پنجشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۷

#محسن_محمدباقر همیشه سرحال و بانشاط بود با اینکه از دو پا فلج و با دو عصا راه میرفت ولی به همه روحیه میداد. روزای آخر یکبار گفت:اگر خواستند مرا دار بزنند اول یک پشتک می‌زنم و بعد با عصایم می‌کوبم توی سر «جواد شش‌انگشتی» بعد می‌روم بالای دار» #تابستان_خونین۶۷


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر