نیست۰ بررسی این فاجعه برای درک مسائل امروز ایران و یافتن راه چاره ضرورت دارد چرا که اساس نظری یا تئوریک آن قتل عام هولناک همان اصل فاسد مصلحت نظام است ۰ از آنجا که این اصل همچنان راهنمای زمامداران کنونی جمهوری اسلامی است، امکان تکرار چنان جنایاتی همچنان و با همان جدیت وجود دارد۰ مشکل بزرگ و بزرگترین مشکل جمهوری اسلامی، جمهوری نبودن آن نیست، اسلامی نبودن آن هم نیست، بلکه «دولت» نبودن آن است۰ واقعه قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ تابلویی جاودانی و فراموش نشدنی از ماهیت جمهوری اسلامی پیش روی همگان قرار داده است۰ جمهوری اسلامی امروز به اندازه سر سوزنی از آنچه در سال ۱۳۶۷ بود فاصله نگرفته است۰ 

تازمانی که مصلحت نظام راهنمای عمل حاکمان جمهوری اسلامی باشد و پایبندی به هیچ نُرم و قاعده و هنجاری ورای مصلحت نظام وظیفه حاکمان نباشد، جمهوری اسلامی همان است که ۲۸ سال پیش بود۰ تغییر حاکمان و سر کار آوردن رئیس جمهوری که اصلاح طلب باشد یا حتی ولی فقیهی که «میانه رو» باشد سر سوزنی جمهوری اسلامی را به یک جامعه امروزی شبیه تر نخواهد کرد۰ راه حل مسئله ایران تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی به دست مردم و مقاومت ایران است.

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر