سه‌شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۹۶

#ایران# اتفاقی افتاده؟ بازجوها همدیگر را لو میدهند!

عکس تزیینی است



در بخشی از نامه آقای منتظری به خمینی در تاریخ ۱۷مهر ۱۳۶۵آمده:
… آیا می‌دانید در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه نشده است؟
آیا می‌دانید عده زیادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟
آیا می‌دانید در زندان شیراز دختری روزه‌دار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟
آیا می‌دانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی دختران جوان را به‌زور تصرف کردند؟
آیا می‌دانید هنگام بازجویی دختران، به‌کارگیری الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟
آیا می‌دانید چه بسیارند زندانیانی که در اثر شکنجه‌های بی‌رویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شده‌اند و کسی به داد آنها نمی‌رسد؟
آن زمان سربازان گمنام در شعبه‌های بازجویی و اطلاعات و سپاه که اصلی‌ترین لایه‌های حفاظتی و نور چشم ولایت بودند می‌آمدند و می‌بردند و می‌کشتند نعره‌ می کشیدند. اگر کسی هم پیدا می‌شد و می‌گفت بالای چشم فلان بازجو ابروست به جرم توهین به سربازان «مقدس» و گمنام ولایت داغ می‌شدند. اما امروز  همان بازجویان تلاش می‌کنند نام بازجو را از شناسنامه‌هاشان پاک کنند تا کمتر مورد  انتقام مردم قرار بگیرند. محسن آرمین یکی از اعضای مؤسس «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، بازجوی قدیمی ۲۰۹ و از پاسداران و حافظان نظام ولایت در نامه‌یی که در اعتماد به تاریخ ۱۱آبان ۹۶ درج شد به نجات می‌گوید:
«ماه گذشته همین خبر‌گزاری از سرداری بی‌ستاره و البته غیرمستعفی که هیچگاه در عرصه رسانه‌یی و خبری حضوری نداشته مصاحبه‌یی منتشر کرد و از زبان او مرا متهم کرد که در دهه شصت شکنجه‌گری خشن بودم… درباره من فرموده‌اید ـ اگر کسی امروز آن را انکار می‌کند می‌خواهد بگوید من مخالف برخورد با منافقین بودم! البته ما خوشحال می‌شویم که امثال ایشان که کمکی به انقلاب نکردند، صف خود را از انقلابیون جدا کنند لیکن برخلاف ادعای ایشان اتفاقاً ایشان جزو بازجوهای بند ٢٠٩بودند حالا اگر پشیمان شده‌اند مربوط به خودشان است.ـ جناب سردار نجات سوابق من روشن است چیزی ندارم که پنهان کنم یا از آن شرمنده باشم… مطمئن باشید توضیحات بیشتر من درباره آن گذشته موجب رفع کامل ابهاماتی می‌شود که دوستان شما در داخل و خارج کشور اخیراً علیه من مطرح ساخته‌اند اما قطعاً این توضیحات به صلاح شما و دوستان‌تان نخواهد بود پس بهتر است بگذارید دهانم بسته باشد.»
محسن آرمین و حسین نجات هر دو از مؤسسین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بودند. این سازمان یک جریان دست‌ساز ـ متشکل از هفت گروه وحشی و عقب مانده ـ بود که در فروردین سال ۵۸به راه افتاد. شورای مرکزی این جمعیت «دست ساز» به اعتراف نجات ـ رئیس سازمان اطلاعات سپاه امروز ـ عبارت بودند از:‌ بهزاد نبوی، صادق نوروزی، محسن آرمین، مصطفی تاج‌زاده، حسین فدایی، محمدباقر ذوالقدر، مرتضی الویری، حسن واعظی، محمد رضوی و حسین نجات.
«شما و دوستان‌تان در خبرگزاری تسنیم برخلاف آن چه تظاهر می‌کنید، باور دارید که دادن نسبت بازجویی به کسی، موجب کاهش مقبولیت او در جامعه می‌شود، زیرا اگر آن‌گونه که اظهار کردید بازجویی  را افتخار می‌دانستید خبرگزاری تسنیم این همه اصرار نمی‌کرد که یک فتنه‌گر چنین سوابق درخشانی در کارنامه خود دارد!…»
 بازجوی دیروز زندان اوین که خدا می‌داند در ۲۰۹چه بلایی سر زندانیان آورده، ادامه میدهد: «این توضیحات به صلاح شما و دوستان‌تان نخواهد بود پس بهتر است بگذارید دهانم بسته باشد.»
این هم یک مصاحبه با حسین فدایی که سایت الف از مصاحفه فدایی یک بازجوی دیگر چاپ کرده:
سوال: آرمین و تاج‌زاده بازجو بودند؟
فدایی: بله اینها بودند آقای علی بیگی هم بود.
سوال: آغاجری، صادق نوروزی، سلامتی بازجو بودند؟
فدایی: از همه گروه‌های سازمان به‌طور غیرمستقیم یا مستقیم با اینکار درگیر بودند.
می‌گوید از همه گروه‌های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با این کار یعنی بازجویی و شکنجه متهمان سیاسی درگیر بودند.
با این حساب می‌بینیم که حسین فدایی و حسین نجات و نوروزی و سلامتی و آغاجری و بیگی و تاج‌زاده و آرمین و بقیه شرکا از دم شکنجه‌گر و جانی و ازکثیف ترین بارجوها بودند. برخی مانند آرمین در جنگ قدرت حذف شدند و برخی مانند حسین زیبایی‌نژاد معروف به حسین نجات و حسین فدایی آن‌قدر شکنجه کردند که پاسدار نجات در دی‌ماه ۹۵به سمت جانشین رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران منصوب شد و حسین فدایی هشتم آبان ۹۶ با حکم ولی‌فقیه مسئول دفتر بازرسی خامنه‌ای شد.
آرمین در همان نامه ادامه داده:
«قبلا به دوستانتان در خبرگزاری تسنیم تذکر دادم که اولاً این شیوه تبلیغ صریح و مستقیم که به سبک تبلیغات روسی بسیار شبیه است اثر عکس دارد. حداقل اندکی برای مخاطب شعور قائل باشید و حرفه‌یی‌تر عمل کنید. ثانیا اتهام شکنجه در سال‌های شصت در زندان بیش از آن‌که چهره مرا مخدوش کند تأیید تمام ادعاهای مخالفان جمهوری اسلامی است.
می بینید در واقع دوستانش در خبرگزاری تسنیم چنان گرفتار باند بازیهای سیاسی و کینه‌ علیه یکدیگر شده اند که نمی فهمند که همه در یک کشتی نشسته اند و در صورت غرق شدن با هم غرق خواهند شد. و برای اثبات شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی میگوید: پرسنل سپاه در آن سال‌ها مرتکب فجایعی می‌شدند؟.
البته این فجایع کماکان وجود دارد و شکنجه های قرون وسطایی رنگ و شکل عوض کرده است الان که بحث کشتار زندانیان سیاسی به میان آمده این جنایتکاران تلاش در پیدا کردن شریک جرم برای خود هستند وگرنه همین الان هم در زندانها  زندانی را به جایی میرسانند که خودکشی کند به جایی میرسانند که روزهای متوالی اعتصاب غذا کند و به جایی میرسانند که حتی درون قفس زندان، تنفس کردن هم برایش مشکل باشد!
و زنان به دلیل اینکه بیشتر مورد کینه حاکمان هستند با بدترین نوع شکنجه و تحقیر و تعدی روبرو میشوند تا دیگر حتی در پایین ترین لایه های ذهنشان هم مبارزه با این حکومت باقی نماند!
اما
اینها هیچکدام چاره بیچارگی های حکومت نیست و روزگاری فرا رسیده است که بازجوها به هم رحم نمیکنند و هر یک برای دربردن خود، دنبال شریک جرم میگردند،  دیگری را پایین میکشد تا راهی برای خود پیدا کند و در منجلاب تنها نباشد.
و این خود حکایت روز ورق خوردن صفحه زندگی ایرانیان است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر