8:05:38 AM 1392/10/2
کنفرانس در پارلمان ايتاليا با حضور رئيس جمهور برگزيده مقاومت
|
اعلام بيانيه اکثريت نمايندگان پارلمان ايتاليا در دفاع از حقوق مجاهدان ليبرتی حمايت از مقاومت ايران و برنامه مريم رجوی
کنفرانس در پارلمان ايتاليا با حضور رئيس جمهور برگزيده مقاومت
اکثريت نمايندگان پارلمان ايتاليا:
به رغم کشتار جمعی 52تن در اشرف و گروگان گيری 7تن ديگر در اين مدت هيچ تحقيق مستقلی در مورد اين جنايت صورت نگرفته و حداقل تدابير امنيتی در کمپ ليبرتی به اجرا در نيامده است
از دولت ايتاليا، اتحاديه اروپا، آمريکا و ملل متحد می خواهيم همه امکانات بين المللی را برای آزادی گروگانها توسط حکومت عراق و افزايش تدابير حفاظتی و تضمين امنيت ساکنان ليبرتی به کارگيرند
5ماه بعد از انتخابات رياست جمهوری رژيم ايران بيش از 100روز بعد از روی کارآمدن روحانی هيچ اثر مادی از تغيير در اين رژيم مشاهده نمی شود
ما از برنامه 10 ماده ای خانم مريم رجوي رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران برای استقرار يک دولت دموکراتيک و جدايی دين از دولت در ايران حمايت می کنيم
18دسامبر2013-27 آذر 92
جوليو ترتزی وزير خارجه ايتاليا تا مارس 2013
روکو بوتی ليونه فيلسوف، رهبر اتحاد دموکرات مسيحی، نايب رئيس پارلمان ايتاليا (2009 ـ 2013)
الساندرو پاگانو نماينده پارلمان ايتاليا
سناتور لوچو مالان عضو هيأت رئيسه سنای ايتاليا
سناتور پائولو کورسينی نايب رئيس کميسيون خارجه سنا
سناتور لوئيجی کومپانيا عضو سنای ايتاليا
سناتور مارکو پردوکا رهبر حزب راديکال فرامليتی
داريو ريولتا مسئول روابط خارجی حزب زنده باد ايتاليا
سناتور توريسلی
طاهر بومدرا، مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل
و اليزابتا زامپاروتی رئيس مشترک کميته ايتاليايی پارلمانترها و شهروندان
الساندرو پاگانو نماينده پارلمان ايتاليااين افتخار بزرگی برای ما است که خانم مريم رجوی، رئيس جمهور برگزيده شورای ملی مقاومت ايران را در کنار خودمان داريم. يعنی اينجا در رم، در سالن متعلق به پارلمان اين امکان برايمان فراهم شده است که در خيلی از خبرهای خوبی که به ما می رسند، شريک باشيم. به طور خاص امروز در رابطه با خبر خيلی خوبی که به آن اشاره خواهم کرد و بدون شک خانم رجوی آن را کاملتر و بهتر توضيح خواهند داد. همان طور که گفتم برای همگی ما افتخار بزرگی است. بايد بگويم که شخصاً خيلی خوشحالم که رياست اين جلسه را به عهده دارم. به خصوص که حضور خانم رئيس جمهور رجوی، برای ما نيز يک لحظه اميد ايجاد کرد. من به خانم رجوی و هواداران و اعضای جنبش او تبريک می گويم، به خاطر اين که طی هفته های اخير اتفاق مهمی افتاد و دادگاه اسپانيا با صدور حکمی عملاً مشاور مالکی، فالح فياض را متهم شناخت. به اين ترتيب بالاخره به روشنی و بدون ابهام در سطح بين المللی سندی در مورد جنايتی که در اول سپتامبر در کمپ اشرف به وقوع پيوست، بيرون آمد و بر نقشی دلالت دارد که دولت عراق در آن واقعه، ايفا کرده است و همدست رژيم ايران بوده است. طبعاً اين حکم شروع يک محاکمه بين المللی است و اين حکم قضايی شرايطی را ايجاد می کند که بالاخره بتوان به شکل کاملاًً واضح و روشن يک مسئوليت مشخص را برجسته کرد و بنابراين در سطح بين المللی عاملين اين جنايت شناسايی شدند. طبعاً مبارزه خانم رجوی در اين رابطه تمام نشده است، اما به طور خيلی پر معنی به کسانی که در اعتصاب غذا وکارزار جهانی شرکت داشتند، صدها و هزاران نفر بودند که در ژنو، برلين، اتاوا، لندن، ملبورن، واشنگتن و در رم، در اين کارزار و اعتصاب شرکت داشتند و در واقع يک ظرف مادی از ميزان حمايت از اين جنبش را نشان دادند و افکار عمومی بين المللی متوجه ميزان منفوريتی شد که در قبال رژيم ايران و همدستان عراقيش وجود دارد. الآن به هرحال اينجا هستيم، بعد از تبريکات می خواهيم از اين فرصت مهم يعنی حضور اين شخيصتهای برجسته استفاده کرده و وارد محتوای بحث شويم. اما قبل از ورود به محورهای اصلی بحثم مايلم از سخنرانانی که به اين گردهمايی آمده اند، تشکر کنم، از چپ، سناتور «لوچو مالان» که هميشه در زمينه حقوق بشر بسيار حساس و فعال بوده و دوست شخصی من است، به همين دليل مبارزات فراوانی را با هم پيش برده ايم. در سمت راست من خانم «اليزابتا زامپاروتی»، که رئيس مشترک کميته ايتاليايی پارلمانترها و شهروندان برای همبستگی با مقاومت ايران است، که در واقع هماهنگی نمايندگان پارلمان ايتاليا در حمايت از مقاومت ايران را رهبری می کند. هم چنين «لوچو سيلبونتو»، سناتور «رابرت توريسلی»، از آمريکا و مدافع بزرگ حقوق اشرفيها، که به خاطر تعهدات و فعاليتهای مدنی اش در ايتاليا بسيار شناخته شده است، هم چنين همين الآن آقای «جوليو ترتزی» وزير خارجه قبلی ايتاليا نيز رسيد، که مدافع بزرگ مبارزات حقوق بشری و فرهنگی ما بوده است.
اکنون قبل از اين که سخنرانيها را شروع کنيم، می خواستم سندی که توسط 320 نماينده پارلمان ايتاليا امضا شده است را برای رئيس جمهور قرائت کنم. شما می دانيد که مجلس نمايندگان ايتاليا 630 عضو دارد، بنابراين بيش از نصف نمايندگان پارلمان ايتاليا اين سند را امضا کرده اند که از همه گروههای پارلمانی هستند و اين سند را به طور مستقيم امضا کرده اند. اين سند نشان دهنده پيشرفت يک مبارزه مشترک در حمايت قاطع از مقاومت ايران است. تأکيد می کنم که جمع آوری امضاهای بيشتر برای اين سند هنوز تمام نشده و ادامه دارد ولی تا همين نقطه بيش از 50 درصد نمايندگان آن را امضا کرده اند که موجب افتخار بزرگی برای ما است. قبل از اين که آن را به خانم رجوی تقديم کنم، مايلم محتوی اين سند را به شما معرفی کنم و خودم شخصاً خدمت شما قرائت کنم:
بيش از سه ماه از کشتار جمعی ساکنان اشرف (محل استقرار اعضای اپوزسيون ايران) که به کشته شدن 52تن و به گروگان گيری 7تن از آنها از جمله 6 زن منجر شد، می گذرد. طی اين مدت هيچ تحقيق مستقلی در مورد اين جنايت صورت نگرفته، 7گروگان اسير شده آزاد نشده اند و حداقل تدابير امنيتی در کمپ ليبرتی عراق به عمل نيامده است. همه اين عوامل باعث نگرانی شديد ما است. ملل متحد بارها بر امنيت و سلامتی ساکنان ليبرتی که همگی پناهجويان تحت حفاظت بين المللی و افراد حفاظت شده تحت کنوانسيون 4 ژنو هستند، تأکيد کرده بود.
پس از گذشت 21ماه هيچ افق روشنی برای انتقال سيستماتيک و سريع ساکنان در ليبرتی به يک مکان امن و دائم نيست. درحالی که آنها در طول سال 2013 با خطرات زيادی مواجه بوده اند. سه بار مورد تهاجم موشکی قرار گرفته اند که 10 شهيد و 170 مجروح بر جا گذاشت. محاصره کمپ به خصوص بعد از هجوم اول سپتامبر بر اشرف شدت يافته است. از انتقال بيماران به بيمارستانها ممانعت به عمل آمده است. محاصره ضدانسانی پزشکی تاکنون منجر به فوت 15 بيمار در اشرف و ليبرتی گرديده است. هم چنين اين روزها خبر فوت شانزدهمين بيمار را نيز داشتيم.
با شرايط سخت پناهندگان ايرانی در عراق، نمايندگان اين سند را امضاء کردند تا از دولت ايتاليا، اتحاديه اروپا، ايالات متحده آمريکا و ملل متحد بخواهند به طور موثر دخالت کنند تا اينکه:
اول: هفت گروگان در عراق آزاد شوند.
دوم: افزايش تدابير امنيتی در ليبرتی و تضمين امنيت ساکنان مادامی که در عراق هستند
سوم: استقرار 24ساعته کلاه آبيهای ملل متحد در ليبرتی
هم چنين ما نگرانيم که 6ماه بعد از انتخابات رياست جمهوری رژيم و بيش از 100روز بعد از روی کارآمدن روحانی هيچ اثر مادی از تغيير در اين رژيم مشاهده نمی شود. طی اين مدت بيش از 400نفر در ايران اعدام شده اند و وضعيت حقوق بشر وخيم تر شده، دخالت در منطقه افزايش يافته و پروژه های اتمی هم به گواهی اخير آژانس بين المللی انرژی اتمی با سرعت پيشين ادامه دارد.
از همين رو ما از برنامه 10 ماده يی خانم مريم رجوی، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران برای استقرار يک دولت دموکراتيک سکولار در ايران حمايت می کنيم.
با کمال افتخار از طرف پارلمان ايتاليا من اين سند را تقديم می کنم که برای ايتاليا نيز تلاش زياد برای رسيدن به اهداف بزرگمان را نشان می دهد.
اين نظرگاه واقعی نمايندگان مردم ايتاليا در مورد مقاومت و رژيم ديکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران است. بسيار با ارزش است.
من صحبتهايم را با يادآوری دو نکته به پايان می برم: در بين اين 320 نماينده پارلمان که سند را امضا کردند، تعدادی وزير، وزرای سابق و رؤسای کميسيونها هم هستند. ما با اين سند تأکيد می کنيم که به هيچ وجه نمی توان به رژيم ايران اعتماد کرد، يعنی به دولت کنونی رژيم ايران، چون هيچ چيز تغيير نکرده، از زمان رفسنجانی، خاتمی و امروز روحانی، و عملاً ديکتاتوری بيش از پيش افزايش يافته، چرا که آنها متوجه هستند که فقط اعمال قهر می تواند به آنها امکان حفظ رژيم را بدهد. به اين دليل است که، قبل از اين که رشته سخن را به خانم رجوی بدهم، بايد بگويم آرزويمان اين است که اين رهبر بزرگ با کاريسمايی بزرگ از ظرفيتها و شايستگيهای فراوانی که دارد بتواند نهايتاً نقش مهمی را که در حال پياده کردن آن در سطح جهان است، ايفا کند. بتواند افکار عمومی جهان را به حمايت از مبارزه اش که اکنون ديگر مبارزه همه ما تبديل شده است، جلب کند و بتواند رژيم خونخوار حاکم بر ايران را هر چه زودتر خلع يد نمايد، اين آرزو و اميدواری همه ما است. و حالا رشته سخن را به خانم رجوی می دهم.
جوليو ترتزی وزيرخارجه ايتاليا تا مارس2013
آقای رئيس خيلی متشکرم. به خانم رئيس جمهور رجوی صميمانه سلام می کنم.
عاليجنابان، سناتورها و پارلمانترهايی که امروز اينجا هستند. من فکر می کنم که اين يک جلسه بسيار پرمعناست. زيرا با ارائه چنين سند مهمی برجسته و متمايز شده است. سندی که از سوی طيف وسيع و قابل توجهی از نيروهای سياسی و پارلمانترها امضا شده است که هم بيانگر تعهد سياسی بخش بزرگی از نيروهای سياسی ايتاليا در پهنه حقوق بشر و آزاديهای بنيادين است و هم بيانگر تعهدات شخصی افراد. اين باعث خوشوقتی من است که در اينجا مقامات برجسته يی وجود دارند که از دور دستها به اينجا آمده اند. سناتور توريسلی و ديگر شخصيتها که بيانگر اشتراک مساعی آنها با ارزشهای کشور ما در پهنه سياست خارجی ايتالياست.
داشتم می گفتم جلسه مهمی بود زمانی که فرصت ديدار با رئيس جمهور رجوی را ابتدا در پايان ژوئن و سپس در ماه سپتامبر در ژنو پيدا کردم. برای من طبيعی بود حتی به عنوان يک شهروند که شخصاً ايشان را به رم دعوت کنم. فکر می کنم که اين ديدار دارد ثمره های بسيار قابل توجهی می دهد. چرا که به نظر من درگير شدن پارلمانها و مجامع اجتماعی در چنين موضوعی از اهميت بسيار زيادی برخوردار است. بايد چشمها را به روی تمامی کشورها و مليتهای دنيا باز کرد. با علم به اين که بدون احترام به حقوق بشر نه صلحی در جهان متصور است و نه امنيت. بايد همواره چشمها را باز نگه داشت و افکار عمومی را نسبت به اطلاعاتی در رابطه با مسائلی اين چنين وحشتناک، حساس کرد. بگذاريد واقعيت را بگوييم. برای توصيف آن چه که در کمپ اشرف رخ داد صفت مشخصی جهت طبقه بندی جنايتی که صورت گرفت، پيدا نمی شود. سربنيستای کوچک و بزرگ وجود ندارد بلکه آن چه که وجود دارد تکرار سربنيستاست که نبايد وجود داشته باشند. اين يک کمپ حفاظت شده از طرف سازمان ملل بود، تک به تک 52 قربانی دارای مدارک هويت حفاظت شده بودند که آنها را تحت حفاظت جامعه بين المللی و سازمان ملل قرار می دادند. اين حادثه مطلقاً نبايد اتفاق می افتاد. آن چه را که به عنوان ريسک می بينيم نه ريسکی احتمالی بلکه ريسکی قريب الوقوع عليه ليبرتی است و امکان تکرار جنايت وجود دارد. مقامات عراقی نمی خواهند حفاظت کمپ را تقويت کنند. همين اخيراً به من گفته شد که تی والهای حفاظتی ماههاست در گوشه يی از کمپ بدون اين که استفاده شوند انبار و رها شده اند. سازمان ملل از مستقر کردن يک تيم در کمپ فروگذار کرده است. حداقل تيمی از دبيرخانه. اراده يی که دبيرخانه می تواند در عرض چند دقيقه آن را اعمال کند و حضور يک تيم در داخل کمپ را تقويت کند و عملاً با حضور خودش و ثقل سياسی نشده خودش می تواند از جناياتی مشابه ممانعت به عمل آورد. در واقع تنها از اين طريق است که می توانيم يک به فورماسيون بين المللی بزرگ دست پيدا کنيم که در حال حاضر خيلی از آن دور هستيم. اينجاست که شک و ترديد در مورد يک سکوت عامدانه ظاهر می شود.
يک احساس ترديد وجود دارد که اين سکوتی استراتژيک در مواجهه با مشکل سازمان مجاهدين خلق ايران باشد. اين مطلقاً قابل قبول نيست. نبايد هيچ حساب و کتاب و معامله يی در مورد جان مخالفان سياسی در کار باشد. مخالفينی که در زمان شاه و در زمان رژيم بعدی درد و رنجهای زيادی را متحمل شده اند و کماکان تحت تعقيب و آزار و اذيت هستند. ما ايتالياييها وجدان دفاع و حمايت از آنها را داريم.
فکر می کنم جلسه امروز ما نشانه يی باشد از تعهدی که تغييرناپذير باقی خواهد ماند. علامتی از اين که که ارزش بنيادين در سياست خارجه ايتاليا در احترام گذاشتن به حقوق بشر و در حمايتهای انساندوستانه است.
سناتور لوچو مالان، عضوهيأت رئيسه سنای ايتاليااز عاليجناب الساندور پاگانو تشکر می کنم. هم چنين از خانم مريم رجوی به خاطر حضورش در اينجا که افتخاری بزرگ و پرمعناست، تشکر می کنم. رهبری او به عنوان رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، مطمئناً نشان می دهد که ايران بايد چه سمت و سويی داشته باشد. ايران کشوری است که چنين شخصيتهايی با اين ميزان ظرفيت و فرهنگ بالا دارد و همين متضمن آينده يی همراه با آزادی و احترام به حقوق مدنی است. پديده يی که مشخصاً بر خلاف آن چيزی است که اکنون رژيم تهران نمايندگی می کند. و به طورخاص مهم است که اين تعداد شخصيت برجسته در اين جلسه شرکت می کنند، مشخصاً حضور سفير «جوليو ترتزی» وزير خارجه سابق ايتاليا، برايم بسيار قابل تقدير است. هم چنين عاليجنابان «داريو ريولتا» و «مارکو پردوکا» و سايرين که اينجا حضور دارند تا همبستگی خودشان را با آن چه خانم مريم رجوی نمايندگی می کند و هم چنين با ساکنان اشرف و ليبرتی نشان بدهند.
به موارد زيادی اشاره شد و من نمی خواهم آنها را تکرار کنم. افراد زيادی کشته شدند درحالی که بسياری از حقوق آنها ضايع شده بود و خيلی از چيزهايی که خودشان طی سالها در کمپ اشرف ساخته بودند، از آنها دريغ شد. فکر می کنم يک مسئوليت خيلی روشن و دقيق متوجه ايالات متحده آمريکا است که من هميشه دوست آنها بوده ام. اما دولت کنونی ايالات متحده به تعهداتش که در سال 2004 پذيرفته بود، پايبند نماند و اين متعاقب انتقال کنترل آن مناطق (اشرف) به دولت عراق پيش آمد. اين يک وضعيت ناهنجار برای مقوله آزادی در سطح بين المللی و هم چنين بسيار مخرب برای پرستيژ بين المللی آمريکاست.
فکر می کنم در اين زمينه بايد به نظارت و مراقبت خودمان ادامه بدهيم زيرا توجه بين المللی است که می تواند حمايت لازم را برای ساکنان ليبرتی فراهم کند.
ما بايد راهی برای فائق آمدن بر اين ديوار سکوت پيدا کنيم. در نهايت بار ديگر حمايت کامل خود را از اقدامات تحت رهبری شجاعانه خانم مريم رجوی و سازمان او اعلام می کنم. آنهايی که به گونه يی حيرت آور، موثر و متعهد در تمام اروپا ميتيگهای بسيار بزرگ با حضور ده ها هزار ايرانی، بسيار منظم و بسيار مهربان و بسيار پرشور برای آزادی کشورشان بر اساس پلاتفرم 10ماده يی خانم رجوی، برگزار می کنند. و من واقعاً اميدوارم آينده ايران آزاد، ديگر يک تهديد را نمايندگی نکند بلکه سرچشمه تمدن برای کل منطقه، با همه تمدن کهن و شرافت خودش، باشد. با تشکر.
اليزابتا زامپاروتی، رئيس مشترک کميته ايتاليايی پارلمانترها و شهروندان برای ايران آزاد
متشکرم، قبل از هر چيز از خانم رئيس جمهور مريم رجوی تشکر می کنم، به خاطر اين که تصميم گرفتيد به کشور ما ايتاليا بياييد. زيرا حضور شما انگيزه و انرژی مبارزه مشترکمان برای راه حلهای مربوط به وضعيت ليبرتی و هم چنين برای رسيدن به يک ايران دموکراتيک را تقويت می کند، هر کدام از ما با مسئوليتها و نقشی که به عهده داريم.
بی جهت نيست که خيلی نقاط هماهنگ و مشترک بين شما به عنوان مجاهدين خلق و به عنوان شورای ملی مقاومت ايران و ما به عنوان راديکالها می بينم. ما در حال حاضر تصميم مهم دادگاه اسپانيا را جلوی رو داريم که حکم دستور تحقيقات درباره فالح فياض، مشاور مالکی برای امنيت ملی و مسئول کمپ ليبرتی است و به خاطر دست داشتنش در حملات مختلف مسلحانه يی که عليه اين دو کمپ به اجرا درآمده است، مهم است. قابل توجه است که شما در اين مبارزه چگونه درحال پيشبرد قضايی موضوع در چارچوب حقوقی هستيد که در قدم بعد به چارچوبهای سياسی نيز طبعاً تعميم داده می شوند. همين روال در رابطه با حذف ليستهای اتحاديه اروپا و ايالات متحده آمريکا نيز طی شد، چرا که آنجا نيز تصميم گيريهای قضايی به تصميم گيريهای سياسی بالغ شدند.
اما اين تنها وجه مشترک و نزديکی ما با هم نيست، بلکه مبارزه مسالمت آميز نيز ديگر وجه مشترک ماست، که از جمله با دست زدن به اين اعتصاب غذا به پيش برديد. مبارزه خيلی سختی بود و بيش از 100روز طول کشيد و من واقعاً می خواهم از کسانی که از جان خودشان در اين اعتصاب غذا مايه گذاشتند تا قانون و حقوق محترم شمرده شود، تشکر کنم، ولی از مريم رجوی نيز به خاطر پيامی که داد تا اين اعتصاب غذا به پايان برسد خيلی سپاسگزارم.
می خواهم به تمام کسانی که اين شکل مبارزه را به پيش می برند اطمينان بدهم ما هم در اين مبارزه دخيل و شريک و مصمم به ادامه راه هستيم، تا توجه بيشتری به موضوعاتمان جلب کنيم. ما دو مستند مربوط به تهاجم اول سپتامبر به کمپ اشرف را مشاهده کرديم که يک سند قوی و مستند از اعدامهای جمعی 52نفربود. اين بسيار وحشتناک است. بايد پديده ها را با اسم خودشان نام ببريم، اين تنها يک حمله مسلحانه صرف نبود، به سر بيش از 50نفر عامدانه شليک کردند، اين غيرقابل قبول و غيرقابل بخشش است، 7نفر را به گروگان گرفتند که 6نفر آنها زن هستند. و هنوز کسی نمی داند سرنوشت آنها چه خواهد بود؟ بنابراين مطلقاً يک کارزار بين المللی برای روشن کردن مسئوليتها در رابطه با آن چه اتفاق افتاده و هم چنين برای نجات اين 7نفر ضرورت پيدا می کند. مبارزه شما يک مبارزه قانونی و مشروع است که به عنوان يک راديکال در اين زمينه به شما بسيار نزديک هستم.
بعلاوه به طور خاص تا آنجا که به مجازات مرگ مربوط می شود، مريم رجوی افزايش اعدامها در ايران را به ما يادآوری کرد، ما به عنوان «انجمن به قابيل دست نزنيد» تا ماه نوامبر امسال 529 اعدام را در ايران ثبت کرده ايم که شامل 5نوجوان نيز می شود، چيزی که به طور کلی در تناقض با کنوانسيون حمايت از کودکان است. و به طورخاص صدها اعدام ديگر از زمانی که رئيس جمهور جديد رژيم به قدرت رسيده، به اجرا درآمده اند. اين داده ها بسيارگويا و پر معنا هستند و ما مطلقاً نبايد نسبت به آنها بی تفاوت باشيم. در کنار افزايش اعدامها در ايران، ما شاهد افزايش وحشتناک اعدامها هم چنين در عراق هستيم.
فکر می کنم تهديدی که از جانب رژيم ايران متوجه دنياست، تنها محدود به فعاليتهای هسته يی نمی شود، بلکه شامل نقض فاحش حقوق بشر نيز می شود که هنوز ادامه دارد. لذا راه حل اين کشور نمی تواند شامل موضوع حقوق بشر نباشد، از جمله موضوع مجازات مرگ.
برايم شوک آور بود که خواندم رئيس قوه قضاييه ايران، صادق لاريجانی، گفت مخالفت با مجازات مرگ، مخالفت با اسلام است. بايد از او سؤال کرد ازکدام اسلام داری صحبت می کنی؟ او هم چنين گفت: ما در رأی گيريهايی که شامل قوانين قرآن نشود شرکت نمی کنيم. او دارد راجع به لايحه جهانی سازمان ملل متحد در مورد کنار گذاشتن مجازات مرگ صحبت می کند. بنابراين من فکر می کنم بايد اين بيانيه ها را نيز در نظر گرفت.
يکبار ديگر از مريم رجوی تشکر می کنم، مطمئناً راديو راديکال حضور دارد که گزارش اين ديدار را پخش خواهد کرد، اميدوارم که اين ابتکار از طرف مطبوعات و رسانه های جمعی به شکل مناسب منعکس شود، تا بتوان آن چه را واقعاً در کمپ ليبرتی و کمپ اشرف در حال وقوع است، اطلاع رسانی کرد. هم چنين فکر می کنم نقض آشکارحقوق بشر در ايران و عراق يک نکته بسيار مهم و پايه يی است، که بايد به آن توجه کرد، به همين دليل يکبار ديگر از شما خانم رجوی تشکر می کنم.
سناتور توريسلي
با تشکر از آقای رئيس، اعضای کميته، آقای وزير، خانم رجوی، اين افتخار بزرگی است که اينجا حضور داشته باشم. حتی برای ملتهای ثروتمند، قدرتمند و آزاد، عمل درست بيهزينه نيست.
کافی نيست که تنها بگوييم اين عمل درست است. نسلهايی از روسها، نسلهايی از مردم آفريقای جنوبی، از روديژنها، و بسياری ملتهای ديگر، همگی به ياد خواهند داشت، حتی بعد از اين که ما فراموش کرده ايم، چه کسی در طرف درست قرار داشت. شايد در حال حاضر ايستادن در برابر ملايان يا مالکی پيچيده باشد، اما برای کسانی که نمی کنند و ساکت می مانند، بسيار سختتر خواهد بود که به نسلهايی از مردم ايران و عراق پاسخ دهند. هر دولت اروپايی بايد افتخار کند اگر موضعی گرفته و تصميم گرفته در طرف درست تاريخ قرار گيرد.
حمله عليه اشرف ما را در وضعيت فوقالعاده يی می گذارد، و با حضور در اينجا در ايتاليا در اين پارلمان، به اين فکر می کردم که خانواده خودم در اين رابطه چه فکری خواهند کرد. سالی يکبار پدر بزرگ آمريکايی و پدر بزرگ ديگرم از سيسيل در کريسمس در يک خانه گردهم ميآمدند، و به مدت 40سال با هم جدل داشتند چون هيچ وقت جهان را مانند هم نمی ديدند. طبق معمول پدر بزرگ آمريکايی من سلسلهيی از فاکتها را رديف می کرد و همواره به اين اعتقاد داشت که همه چيز درست خواهد شد، خيلی ساده همه افراد درستکار هستند، و همه امور حل وفصل خواهد شد. پدر بزرگ سيسيلی من اما به اين اعتقاد داشت که هيچ چيز حل نخواهد شد، هيچ کس درستکار نيست و همه امورات همواره بد خواهد بود. به اين ترتيب آنها جدل می کردند.
با نگاهی به وضعيت اشرف من بالاخره موضوعی را يافتم که آنها می توانستند حول آن اشتراک نظر داشته باشند. ما با دو مجموعه از واقعيت مواجهيم. اشرف کمپی در يک منطقه دورافتاده است که تحت محاصره برجهای ديدبانی نظامی عراقی است. آنها مجهز به تکنولوژی مدرن، صدها سرباز هستند که همه تحرکات در کمپ را زير نظر دارند، و اين کمپ تحت محاصره است. می خواهند ما باور کنيم که 52 فرد بيگناه مورد حمله قرار گرفته و اعدام شدند، بدون اين که دولت عراق متوجه شده باشد.
به ما گفته می شود که نه تنها اين حمله از ميان خطوط آنها و بدون اطلاع آنها صورت گرفته، بلکه در يک بعدازظهری از بحران، قتل و هرج و مرج، که طی آن صدها و شايد هزاران گلوله از جانب مسلسلهای قوی نظامی شليک شده بود، انجام شده و حتی يک سرباز عراقی متوجه اين شليکها نشده، آژيری را به صدا در نياورده و به وظيفه خود عمل نکرده است. اين يک مجموعه از فاکتهاست.
مجموعه ديگر اين است که اين حمله زير نظر آنها، توسط رژيم ايران، خود ملايان و تحت دستورات آنها و دولتی صورت گرفته که کشور شما، اتحاديه اروپا و کشور من اکنون با آن وارد مذاکرات شده، به توافقی رسيدند تا موقتاً تحريمها را بر موضوع اصلی و خطرناکترين موضوع دوران ما لغو کنند، يعنی تکثير تسليحات هسته يی. و با رژيمی وارد مذاکرات می شويم که نه تنها مردم خود را به قتل می رساند، بلکه افراد بيگناهی را در يک کمپ پناهندگی به گروگان می گيرد که تحت حفاظت ملل متحد و آمريکا هستند.
يک ضرب المثل قديمی آمريکايی نيز وجود دارد که می گويد: آيا من به تو اعتماد می کنم يا چشمان دروغگوی خودم؟
تصاوير اما دروغ نمی گويند. فاکتها همانند که هستند. کشورهای ما از طرفی درگير مذاکراتی هستند و هم چنين از طرف ديگر متحد بوده و کمکهايی اعطا می کنند، يعنی با دولتهايی که قتل و گروگانگيری می کنند و پايهييترين نقض حقوق بشر صورت می گيرد.
ايستادن در برابر آنها عواقبی دارد، چه سياسی، اقتصادی و حتی امنيتی. سؤالی که وجود دارد حقيقتاً در مورد فاکتها نيست، بلکه آنها واضح هستند. تنها مسألهيی که باقی است اين است که ما چه نوع افرادی هستيم. آيا ما را مرعوب می کنند؟ آيا ما از آن نوع افرادی هستيم که خيلی ساده روی خود را برمی گردانيم انگار اين بخشی از تاريخ است؟ يا ما افرادی هستيم مانند آنهايی که قبل از ما دور اين ميز نشسته، به مدت يک نسل در مبارزات ديگر درگير بودند، و عزم جزم کرده بودند که در طرف درست تاريخ قرار گيرند؟ هفته گذشته وزير کری در برابر کنگره ما حاضر شد و هدف توفانی از حملات از جانب اعضای کنگره ما از دموکرات و جمهوريخواه قرار گرفت، که اين موضوع فراموش نخواهد شد، بخشيده نخواهد شد و ما همواره به سؤالات خود ادامه خواهيم داد.
من می دانم اعضايی از پارلمان اروپا و اين پارلمان احساساتشان مثل من است. ما نه تنها به افرادی که به قتل رسيدند بدهکار هستيم، بلکه به خودمان هم بدهکار هستيم، و کسانی که راه ما را ميپيمايند، که به ياد بماند ما چه نوع افرادی بوديم، ما موضع گرفتيم.
اگر اجازه است به يک موضوع ديگر اشاره کنم. يعنی موضوعی که در برابر کشور شما و کشور من قرار دارد. مردگان ما را ترک کرده اند، اما هنوز هزاران نفر هستند که روزانه با مرگ مواجهند. حمله عليه اشرف، حملات موشکی عليه ليبرتی آخرين حملات نبودند. اين يک واقعيت است. موضوع اين است که ما در مورد آن چه کار خواهيم کرد.
با تشکر از آقای رئيس که اجازه داديد اين نکات را با شما در ميان بگذارم.
روکو بوتی ليونه فيلسوف، رهبر اتحاد دموکرات مسيحی، نايب رئيس پارلمان ايتاليا (2009 ـ 2013) من اينجا هستم تا همبستگی خودم و حزبم و پارلمان و مردم ايتاليا را با تمام کسانی که امروزه به خاطر عقايد سياسی شان يا اعتقادات مذهبی شان تحت تعقيب از سوی قدرتهايی هستند که حقوق بشر را محترم نمی شمارند، ابراز کنم. فکر می کنم ما در برابر کيسی قرار داريم که نقض حقوق بشر در آن به طرز وحشتناکی آشکار است. از کمپ اشرف شروع کنيم. پناهندگانی که تحت حفاظت بين المللی قرار دارند که از سوی سازمان ملل متحد نيز تضمين شده است. در سرزمينی که نمايندگی ايتاليا نيز حضور دارد. نيروهای نظامی آمريکايی نيز حضور دارند. در اين سرزمين 52نفر کشته شدند، 7نفر ربوده شدند و هيچ کس نمی داند که چه بر سر آنها آمده است. اين فقط به طور عام توهين به حقوق بشر در دنيا نيست بلکه توهين به تک تک کشورهايی است که با هدف کمک به ساختن يک دموکراسی در عراق در اين سرزمين نمايندگی دارند. توهين غيرقابل تحملی است که ما نمی توانيم با رفتارهايی که دولتها دارند، آن را دور بزنيم. ما نمی توانيم با نيروهای نظامی مان از دولتهايی حمايت کنيم که منطق و هدفهايی که ما به خاطر آن به آنجا رفته ايم را محترم نمی شمرند. بنابراين بايد با قدرت تمام از دولت عراق بخواهيم که اين قضيه را روشن کند، کما اين که بايد از رژيم ايران، که بر اساس يک ارزيابی کاملاًً مشروع آمر يا دخيل در اين حمله بوده است، بخواهيم تا در برابر جامعه بين المللی پاسخگو باشد. اين يک بدهکاری اخلاقی برای تمامی کسانی است که به حقوق بشر و دموکراسی در خاورميانه ايمان داشته و دارند. سرزمينی متشنج از جنگها. جنگهايی که اگر يک تعويض دنده قاطع در کار نباشد هرگز متوقف نخواهند شد.
امروز از بمب اتمی رژيم ايران زياد صحبت می شود.
ترسناک اين است که بمب اتمی در دست حاکميتی باشد که حقوق بشر را محترم نمی شمرد. در دست حاکميتی باشد که مردم خودش را سرکوب می کند و قصد سرکوب مردم ديگر را هم دارد.
اگر کشوری حاضر به همکاری برای صلح با ديگر کشورهای اطراف خودش باشد، چنين کشوری شايد اصلاً نيازی به بمب اتمی و هزينه کردن برای به دست آوردنش نداشته باشد. و اگر هم داشته باشد قطعاً جنبه بد و منفی محدودی خواهد داشت. آن چيزی که موجب ترس می شود بمب اتمی نيست بلکه يک سياست خشونت بار و مهاجم نسبت به کشورهای همسايه است. نگران کننده آن سياستی است که عليه حقوق مردم خودش اعمال می کند. زيرا مشکل است خشونت را عليه کشورهای همسايه هدايت کرد در حالی که مردم از آزادی بيان برخوردارند. چون مردم جنگ نمی خواهند، مردم می خواهند زندگی کنند. من مطمئن هستم که مردم ايران هم همان چيزی را می خواهد که ما می خواهيم. کار می خواهند، خانه می خواهند، خواستار آموزش بهتر برای فرزندانشان هستند و می خواهد که آنها درس بخوانند، می خواهند کار و شغلی داشته باشند که بهتر از شغل پدران شان باشد، می خواهند که زندگی انسانی صلح آميز داشته باشند.
تمدن بزرگ ايران. تمدن بزرگ اسلامی ايران هميشه تمدنی باز و مشتاق تفاهم بوده است. در دورانهايی که محققين بزرگ می توانستند آزادانه از مادريد تا تبريز يا آن طرف تبريز در سرزمينهای مجاورش در تردد باشند. ما می خواهيم به چنين وضعيتی برگرديم. ما به گفتگو با اسلام معتقديم، به يک اسلام دموکراتيک اعتقاد داريم.
اگر چيزی چهره خدا را مخدوش می کند، حق داريم آن را بيان کنيم. نه به خاطر اين که ما بهتر هستيم بلکه به اين دليل که شما در آن شرايط به سر می بريد و فقط به کمک هم می توانيم از آن بيرون بياييم. بنابراين من اينجا هستم که همبستگی ام را اعلام کنم. با اميد به اين که در آينده يی نزديک مردم ايران بتوانند آزادانه جايگاهی را که در جامعه بين المللی شايسته شان است، به دست بياورند. ايرانی آزاد و دموکراتيک، ايرانی که در آن حقوق هر زن و مرد بدون استثنا محترم شمرده شود. بايد اين را به رسميت بشناسيم که همگی از يک خدا هستيم، همان خدايی که به هر يک از ما با عشق نگاه می کند و همگی با هم به سوی سرنوشت انسانی واحدی در حرکتيم.
متشکرم.
داريو ريولتا، مسئول روابط خارجی حزب زنده باد ايتاليابا تشکر، من قبل از هر چيز می خواستم از خانم مريم رجوی تشکر کنم، که افتخار همراهی با ايشان را در اينجا داشته باشيم. ما اين شانس را قبلاً نيز داشته ايم و ايشان اولين بار نيست که به اينجا می آيند و اين افتخار را به ما می دهند و ما باز هم خواستار آن هستيم که اين را ادامه بدهند.
بايد بگويم تا حدودی برايم تعجب انگيز است که ما هنوز هم بايد در اينجا جمع شويم و راجع به عدم احترام به حقوق بشر، يا بهتر بگوييم نقض فاحش حقوق بشر صحبت کنيم، که سوژه اش گروهی از مجاهدين هستند که در اشرف بودند و امروز در ليبرتی هستند، اين مسأله يی نيست که ديروز به وجود آمده باشد، در واقع 10سال است که موضوع رعايت آزادی و حقوق حياتی کسانی که در اشرف بودند و امروز در ليبرتی مستقر هستند، روی ميز است. به طور خاص اين مشکل از چند سال پيش که نيروهای آمريکايی عراق را ترک کردند و رعايت تضمينهای داده شده به ساکنان اشرف را به نيروهای عراقی سپردند، وجود دارد. تضمينهايی که روی آنها توافق شده بود و متعهد شده بودند ولی محترم شمرده نشدند. مالکی می داند که احتمالاً سومين دور نخست وزيريش مشروط به حمايت تهران خواهد بود و به همين دليل است که به سادگی قوانين و تعهدات بين المللی اش را زير پا می گذارد. همه تعهداتی را که در قبال آمريکاييها پذيرفته بود، نيز زير پا می گذارد و برای حفظ قدرت خودش اجازه داد يا بهتر بگوييم به طور روشن به نيروهای ويژه عراقی دستور داد آن چه را در فيلم ديديم، در اشرف انجام دهند.
مطمئنا مالکی اولين مسئول اين اقدامات است و روشن است که اينها را به خاطر دستوراتی که از تهران می گيرد انجام می دهد. اين برای تمامی ناظرين روشن است و نياز نيست که يک سند مکتوب در تأييد آن ارائه شود. اما اين موضوع در عين حال بسيار عجيب است زيرا هم چنان که برای تمامی سياستمداران اتفاق می افتد، کمااينکه برای خود من نيز اتفاق افتاده است، حتی وقتی با ديپلوماتهای رژيم ايران راجع به مجاهدين صحبت کردم، همه آنها به من می گفتند که مجاهدين خلق اصلاً وجود ندارند، اصلاً به حساب نمی آيند، در ايران حتی يک نفر نيست که از آنها پشتيبانی کند، شايد راست می گويند! ولی اگر واقعاً درست باشد، چرا اين همه شقاوت؟ چرا اين همه اراده سرکوبگرانه در قبال آنها؟ و چرا اين همه فشار روی طرف حسابهای خارجی عليه مجاهدين خلق؟ اگر آنها هيچی به حساب نمی آيند چرا اين همه فشار؟ به هرحال داشتم می گفتم تا آنجا که به مالکی برمی گردد، رژيم ايران تنها طرفی نيست که در قبال آن چه در ليبرتی دارد اتفاق می افتد مسئوليت دارد يا آن چه که در قبال ساکنان اشرف در گذشته به اجرا درآمد، مسئوليت متوجه ما يعنی جامعه بين المللی نيز هست، چون واضح است و توسط بسياری سخنرانان به آن اشاره شد که توافقات بين المللی زير پا گذاشته می شوند، توافقاتی که توسط تمامی کشورهايی که می توانند نقشی داشته باشند و به صورت مکتوب هم پذيرفته شده اند، دارند نقض می شوند. چرا بايد چشمانمان را ببنديم؟ کسی که چشمانش را می بندد نيز مسئول است، شريک جرم است. ما نمی توانيم بپذيريم و تمامی پارلمانهای دنيای متمدن نمی توانند توافقاتی را بپذيرند که بخواهد احترام به حقوق پايه انسانی، به ويژه و بالاتر از همه حق حيات را زير پا بگذارد. پارلمان ايتاليا هم مانند پارلمانهای ديگر وظيفه دارد و اگر اين وظيفه اش را انجام ندهد مسئول و شريک جرم است. نسبت به آن چه که دارد آنجا (ليبرتی) اتفاق می افتد، وظيفه دارد که روی اين موضوع حداکثر تأثيرگذاری را داشته باشد، وظيفه دارد با طرف حسابهای خارجی اش و بيشتر از همه طرف حسابهای عراقی خودش و هم چنين طرف حسابهای ايرانيش فشار بياورد و بپرسد که اولاً وضعيت آن 7نفری که مدتهاست به گروگان گرفته شده اند و از آنها خبری نيست چگونه است؟ ثانياً بايد تضمين و تسهيلات حداقل حقوق انسانی ساکنان ليبرتی تأمين شود، خيلی از ما عکسها را ديديم که چه وضعيتی دارند، خيلی از ما عکسهايی را ديده بوديم که قبل از انتقال ساکنان اشرف به آنجا تصوير يک بهشت را به ما نشان می دادند، به ساکنان گفتند نمی توانيد در اشرف بمانيد ولی بياييد به ليبرتی همه تضمينهای لازم برای يک زندگی راحت را داريد، اما ما کمپ ليبرتی را ديدم که چه شرايطی دارد، آنها يک حرکت کاملاً داوطلبانه يی داشتند، اما آن حرفها يک اقدام عامدانه برای فريبکاری برای ساکنانی که در شرايط معمولی داشتند، بود. اما برای نشان دادن حسن نيت قبول کردند که به کمپ ليبرتی منتقل شوند. نتيجه چه شد؟ تضمينهايی که داده بودند چه شد؟ ارگانهای مربوط به سازمان ملل که گفته بودند ما رفته ايم مشاهده کرده ايم که همه چيز به خوبی پيش می رود چه شدند؟ وقتی مشخص شد که دروغ گفته اند، هيچ اتفاقی نيفتاد! به همين دليل است که می گويم ما نيز نسبت به آن چه اتفاق افتاد مسئول هستيم.
با تشکر.
سناتور لوئيجی کومپانيا، عضو سنای ايتاليا
تا آنجايی که به تضمين سياسی ايتاليا بر می گردد به خودم اجازه می دهم به همکار و دوستم ريولتا بگويم که اگر دولت ايتاليا بر سر زمانبندی به سؤال پارلمانی که حدود چهار هفته پيش در مورد کمپ اشرف، ارائه کردم جواب بدهد، من و ريولتا را خوشحال خواهد کرد.
من فقط يک ملاحظه در رابطه با چشم انداز سياسی توافقنامه با رژيم ايران دارم. من پر از ترديد هستم ولی فکر می کنم وخامت اين قضيه کمتر از نفاقی نباشد که در مورد قضيه کمپ اشرف و ليبرتی شاهد آن بوده ايم.
و اين است که باعث نگرانی ما می شود. فقط يک تضمين وجود دارد. اين که امروز وزير امورخارجه يک نماينده سياسی باشد که با من و اليزابتا (زامپاروتی) در پاريس نزد خانم رجوی بود و در ماه ژوئن آن نمايش عظيم از ايرانيان در تبعيد که در اطراف خانم رجوی هستند را مشاهده کرد. اين گواهی و دليلی است برای دوستمان بوتيليونه از استمرار مبارزه سياسی ملت بزرگ ايران. جايی که در آن بردباری و آزادی وجود دارد. همان دو دليلی که باعث شد حزب سياسی جوان و جديد مان مرا مأمور رساندن سلامهايش به خانم رجوی کند. متشکرم.
سناتور مارکو پردوکا، عضو سنای ايتاليا
با تشکر. اين واقعيت که «اليزابتا (زامپاروتی) » رياست مشترک کميته دوستان مقاومت ايران را به عهده داشت نشان می دهد که تلاش کرديم تا آنجا که برايمان ممکن است حمايت خودمان را در سطح عملی و در هر سطح ايده آل ممکن، يعنی در سطح سياسی، نسبت به مقاومت ايران ابرازکنيم. چرا؟ چون هم چنان که که گفته شد در اين قضيه حداقل دو جنبه وجود دارد. از يک طرف جنبه انسانی موضوع را مد نظر داريم و از طرف ديگر جنبه عامتر يا سياسی آن مطرح است. در جنبه انسانی قضيه نياز است که بيشتر پافشاری کنيم. زيرا ايتاليا در اين زمينه يک رکورد غم انگيز دارد. چرا که آخرين هيأت پارلمانی بوديم که به اشرف رفتيم، آنتونيو استانگو و من به شمال عراق رفتيم، 4سال پيش، حوالی ماه نوامبر بود، به اشرف رفتيم. در آنجا جايی را مشاهده کرديم که طبعاً نمی گويم يک جای لوکس، اما يک محل زندگی نرمال بود. هرچند اين که نمی توانستند از آنجا خارج شوند يک مشکل بود، ولی بهرحال قابل زندگی بود. آن موقع فرمانده ارشد آنجا يک فرمانده ايتاليايی ـ آمريکايی به اسم «اوديرنو» بود و فرمانده کل نيروهای آمريکايی در عراق محسوب می شد. بنابراين هيچ کس بهتر از او وضعيت را نمی شناخت و نمی شناسد، از طرف ديگر ما با جوامع اطراف و کسانی که در کمپ اشرف زندگی می کردند و با بعضيها به طور طولانی صحبت کرديم. خيلی به هم نزديک بودند و با هم همبستگی داشتند، امکان کارهای اقتصادی نيز داشتند که می توانستند هزينه هايشان را تأمين کنند، امروز ديگر هيچ کدام از آن امکانات وجود ندارد. ما می دانيم که متأسفانه چه چيزی بر دوستان مجاهد گذشت. ولی فکر می کنم لازم است نگران آن چه بر جوامع عراقی نيز طی اين ساليان گذشت باشيم. جوامعی که در اطراف اشرف زندگی می کردند. فکر می کنم با توجه به اين که هيچ تضمينی در احترام به حقوق بشر در عراق وجود ندارد، «دوست دشمن من طبعاً تبديل به دشمن من نيز می شود» و بر اين اساس توسط دولت با اطرافيان اشرف تنظيم می شود، به صحبتهايم با اين اميداوری خاتمه می دهم که قطعنامه بعدی که آماده می شود، به يک هيأت از پارلمانترهای ايتاليايی فراخوان بدهد که از ليبرتی بازديد کند و ببيند وضعيت آنجا چگونه است… در عکسها می بينيم به محض اين که باران می بارد نيم متر آب کل کمپ را فرا می گيرد. در جايی که گفته بودند مثل بهشت است و در اشرف نمانند و به آنجا بروند. می توانم تصور کنم که اگر زمستان سخت تری در پيش باشد، آنها، در کمپ ليبرتی با چه مشکلاتی روبه رو خواهند بود. بنابراين خوب است که پارلمانترهای ما کماکان اين مسئوليت را به عهده بگيرند و ما هرکاری که از دستمان برآيد را انجام خواهيم داد تا بتوانيم مراقب وضعيت باشيم. با تشکر.
سناتور پائولو کورسينی نايب رئيس کميسيون خارجه سنا
سناتور کورسينی: عصر به خير به همگی شما. می بخشيد ولی سلام از طرف من بيانی از همبستگی است. اما متأسفانه بر خلاف چيزی که اميدوار بودم نتوانستم خودم را در رابطه با تمامی موضوعاتی که امروز در اينجا مطرح می شوند، آماده کنم. ولی مطمئن هستم که همه مطالب طرح شده در مورد بحث آزادی در ايران بسيار مفيد و ارزشمند بوده اند.
کشوری فوق العاده و غنی از فرهنگ و سنتهای بزرگ که همزمان وجدان غرب را مورد سؤال قرار می دهد. امروز صبح شانس شرکت در جلسه استماع خانم رجوی را داشتم. البته پيش از اين نيز من در دوره قبلی نمايندگيم در پارلمان فرصت آشنايی با ايشان را داشته ام. استماعی که از خيلی جهات فوق العاده و جالب توجه بود. يعنی به طرز فوق العاده يی جالب بود. چون در پرتو برخی از موضوعات، نه تنها شکايتی عليه رژيمی سرکوبگر و انحصارطلب بود، بلکه در دنيای سياست، برای طيف گسترده يی از افکار عمومی ايتاليا تصويری مناسب و واقعی ارائه می داد که مجاهدين خلق ايران چه کسانی هستند و شورای ملی مقاومت ايران چه چيزی را نمايندگی می کند. رئيس جمهور رجوی به صورت کاملاًً روشن تأکيد کرد که اهداف بنيادين يک مبارزه فقط شهادت دادن نيست و خودش را فقط به طرح سؤالات نگران کننده به جامعه بين المللی بی خبر و بی تفاوت، محدود نمی کند، خودش را به يادآوری وحشت ناشی از اعدامها، خشونت ناشی از سرکوب، يا عمليات نظامی نيروهای اپوزيسيون محدود می کند. خودش را به دادن فراخوانهايی جهت يادآوری وظايف جامعه بين المللی و دولت ايتاليا برای مداخله جهت روشن ساختن سرنوشت کسانيکه از کمپ اشرف ربوده شدند و تا همين لحظه از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نيست، محدود نمی کند، بلکه همزمان اهداف يک انقلاب دموکراتيک را نيز بيان کرده و تشريح می کند.
شخصاً چيزی که مرا بگونه يی مثبت بسيار تحت تأثير قرار داد اين بود که خانم رجوی، که من صميمانه، و اگر اجازه داشته باشم بسيار دوستانه، به ايشان درود می فرستم، روشن ساختند که اهداف بنيادين تمامی نيروهای اپوزيسيون، و نه فقط ارج گذاری به خاطر حضور مجاهدين خلق، اين است که ايده ايجاد يک اپوزيسيون کثرت گرا در ايران را از طريق يک مبارزه صلح آميز و دموکراتيک با استقرار يک نظام مبتنی بر «حاکميت قانون» محقق سازد.
فکر می کنم اين هدفی است که محقق کردن آن کار زيادی می برد اما از جنبه های مختلف بسيار اطمينان بخش و تضمينی است که می تواند انرژيهای مترقی و دموکراتيک دنيای آزاد غرب را برانگيزد. يک نظام مبتنی بر حاکميت قانون که همان طور که خانم رجوی تأکيد کردند بر پايه جدايی دين از دولت بنا شده است. در اينجا بايد بگويم که خانم رئيس جمهور پارامتری را وارد کرد که به نظر من بسيار پرمعناست. زيرا که ميدان را از تمامی بهانه جوييها و پيش داوريها و تفسيرهای خصمانه در مورد مناسبات درونی در اسلام بين دين و دولت پاکسازی و خالی می کند. اسلام نه در حرف و نه در عمل ابداً به معنی عدم بردباری نيست بلکه همان طور که تفسير شد و من هم تماماً آن را قبول دارم و بدون هرگونه ملاحظه يی به همين ايده می پيوندم، اسلام به معنی احترام به عقيده هر فرد است، به معنی گشاده رويی به کثرت گرايی و به معنی همخوانی با ارزشهای «حاکميت قانون» است. فکر می کنم که اين پارامتری روشنگر در قبال شک و ترديدهايی باشد که در افکارعمومی و در ميان نيروهای سياسی ايتاليا در اين بحث وجود دارند. بنابراين آرزوی من اين است مبارزه يی که توسط شورای ملی مقاومت ايران هدايت می شود موفق شود
بنابراين به ايتاليا خيلی خوش آمديد، به شما و مردمتان خيلی تبريک می گويم.
طاهر بومدرا مسئول پرونده اشرف در يونامي
با تشکر از آقای رئيس، خانمها و آقايان، به عنوان يک افسر سابق حقوق بشر در عراق می خواهم برخی از عوامل حقيقی اين موضوع را برای شما توضيح دهم. در حقيقت دولت عراق در اول سپتامبر تلاش کرد دروغ ديگری را توليد کند و بگويد از اتفاقی که در کمپ اشرف افتاده باخبر نبوده است.
من می توانم تأييد کنم که اين دروغ محض است. غيرممکن است اتفاقی که در اشرف رخ داد بدون آگاهی دولت عراق صورت گرفته باشد، به خصوص دفتر نخست وزيری. اجازه دهيد به طور خلاصه شما را کمی به عقب برگردانم، به 8آوريل 2011. قتل عام مشابهی در اشرف صورت گرفت و دروغ مشابهی شخصاً به من گفته شد. در 8آوريل 2011 من به خانه مشاور امنيت ملی فالح فياض رفتم و از او خواستم تا دستور توقف فوری حمله عليه اشرف را بدهد. او به من گفت به داستان سرايی و پخش اتهام پايان دهم و هيچ اتفاقی در حال وقوع در اشرف نيست. من از وی پرسيدم آيا می توانم همين الآن به اشرف بروم تا در صحنه اين وضعيت را مورد تأييد قرار دهم، او گفت که خير، نمی توانی. چند روز بعد من توانستم به اشرف دست پيدا کنم و اجساد را شمارش کردم. در کل 36 جسد وجود داشت.
مشاهده می کنيد که اين الگوی رفتاری دفتر نخست وزيری است. بگذاريد تأکيد کنم که اين سياست به ثبت رسيده دولت عراق است. کمپ اشرف قربانی اين سياست است.
هر اتفاقی که می افتد، چه کوچک و چه بزرگ، چه يک قتل عام و چه يک ممانعت، همه اينها سياست دولتی است و به ثبت رسيده و سازمان ملل هم از آن آگاه است اما به نحوی آنها چشمان خود را می بندند. اجازه بدهيد به شما بگويم يادداشت تفاهمی که بين سازمان ملل و دولت عراق امضا شده، از ابزاری برای حفاظت به ابزاری برای آزار و اذيت تبديل شده است. چرا که قصد اوليه يادداشت تفاهم حفاظت کردن بود، اما مالکی نخست وزير عراق آن را تبديل به ابزاری برای آزار و اذيت و حمله به اشرف و بعداً ليبرتی تبديل کرد. بنابراين اين جنايتهای توسط جامعه ديپلوماتيک در بغداد مشاهده می شوند و اجازه دهيد به شما بگويم من سابقاً به طور هفتگی جامعه ديپلوماتی در بغداد را بريف می کردم و آن چيزی را که در صحنه مشاهده می کردم، برايشان توضيح می دادم اما آنها گزارش متفاوتی را به پايتختهای خود ارائه می دادند. اين يا همدستی است يا آنها از دستورات دولت خود پيروی می کنند و آن چيزی که دولتشان می خواهد بشنود را گزارش می کنند. آنها نمی خواهند حقايق را بشنوند. بنابراين اين که ديپلوماتها ادعا کنند که در مورد اتفاقات رخ داده در اول سپتامبر در کمپ اشرف کمی سر درگمی وجود دارد، بازگو کننده حقيقت نيست. آنها می دانند، آنها می دانند چه کسی اين کار را کرد، اما تلاش نمی کنند دولتهای خود را از آن باخبر کنند. شايد آنها دولتهای خود را طوری ديگر با خبر می کنند.
بنابراين، من از اين ساختمان و نهاد باشکوه، به همکاران سابقم در بغداد، چه در سازمان ملل و چه در جامعه ديپلوماتيک درخواست می کنم که لطفاً کار خود را انجام دهيد، آن را خوب انجام دهيد، آن را با شايستگی انجام دهيد، اطلاع رسانی کنيد و به طور واقعی اطلاع رسانی کنيد. با تشکر.
الساندرو پاگانو، نماينده پارلمان ايتاليابا تشکر بسيار. بايد بگويم که با مختصری تأخير توانستم برنامه اين جلسه استماع را طبق دستور کار برنامه ريزی شده پيش ببرم. ما بسيار خوشحال و راضی هستيم و به ويژه اين که به روز شده و آمادگی کسب می کنيم تا هر يک از ما در منصب کاری و مسئوليتهای خودش بتواند مبارزه برای حمايت از مقاومت ايران را پيش ببرد. به خصوص بتواند نام اين شخص فوق العاده و اين چهره کاريسماتيک، که ما خيلی به ايشان ارادت داريم، يعنی خانم مريم رجوی را پيش ببريم و بشناسانيم. باز هم تشکر می کنم.
اکثريت نمايندگان پارلمان ايتاليا:
به رغم کشتار جمعی 52تن در اشرف و گروگان گيری 7تن ديگر در اين مدت هيچ تحقيق مستقلی در مورد اين جنايت صورت نگرفته و حداقل تدابير امنيتی در کمپ ليبرتی به اجرا در نيامده است
از دولت ايتاليا، اتحاديه اروپا، آمريکا و ملل متحد می خواهيم همه امکانات بين المللی را برای آزادی گروگانها توسط حکومت عراق و افزايش تدابير حفاظتی و تضمين امنيت ساکنان ليبرتی به کارگيرند
5ماه بعد از انتخابات رياست جمهوری رژيم ايران بيش از 100روز بعد از روی کارآمدن روحانی هيچ اثر مادی از تغيير در اين رژيم مشاهده نمی شود
ما از برنامه 10 ماده ای خانم مريم رجوي رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران برای استقرار يک دولت دموکراتيک و جدايی دين از دولت در ايران حمايت می کنيم
18دسامبر2013-27 آذر 92
جوليو ترتزی وزير خارجه ايتاليا تا مارس 2013
روکو بوتی ليونه فيلسوف، رهبر اتحاد دموکرات مسيحی، نايب رئيس پارلمان ايتاليا (2009 ـ 2013)
الساندرو پاگانو نماينده پارلمان ايتاليا
سناتور لوچو مالان عضو هيأت رئيسه سنای ايتاليا
سناتور پائولو کورسينی نايب رئيس کميسيون خارجه سنا
سناتور لوئيجی کومپانيا عضو سنای ايتاليا
سناتور مارکو پردوکا رهبر حزب راديکال فرامليتی
داريو ريولتا مسئول روابط خارجی حزب زنده باد ايتاليا
سناتور توريسلی
طاهر بومدرا، مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل
و اليزابتا زامپاروتی رئيس مشترک کميته ايتاليايی پارلمانترها و شهروندان
الساندرو پاگانو نماينده پارلمان ايتاليااين افتخار بزرگی برای ما است که خانم مريم رجوی، رئيس جمهور برگزيده شورای ملی مقاومت ايران را در کنار خودمان داريم. يعنی اينجا در رم، در سالن متعلق به پارلمان اين امکان برايمان فراهم شده است که در خيلی از خبرهای خوبی که به ما می رسند، شريک باشيم. به طور خاص امروز در رابطه با خبر خيلی خوبی که به آن اشاره خواهم کرد و بدون شک خانم رجوی آن را کاملتر و بهتر توضيح خواهند داد. همان طور که گفتم برای همگی ما افتخار بزرگی است. بايد بگويم که شخصاً خيلی خوشحالم که رياست اين جلسه را به عهده دارم. به خصوص که حضور خانم رئيس جمهور رجوی، برای ما نيز يک لحظه اميد ايجاد کرد. من به خانم رجوی و هواداران و اعضای جنبش او تبريک می گويم، به خاطر اين که طی هفته های اخير اتفاق مهمی افتاد و دادگاه اسپانيا با صدور حکمی عملاً مشاور مالکی، فالح فياض را متهم شناخت. به اين ترتيب بالاخره به روشنی و بدون ابهام در سطح بين المللی سندی در مورد جنايتی که در اول سپتامبر در کمپ اشرف به وقوع پيوست، بيرون آمد و بر نقشی دلالت دارد که دولت عراق در آن واقعه، ايفا کرده است و همدست رژيم ايران بوده است. طبعاً اين حکم شروع يک محاکمه بين المللی است و اين حکم قضايی شرايطی را ايجاد می کند که بالاخره بتوان به شکل کاملاًً واضح و روشن يک مسئوليت مشخص را برجسته کرد و بنابراين در سطح بين المللی عاملين اين جنايت شناسايی شدند. طبعاً مبارزه خانم رجوی در اين رابطه تمام نشده است، اما به طور خيلی پر معنی به کسانی که در اعتصاب غذا وکارزار جهانی شرکت داشتند، صدها و هزاران نفر بودند که در ژنو، برلين، اتاوا، لندن، ملبورن، واشنگتن و در رم، در اين کارزار و اعتصاب شرکت داشتند و در واقع يک ظرف مادی از ميزان حمايت از اين جنبش را نشان دادند و افکار عمومی بين المللی متوجه ميزان منفوريتی شد که در قبال رژيم ايران و همدستان عراقيش وجود دارد. الآن به هرحال اينجا هستيم، بعد از تبريکات می خواهيم از اين فرصت مهم يعنی حضور اين شخيصتهای برجسته استفاده کرده و وارد محتوای بحث شويم. اما قبل از ورود به محورهای اصلی بحثم مايلم از سخنرانانی که به اين گردهمايی آمده اند، تشکر کنم، از چپ، سناتور «لوچو مالان» که هميشه در زمينه حقوق بشر بسيار حساس و فعال بوده و دوست شخصی من است، به همين دليل مبارزات فراوانی را با هم پيش برده ايم. در سمت راست من خانم «اليزابتا زامپاروتی»، که رئيس مشترک کميته ايتاليايی پارلمانترها و شهروندان برای همبستگی با مقاومت ايران است، که در واقع هماهنگی نمايندگان پارلمان ايتاليا در حمايت از مقاومت ايران را رهبری می کند. هم چنين «لوچو سيلبونتو»، سناتور «رابرت توريسلی»، از آمريکا و مدافع بزرگ حقوق اشرفيها، که به خاطر تعهدات و فعاليتهای مدنی اش در ايتاليا بسيار شناخته شده است، هم چنين همين الآن آقای «جوليو ترتزی» وزير خارجه قبلی ايتاليا نيز رسيد، که مدافع بزرگ مبارزات حقوق بشری و فرهنگی ما بوده است.
اکنون قبل از اين که سخنرانيها را شروع کنيم، می خواستم سندی که توسط 320 نماينده پارلمان ايتاليا امضا شده است را برای رئيس جمهور قرائت کنم. شما می دانيد که مجلس نمايندگان ايتاليا 630 عضو دارد، بنابراين بيش از نصف نمايندگان پارلمان ايتاليا اين سند را امضا کرده اند که از همه گروههای پارلمانی هستند و اين سند را به طور مستقيم امضا کرده اند. اين سند نشان دهنده پيشرفت يک مبارزه مشترک در حمايت قاطع از مقاومت ايران است. تأکيد می کنم که جمع آوری امضاهای بيشتر برای اين سند هنوز تمام نشده و ادامه دارد ولی تا همين نقطه بيش از 50 درصد نمايندگان آن را امضا کرده اند که موجب افتخار بزرگی برای ما است. قبل از اين که آن را به خانم رجوی تقديم کنم، مايلم محتوی اين سند را به شما معرفی کنم و خودم شخصاً خدمت شما قرائت کنم:
بيش از سه ماه از کشتار جمعی ساکنان اشرف (محل استقرار اعضای اپوزسيون ايران) که به کشته شدن 52تن و به گروگان گيری 7تن از آنها از جمله 6 زن منجر شد، می گذرد. طی اين مدت هيچ تحقيق مستقلی در مورد اين جنايت صورت نگرفته، 7گروگان اسير شده آزاد نشده اند و حداقل تدابير امنيتی در کمپ ليبرتی عراق به عمل نيامده است. همه اين عوامل باعث نگرانی شديد ما است. ملل متحد بارها بر امنيت و سلامتی ساکنان ليبرتی که همگی پناهجويان تحت حفاظت بين المللی و افراد حفاظت شده تحت کنوانسيون 4 ژنو هستند، تأکيد کرده بود.
پس از گذشت 21ماه هيچ افق روشنی برای انتقال سيستماتيک و سريع ساکنان در ليبرتی به يک مکان امن و دائم نيست. درحالی که آنها در طول سال 2013 با خطرات زيادی مواجه بوده اند. سه بار مورد تهاجم موشکی قرار گرفته اند که 10 شهيد و 170 مجروح بر جا گذاشت. محاصره کمپ به خصوص بعد از هجوم اول سپتامبر بر اشرف شدت يافته است. از انتقال بيماران به بيمارستانها ممانعت به عمل آمده است. محاصره ضدانسانی پزشکی تاکنون منجر به فوت 15 بيمار در اشرف و ليبرتی گرديده است. هم چنين اين روزها خبر فوت شانزدهمين بيمار را نيز داشتيم.
با شرايط سخت پناهندگان ايرانی در عراق، نمايندگان اين سند را امضاء کردند تا از دولت ايتاليا، اتحاديه اروپا، ايالات متحده آمريکا و ملل متحد بخواهند به طور موثر دخالت کنند تا اينکه:
اول: هفت گروگان در عراق آزاد شوند.
دوم: افزايش تدابير امنيتی در ليبرتی و تضمين امنيت ساکنان مادامی که در عراق هستند
سوم: استقرار 24ساعته کلاه آبيهای ملل متحد در ليبرتی
هم چنين ما نگرانيم که 6ماه بعد از انتخابات رياست جمهوری رژيم و بيش از 100روز بعد از روی کارآمدن روحانی هيچ اثر مادی از تغيير در اين رژيم مشاهده نمی شود. طی اين مدت بيش از 400نفر در ايران اعدام شده اند و وضعيت حقوق بشر وخيم تر شده، دخالت در منطقه افزايش يافته و پروژه های اتمی هم به گواهی اخير آژانس بين المللی انرژی اتمی با سرعت پيشين ادامه دارد.
از همين رو ما از برنامه 10 ماده يی خانم مريم رجوی، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران برای استقرار يک دولت دموکراتيک سکولار در ايران حمايت می کنيم.
با کمال افتخار از طرف پارلمان ايتاليا من اين سند را تقديم می کنم که برای ايتاليا نيز تلاش زياد برای رسيدن به اهداف بزرگمان را نشان می دهد.
اين نظرگاه واقعی نمايندگان مردم ايتاليا در مورد مقاومت و رژيم ديکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران است. بسيار با ارزش است.
من صحبتهايم را با يادآوری دو نکته به پايان می برم: در بين اين 320 نماينده پارلمان که سند را امضا کردند، تعدادی وزير، وزرای سابق و رؤسای کميسيونها هم هستند. ما با اين سند تأکيد می کنيم که به هيچ وجه نمی توان به رژيم ايران اعتماد کرد، يعنی به دولت کنونی رژيم ايران، چون هيچ چيز تغيير نکرده، از زمان رفسنجانی، خاتمی و امروز روحانی، و عملاً ديکتاتوری بيش از پيش افزايش يافته، چرا که آنها متوجه هستند که فقط اعمال قهر می تواند به آنها امکان حفظ رژيم را بدهد. به اين دليل است که، قبل از اين که رشته سخن را به خانم رجوی بدهم، بايد بگويم آرزويمان اين است که اين رهبر بزرگ با کاريسمايی بزرگ از ظرفيتها و شايستگيهای فراوانی که دارد بتواند نهايتاً نقش مهمی را که در حال پياده کردن آن در سطح جهان است، ايفا کند. بتواند افکار عمومی جهان را به حمايت از مبارزه اش که اکنون ديگر مبارزه همه ما تبديل شده است، جلب کند و بتواند رژيم خونخوار حاکم بر ايران را هر چه زودتر خلع يد نمايد، اين آرزو و اميدواری همه ما است. و حالا رشته سخن را به خانم رجوی می دهم.
جوليو ترتزی وزيرخارجه ايتاليا تا مارس2013
آقای رئيس خيلی متشکرم. به خانم رئيس جمهور رجوی صميمانه سلام می کنم.
عاليجنابان، سناتورها و پارلمانترهايی که امروز اينجا هستند. من فکر می کنم که اين يک جلسه بسيار پرمعناست. زيرا با ارائه چنين سند مهمی برجسته و متمايز شده است. سندی که از سوی طيف وسيع و قابل توجهی از نيروهای سياسی و پارلمانترها امضا شده است که هم بيانگر تعهد سياسی بخش بزرگی از نيروهای سياسی ايتاليا در پهنه حقوق بشر و آزاديهای بنيادين است و هم بيانگر تعهدات شخصی افراد. اين باعث خوشوقتی من است که در اينجا مقامات برجسته يی وجود دارند که از دور دستها به اينجا آمده اند. سناتور توريسلی و ديگر شخصيتها که بيانگر اشتراک مساعی آنها با ارزشهای کشور ما در پهنه سياست خارجی ايتالياست.
داشتم می گفتم جلسه مهمی بود زمانی که فرصت ديدار با رئيس جمهور رجوی را ابتدا در پايان ژوئن و سپس در ماه سپتامبر در ژنو پيدا کردم. برای من طبيعی بود حتی به عنوان يک شهروند که شخصاً ايشان را به رم دعوت کنم. فکر می کنم که اين ديدار دارد ثمره های بسيار قابل توجهی می دهد. چرا که به نظر من درگير شدن پارلمانها و مجامع اجتماعی در چنين موضوعی از اهميت بسيار زيادی برخوردار است. بايد چشمها را به روی تمامی کشورها و مليتهای دنيا باز کرد. با علم به اين که بدون احترام به حقوق بشر نه صلحی در جهان متصور است و نه امنيت. بايد همواره چشمها را باز نگه داشت و افکار عمومی را نسبت به اطلاعاتی در رابطه با مسائلی اين چنين وحشتناک، حساس کرد. بگذاريد واقعيت را بگوييم. برای توصيف آن چه که در کمپ اشرف رخ داد صفت مشخصی جهت طبقه بندی جنايتی که صورت گرفت، پيدا نمی شود. سربنيستای کوچک و بزرگ وجود ندارد بلکه آن چه که وجود دارد تکرار سربنيستاست که نبايد وجود داشته باشند. اين يک کمپ حفاظت شده از طرف سازمان ملل بود، تک به تک 52 قربانی دارای مدارک هويت حفاظت شده بودند که آنها را تحت حفاظت جامعه بين المللی و سازمان ملل قرار می دادند. اين حادثه مطلقاً نبايد اتفاق می افتاد. آن چه را که به عنوان ريسک می بينيم نه ريسکی احتمالی بلکه ريسکی قريب الوقوع عليه ليبرتی است و امکان تکرار جنايت وجود دارد. مقامات عراقی نمی خواهند حفاظت کمپ را تقويت کنند. همين اخيراً به من گفته شد که تی والهای حفاظتی ماههاست در گوشه يی از کمپ بدون اين که استفاده شوند انبار و رها شده اند. سازمان ملل از مستقر کردن يک تيم در کمپ فروگذار کرده است. حداقل تيمی از دبيرخانه. اراده يی که دبيرخانه می تواند در عرض چند دقيقه آن را اعمال کند و حضور يک تيم در داخل کمپ را تقويت کند و عملاً با حضور خودش و ثقل سياسی نشده خودش می تواند از جناياتی مشابه ممانعت به عمل آورد. در واقع تنها از اين طريق است که می توانيم يک به فورماسيون بين المللی بزرگ دست پيدا کنيم که در حال حاضر خيلی از آن دور هستيم. اينجاست که شک و ترديد در مورد يک سکوت عامدانه ظاهر می شود.
يک احساس ترديد وجود دارد که اين سکوتی استراتژيک در مواجهه با مشکل سازمان مجاهدين خلق ايران باشد. اين مطلقاً قابل قبول نيست. نبايد هيچ حساب و کتاب و معامله يی در مورد جان مخالفان سياسی در کار باشد. مخالفينی که در زمان شاه و در زمان رژيم بعدی درد و رنجهای زيادی را متحمل شده اند و کماکان تحت تعقيب و آزار و اذيت هستند. ما ايتالياييها وجدان دفاع و حمايت از آنها را داريم.
فکر می کنم جلسه امروز ما نشانه يی باشد از تعهدی که تغييرناپذير باقی خواهد ماند. علامتی از اين که که ارزش بنيادين در سياست خارجه ايتاليا در احترام گذاشتن به حقوق بشر و در حمايتهای انساندوستانه است.
سناتور لوچو مالان، عضوهيأت رئيسه سنای ايتاليااز عاليجناب الساندور پاگانو تشکر می کنم. هم چنين از خانم مريم رجوی به خاطر حضورش در اينجا که افتخاری بزرگ و پرمعناست، تشکر می کنم. رهبری او به عنوان رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، مطمئناً نشان می دهد که ايران بايد چه سمت و سويی داشته باشد. ايران کشوری است که چنين شخصيتهايی با اين ميزان ظرفيت و فرهنگ بالا دارد و همين متضمن آينده يی همراه با آزادی و احترام به حقوق مدنی است. پديده يی که مشخصاً بر خلاف آن چيزی است که اکنون رژيم تهران نمايندگی می کند. و به طورخاص مهم است که اين تعداد شخصيت برجسته در اين جلسه شرکت می کنند، مشخصاً حضور سفير «جوليو ترتزی» وزير خارجه سابق ايتاليا، برايم بسيار قابل تقدير است. هم چنين عاليجنابان «داريو ريولتا» و «مارکو پردوکا» و سايرين که اينجا حضور دارند تا همبستگی خودشان را با آن چه خانم مريم رجوی نمايندگی می کند و هم چنين با ساکنان اشرف و ليبرتی نشان بدهند.
به موارد زيادی اشاره شد و من نمی خواهم آنها را تکرار کنم. افراد زيادی کشته شدند درحالی که بسياری از حقوق آنها ضايع شده بود و خيلی از چيزهايی که خودشان طی سالها در کمپ اشرف ساخته بودند، از آنها دريغ شد. فکر می کنم يک مسئوليت خيلی روشن و دقيق متوجه ايالات متحده آمريکا است که من هميشه دوست آنها بوده ام. اما دولت کنونی ايالات متحده به تعهداتش که در سال 2004 پذيرفته بود، پايبند نماند و اين متعاقب انتقال کنترل آن مناطق (اشرف) به دولت عراق پيش آمد. اين يک وضعيت ناهنجار برای مقوله آزادی در سطح بين المللی و هم چنين بسيار مخرب برای پرستيژ بين المللی آمريکاست.
فکر می کنم در اين زمينه بايد به نظارت و مراقبت خودمان ادامه بدهيم زيرا توجه بين المللی است که می تواند حمايت لازم را برای ساکنان ليبرتی فراهم کند.
ما بايد راهی برای فائق آمدن بر اين ديوار سکوت پيدا کنيم. در نهايت بار ديگر حمايت کامل خود را از اقدامات تحت رهبری شجاعانه خانم مريم رجوی و سازمان او اعلام می کنم. آنهايی که به گونه يی حيرت آور، موثر و متعهد در تمام اروپا ميتيگهای بسيار بزرگ با حضور ده ها هزار ايرانی، بسيار منظم و بسيار مهربان و بسيار پرشور برای آزادی کشورشان بر اساس پلاتفرم 10ماده يی خانم رجوی، برگزار می کنند. و من واقعاً اميدوارم آينده ايران آزاد، ديگر يک تهديد را نمايندگی نکند بلکه سرچشمه تمدن برای کل منطقه، با همه تمدن کهن و شرافت خودش، باشد. با تشکر.
اليزابتا زامپاروتی، رئيس مشترک کميته ايتاليايی پارلمانترها و شهروندان برای ايران آزاد
متشکرم، قبل از هر چيز از خانم رئيس جمهور مريم رجوی تشکر می کنم، به خاطر اين که تصميم گرفتيد به کشور ما ايتاليا بياييد. زيرا حضور شما انگيزه و انرژی مبارزه مشترکمان برای راه حلهای مربوط به وضعيت ليبرتی و هم چنين برای رسيدن به يک ايران دموکراتيک را تقويت می کند، هر کدام از ما با مسئوليتها و نقشی که به عهده داريم.
بی جهت نيست که خيلی نقاط هماهنگ و مشترک بين شما به عنوان مجاهدين خلق و به عنوان شورای ملی مقاومت ايران و ما به عنوان راديکالها می بينم. ما در حال حاضر تصميم مهم دادگاه اسپانيا را جلوی رو داريم که حکم دستور تحقيقات درباره فالح فياض، مشاور مالکی برای امنيت ملی و مسئول کمپ ليبرتی است و به خاطر دست داشتنش در حملات مختلف مسلحانه يی که عليه اين دو کمپ به اجرا درآمده است، مهم است. قابل توجه است که شما در اين مبارزه چگونه درحال پيشبرد قضايی موضوع در چارچوب حقوقی هستيد که در قدم بعد به چارچوبهای سياسی نيز طبعاً تعميم داده می شوند. همين روال در رابطه با حذف ليستهای اتحاديه اروپا و ايالات متحده آمريکا نيز طی شد، چرا که آنجا نيز تصميم گيريهای قضايی به تصميم گيريهای سياسی بالغ شدند.
اما اين تنها وجه مشترک و نزديکی ما با هم نيست، بلکه مبارزه مسالمت آميز نيز ديگر وجه مشترک ماست، که از جمله با دست زدن به اين اعتصاب غذا به پيش برديد. مبارزه خيلی سختی بود و بيش از 100روز طول کشيد و من واقعاً می خواهم از کسانی که از جان خودشان در اين اعتصاب غذا مايه گذاشتند تا قانون و حقوق محترم شمرده شود، تشکر کنم، ولی از مريم رجوی نيز به خاطر پيامی که داد تا اين اعتصاب غذا به پايان برسد خيلی سپاسگزارم.
می خواهم به تمام کسانی که اين شکل مبارزه را به پيش می برند اطمينان بدهم ما هم در اين مبارزه دخيل و شريک و مصمم به ادامه راه هستيم، تا توجه بيشتری به موضوعاتمان جلب کنيم. ما دو مستند مربوط به تهاجم اول سپتامبر به کمپ اشرف را مشاهده کرديم که يک سند قوی و مستند از اعدامهای جمعی 52نفربود. اين بسيار وحشتناک است. بايد پديده ها را با اسم خودشان نام ببريم، اين تنها يک حمله مسلحانه صرف نبود، به سر بيش از 50نفر عامدانه شليک کردند، اين غيرقابل قبول و غيرقابل بخشش است، 7نفر را به گروگان گرفتند که 6نفر آنها زن هستند. و هنوز کسی نمی داند سرنوشت آنها چه خواهد بود؟ بنابراين مطلقاً يک کارزار بين المللی برای روشن کردن مسئوليتها در رابطه با آن چه اتفاق افتاده و هم چنين برای نجات اين 7نفر ضرورت پيدا می کند. مبارزه شما يک مبارزه قانونی و مشروع است که به عنوان يک راديکال در اين زمينه به شما بسيار نزديک هستم.
بعلاوه به طور خاص تا آنجا که به مجازات مرگ مربوط می شود، مريم رجوی افزايش اعدامها در ايران را به ما يادآوری کرد، ما به عنوان «انجمن به قابيل دست نزنيد» تا ماه نوامبر امسال 529 اعدام را در ايران ثبت کرده ايم که شامل 5نوجوان نيز می شود، چيزی که به طور کلی در تناقض با کنوانسيون حمايت از کودکان است. و به طورخاص صدها اعدام ديگر از زمانی که رئيس جمهور جديد رژيم به قدرت رسيده، به اجرا درآمده اند. اين داده ها بسيارگويا و پر معنا هستند و ما مطلقاً نبايد نسبت به آنها بی تفاوت باشيم. در کنار افزايش اعدامها در ايران، ما شاهد افزايش وحشتناک اعدامها هم چنين در عراق هستيم.
فکر می کنم تهديدی که از جانب رژيم ايران متوجه دنياست، تنها محدود به فعاليتهای هسته يی نمی شود، بلکه شامل نقض فاحش حقوق بشر نيز می شود که هنوز ادامه دارد. لذا راه حل اين کشور نمی تواند شامل موضوع حقوق بشر نباشد، از جمله موضوع مجازات مرگ.
برايم شوک آور بود که خواندم رئيس قوه قضاييه ايران، صادق لاريجانی، گفت مخالفت با مجازات مرگ، مخالفت با اسلام است. بايد از او سؤال کرد ازکدام اسلام داری صحبت می کنی؟ او هم چنين گفت: ما در رأی گيريهايی که شامل قوانين قرآن نشود شرکت نمی کنيم. او دارد راجع به لايحه جهانی سازمان ملل متحد در مورد کنار گذاشتن مجازات مرگ صحبت می کند. بنابراين من فکر می کنم بايد اين بيانيه ها را نيز در نظر گرفت.
يکبار ديگر از مريم رجوی تشکر می کنم، مطمئناً راديو راديکال حضور دارد که گزارش اين ديدار را پخش خواهد کرد، اميدوارم که اين ابتکار از طرف مطبوعات و رسانه های جمعی به شکل مناسب منعکس شود، تا بتوان آن چه را واقعاً در کمپ ليبرتی و کمپ اشرف در حال وقوع است، اطلاع رسانی کرد. هم چنين فکر می کنم نقض آشکارحقوق بشر در ايران و عراق يک نکته بسيار مهم و پايه يی است، که بايد به آن توجه کرد، به همين دليل يکبار ديگر از شما خانم رجوی تشکر می کنم.
سناتور توريسلي
با تشکر از آقای رئيس، اعضای کميته، آقای وزير، خانم رجوی، اين افتخار بزرگی است که اينجا حضور داشته باشم. حتی برای ملتهای ثروتمند، قدرتمند و آزاد، عمل درست بيهزينه نيست.
کافی نيست که تنها بگوييم اين عمل درست است. نسلهايی از روسها، نسلهايی از مردم آفريقای جنوبی، از روديژنها، و بسياری ملتهای ديگر، همگی به ياد خواهند داشت، حتی بعد از اين که ما فراموش کرده ايم، چه کسی در طرف درست قرار داشت. شايد در حال حاضر ايستادن در برابر ملايان يا مالکی پيچيده باشد، اما برای کسانی که نمی کنند و ساکت می مانند، بسيار سختتر خواهد بود که به نسلهايی از مردم ايران و عراق پاسخ دهند. هر دولت اروپايی بايد افتخار کند اگر موضعی گرفته و تصميم گرفته در طرف درست تاريخ قرار گيرد.
حمله عليه اشرف ما را در وضعيت فوقالعاده يی می گذارد، و با حضور در اينجا در ايتاليا در اين پارلمان، به اين فکر می کردم که خانواده خودم در اين رابطه چه فکری خواهند کرد. سالی يکبار پدر بزرگ آمريکايی و پدر بزرگ ديگرم از سيسيل در کريسمس در يک خانه گردهم ميآمدند، و به مدت 40سال با هم جدل داشتند چون هيچ وقت جهان را مانند هم نمی ديدند. طبق معمول پدر بزرگ آمريکايی من سلسلهيی از فاکتها را رديف می کرد و همواره به اين اعتقاد داشت که همه چيز درست خواهد شد، خيلی ساده همه افراد درستکار هستند، و همه امور حل وفصل خواهد شد. پدر بزرگ سيسيلی من اما به اين اعتقاد داشت که هيچ چيز حل نخواهد شد، هيچ کس درستکار نيست و همه امورات همواره بد خواهد بود. به اين ترتيب آنها جدل می کردند.
با نگاهی به وضعيت اشرف من بالاخره موضوعی را يافتم که آنها می توانستند حول آن اشتراک نظر داشته باشند. ما با دو مجموعه از واقعيت مواجهيم. اشرف کمپی در يک منطقه دورافتاده است که تحت محاصره برجهای ديدبانی نظامی عراقی است. آنها مجهز به تکنولوژی مدرن، صدها سرباز هستند که همه تحرکات در کمپ را زير نظر دارند، و اين کمپ تحت محاصره است. می خواهند ما باور کنيم که 52 فرد بيگناه مورد حمله قرار گرفته و اعدام شدند، بدون اين که دولت عراق متوجه شده باشد.
به ما گفته می شود که نه تنها اين حمله از ميان خطوط آنها و بدون اطلاع آنها صورت گرفته، بلکه در يک بعدازظهری از بحران، قتل و هرج و مرج، که طی آن صدها و شايد هزاران گلوله از جانب مسلسلهای قوی نظامی شليک شده بود، انجام شده و حتی يک سرباز عراقی متوجه اين شليکها نشده، آژيری را به صدا در نياورده و به وظيفه خود عمل نکرده است. اين يک مجموعه از فاکتهاست.
مجموعه ديگر اين است که اين حمله زير نظر آنها، توسط رژيم ايران، خود ملايان و تحت دستورات آنها و دولتی صورت گرفته که کشور شما، اتحاديه اروپا و کشور من اکنون با آن وارد مذاکرات شده، به توافقی رسيدند تا موقتاً تحريمها را بر موضوع اصلی و خطرناکترين موضوع دوران ما لغو کنند، يعنی تکثير تسليحات هسته يی. و با رژيمی وارد مذاکرات می شويم که نه تنها مردم خود را به قتل می رساند، بلکه افراد بيگناهی را در يک کمپ پناهندگی به گروگان می گيرد که تحت حفاظت ملل متحد و آمريکا هستند.
يک ضرب المثل قديمی آمريکايی نيز وجود دارد که می گويد: آيا من به تو اعتماد می کنم يا چشمان دروغگوی خودم؟
تصاوير اما دروغ نمی گويند. فاکتها همانند که هستند. کشورهای ما از طرفی درگير مذاکراتی هستند و هم چنين از طرف ديگر متحد بوده و کمکهايی اعطا می کنند، يعنی با دولتهايی که قتل و گروگانگيری می کنند و پايهييترين نقض حقوق بشر صورت می گيرد.
ايستادن در برابر آنها عواقبی دارد، چه سياسی، اقتصادی و حتی امنيتی. سؤالی که وجود دارد حقيقتاً در مورد فاکتها نيست، بلکه آنها واضح هستند. تنها مسألهيی که باقی است اين است که ما چه نوع افرادی هستيم. آيا ما را مرعوب می کنند؟ آيا ما از آن نوع افرادی هستيم که خيلی ساده روی خود را برمی گردانيم انگار اين بخشی از تاريخ است؟ يا ما افرادی هستيم مانند آنهايی که قبل از ما دور اين ميز نشسته، به مدت يک نسل در مبارزات ديگر درگير بودند، و عزم جزم کرده بودند که در طرف درست تاريخ قرار گيرند؟ هفته گذشته وزير کری در برابر کنگره ما حاضر شد و هدف توفانی از حملات از جانب اعضای کنگره ما از دموکرات و جمهوريخواه قرار گرفت، که اين موضوع فراموش نخواهد شد، بخشيده نخواهد شد و ما همواره به سؤالات خود ادامه خواهيم داد.
من می دانم اعضايی از پارلمان اروپا و اين پارلمان احساساتشان مثل من است. ما نه تنها به افرادی که به قتل رسيدند بدهکار هستيم، بلکه به خودمان هم بدهکار هستيم، و کسانی که راه ما را ميپيمايند، که به ياد بماند ما چه نوع افرادی بوديم، ما موضع گرفتيم.
اگر اجازه است به يک موضوع ديگر اشاره کنم. يعنی موضوعی که در برابر کشور شما و کشور من قرار دارد. مردگان ما را ترک کرده اند، اما هنوز هزاران نفر هستند که روزانه با مرگ مواجهند. حمله عليه اشرف، حملات موشکی عليه ليبرتی آخرين حملات نبودند. اين يک واقعيت است. موضوع اين است که ما در مورد آن چه کار خواهيم کرد.
با تشکر از آقای رئيس که اجازه داديد اين نکات را با شما در ميان بگذارم.
روکو بوتی ليونه فيلسوف، رهبر اتحاد دموکرات مسيحی، نايب رئيس پارلمان ايتاليا (2009 ـ 2013) من اينجا هستم تا همبستگی خودم و حزبم و پارلمان و مردم ايتاليا را با تمام کسانی که امروزه به خاطر عقايد سياسی شان يا اعتقادات مذهبی شان تحت تعقيب از سوی قدرتهايی هستند که حقوق بشر را محترم نمی شمارند، ابراز کنم. فکر می کنم ما در برابر کيسی قرار داريم که نقض حقوق بشر در آن به طرز وحشتناکی آشکار است. از کمپ اشرف شروع کنيم. پناهندگانی که تحت حفاظت بين المللی قرار دارند که از سوی سازمان ملل متحد نيز تضمين شده است. در سرزمينی که نمايندگی ايتاليا نيز حضور دارد. نيروهای نظامی آمريکايی نيز حضور دارند. در اين سرزمين 52نفر کشته شدند، 7نفر ربوده شدند و هيچ کس نمی داند که چه بر سر آنها آمده است. اين فقط به طور عام توهين به حقوق بشر در دنيا نيست بلکه توهين به تک تک کشورهايی است که با هدف کمک به ساختن يک دموکراسی در عراق در اين سرزمين نمايندگی دارند. توهين غيرقابل تحملی است که ما نمی توانيم با رفتارهايی که دولتها دارند، آن را دور بزنيم. ما نمی توانيم با نيروهای نظامی مان از دولتهايی حمايت کنيم که منطق و هدفهايی که ما به خاطر آن به آنجا رفته ايم را محترم نمی شمرند. بنابراين بايد با قدرت تمام از دولت عراق بخواهيم که اين قضيه را روشن کند، کما اين که بايد از رژيم ايران، که بر اساس يک ارزيابی کاملاًً مشروع آمر يا دخيل در اين حمله بوده است، بخواهيم تا در برابر جامعه بين المللی پاسخگو باشد. اين يک بدهکاری اخلاقی برای تمامی کسانی است که به حقوق بشر و دموکراسی در خاورميانه ايمان داشته و دارند. سرزمينی متشنج از جنگها. جنگهايی که اگر يک تعويض دنده قاطع در کار نباشد هرگز متوقف نخواهند شد.
امروز از بمب اتمی رژيم ايران زياد صحبت می شود.
ترسناک اين است که بمب اتمی در دست حاکميتی باشد که حقوق بشر را محترم نمی شمرد. در دست حاکميتی باشد که مردم خودش را سرکوب می کند و قصد سرکوب مردم ديگر را هم دارد.
اگر کشوری حاضر به همکاری برای صلح با ديگر کشورهای اطراف خودش باشد، چنين کشوری شايد اصلاً نيازی به بمب اتمی و هزينه کردن برای به دست آوردنش نداشته باشد. و اگر هم داشته باشد قطعاً جنبه بد و منفی محدودی خواهد داشت. آن چيزی که موجب ترس می شود بمب اتمی نيست بلکه يک سياست خشونت بار و مهاجم نسبت به کشورهای همسايه است. نگران کننده آن سياستی است که عليه حقوق مردم خودش اعمال می کند. زيرا مشکل است خشونت را عليه کشورهای همسايه هدايت کرد در حالی که مردم از آزادی بيان برخوردارند. چون مردم جنگ نمی خواهند، مردم می خواهند زندگی کنند. من مطمئن هستم که مردم ايران هم همان چيزی را می خواهد که ما می خواهيم. کار می خواهند، خانه می خواهند، خواستار آموزش بهتر برای فرزندانشان هستند و می خواهد که آنها درس بخوانند، می خواهند کار و شغلی داشته باشند که بهتر از شغل پدران شان باشد، می خواهند که زندگی انسانی صلح آميز داشته باشند.
تمدن بزرگ ايران. تمدن بزرگ اسلامی ايران هميشه تمدنی باز و مشتاق تفاهم بوده است. در دورانهايی که محققين بزرگ می توانستند آزادانه از مادريد تا تبريز يا آن طرف تبريز در سرزمينهای مجاورش در تردد باشند. ما می خواهيم به چنين وضعيتی برگرديم. ما به گفتگو با اسلام معتقديم، به يک اسلام دموکراتيک اعتقاد داريم.
اگر چيزی چهره خدا را مخدوش می کند، حق داريم آن را بيان کنيم. نه به خاطر اين که ما بهتر هستيم بلکه به اين دليل که شما در آن شرايط به سر می بريد و فقط به کمک هم می توانيم از آن بيرون بياييم. بنابراين من اينجا هستم که همبستگی ام را اعلام کنم. با اميد به اين که در آينده يی نزديک مردم ايران بتوانند آزادانه جايگاهی را که در جامعه بين المللی شايسته شان است، به دست بياورند. ايرانی آزاد و دموکراتيک، ايرانی که در آن حقوق هر زن و مرد بدون استثنا محترم شمرده شود. بايد اين را به رسميت بشناسيم که همگی از يک خدا هستيم، همان خدايی که به هر يک از ما با عشق نگاه می کند و همگی با هم به سوی سرنوشت انسانی واحدی در حرکتيم.
متشکرم.
داريو ريولتا، مسئول روابط خارجی حزب زنده باد ايتاليابا تشکر، من قبل از هر چيز می خواستم از خانم مريم رجوی تشکر کنم، که افتخار همراهی با ايشان را در اينجا داشته باشيم. ما اين شانس را قبلاً نيز داشته ايم و ايشان اولين بار نيست که به اينجا می آيند و اين افتخار را به ما می دهند و ما باز هم خواستار آن هستيم که اين را ادامه بدهند.
بايد بگويم تا حدودی برايم تعجب انگيز است که ما هنوز هم بايد در اينجا جمع شويم و راجع به عدم احترام به حقوق بشر، يا بهتر بگوييم نقض فاحش حقوق بشر صحبت کنيم، که سوژه اش گروهی از مجاهدين هستند که در اشرف بودند و امروز در ليبرتی هستند، اين مسأله يی نيست که ديروز به وجود آمده باشد، در واقع 10سال است که موضوع رعايت آزادی و حقوق حياتی کسانی که در اشرف بودند و امروز در ليبرتی مستقر هستند، روی ميز است. به طور خاص اين مشکل از چند سال پيش که نيروهای آمريکايی عراق را ترک کردند و رعايت تضمينهای داده شده به ساکنان اشرف را به نيروهای عراقی سپردند، وجود دارد. تضمينهايی که روی آنها توافق شده بود و متعهد شده بودند ولی محترم شمرده نشدند. مالکی می داند که احتمالاً سومين دور نخست وزيريش مشروط به حمايت تهران خواهد بود و به همين دليل است که به سادگی قوانين و تعهدات بين المللی اش را زير پا می گذارد. همه تعهداتی را که در قبال آمريکاييها پذيرفته بود، نيز زير پا می گذارد و برای حفظ قدرت خودش اجازه داد يا بهتر بگوييم به طور روشن به نيروهای ويژه عراقی دستور داد آن چه را در فيلم ديديم، در اشرف انجام دهند.
مطمئنا مالکی اولين مسئول اين اقدامات است و روشن است که اينها را به خاطر دستوراتی که از تهران می گيرد انجام می دهد. اين برای تمامی ناظرين روشن است و نياز نيست که يک سند مکتوب در تأييد آن ارائه شود. اما اين موضوع در عين حال بسيار عجيب است زيرا هم چنان که برای تمامی سياستمداران اتفاق می افتد، کمااينکه برای خود من نيز اتفاق افتاده است، حتی وقتی با ديپلوماتهای رژيم ايران راجع به مجاهدين صحبت کردم، همه آنها به من می گفتند که مجاهدين خلق اصلاً وجود ندارند، اصلاً به حساب نمی آيند، در ايران حتی يک نفر نيست که از آنها پشتيبانی کند، شايد راست می گويند! ولی اگر واقعاً درست باشد، چرا اين همه شقاوت؟ چرا اين همه اراده سرکوبگرانه در قبال آنها؟ و چرا اين همه فشار روی طرف حسابهای خارجی عليه مجاهدين خلق؟ اگر آنها هيچی به حساب نمی آيند چرا اين همه فشار؟ به هرحال داشتم می گفتم تا آنجا که به مالکی برمی گردد، رژيم ايران تنها طرفی نيست که در قبال آن چه در ليبرتی دارد اتفاق می افتد مسئوليت دارد يا آن چه که در قبال ساکنان اشرف در گذشته به اجرا درآمد، مسئوليت متوجه ما يعنی جامعه بين المللی نيز هست، چون واضح است و توسط بسياری سخنرانان به آن اشاره شد که توافقات بين المللی زير پا گذاشته می شوند، توافقاتی که توسط تمامی کشورهايی که می توانند نقشی داشته باشند و به صورت مکتوب هم پذيرفته شده اند، دارند نقض می شوند. چرا بايد چشمانمان را ببنديم؟ کسی که چشمانش را می بندد نيز مسئول است، شريک جرم است. ما نمی توانيم بپذيريم و تمامی پارلمانهای دنيای متمدن نمی توانند توافقاتی را بپذيرند که بخواهد احترام به حقوق پايه انسانی، به ويژه و بالاتر از همه حق حيات را زير پا بگذارد. پارلمان ايتاليا هم مانند پارلمانهای ديگر وظيفه دارد و اگر اين وظيفه اش را انجام ندهد مسئول و شريک جرم است. نسبت به آن چه که دارد آنجا (ليبرتی) اتفاق می افتد، وظيفه دارد که روی اين موضوع حداکثر تأثيرگذاری را داشته باشد، وظيفه دارد با طرف حسابهای خارجی اش و بيشتر از همه طرف حسابهای عراقی خودش و هم چنين طرف حسابهای ايرانيش فشار بياورد و بپرسد که اولاً وضعيت آن 7نفری که مدتهاست به گروگان گرفته شده اند و از آنها خبری نيست چگونه است؟ ثانياً بايد تضمين و تسهيلات حداقل حقوق انسانی ساکنان ليبرتی تأمين شود، خيلی از ما عکسها را ديديم که چه وضعيتی دارند، خيلی از ما عکسهايی را ديده بوديم که قبل از انتقال ساکنان اشرف به آنجا تصوير يک بهشت را به ما نشان می دادند، به ساکنان گفتند نمی توانيد در اشرف بمانيد ولی بياييد به ليبرتی همه تضمينهای لازم برای يک زندگی راحت را داريد، اما ما کمپ ليبرتی را ديدم که چه شرايطی دارد، آنها يک حرکت کاملاً داوطلبانه يی داشتند، اما آن حرفها يک اقدام عامدانه برای فريبکاری برای ساکنانی که در شرايط معمولی داشتند، بود. اما برای نشان دادن حسن نيت قبول کردند که به کمپ ليبرتی منتقل شوند. نتيجه چه شد؟ تضمينهايی که داده بودند چه شد؟ ارگانهای مربوط به سازمان ملل که گفته بودند ما رفته ايم مشاهده کرده ايم که همه چيز به خوبی پيش می رود چه شدند؟ وقتی مشخص شد که دروغ گفته اند، هيچ اتفاقی نيفتاد! به همين دليل است که می گويم ما نيز نسبت به آن چه اتفاق افتاد مسئول هستيم.
با تشکر.
سناتور لوئيجی کومپانيا، عضو سنای ايتاليا
تا آنجايی که به تضمين سياسی ايتاليا بر می گردد به خودم اجازه می دهم به همکار و دوستم ريولتا بگويم که اگر دولت ايتاليا بر سر زمانبندی به سؤال پارلمانی که حدود چهار هفته پيش در مورد کمپ اشرف، ارائه کردم جواب بدهد، من و ريولتا را خوشحال خواهد کرد.
من فقط يک ملاحظه در رابطه با چشم انداز سياسی توافقنامه با رژيم ايران دارم. من پر از ترديد هستم ولی فکر می کنم وخامت اين قضيه کمتر از نفاقی نباشد که در مورد قضيه کمپ اشرف و ليبرتی شاهد آن بوده ايم.
و اين است که باعث نگرانی ما می شود. فقط يک تضمين وجود دارد. اين که امروز وزير امورخارجه يک نماينده سياسی باشد که با من و اليزابتا (زامپاروتی) در پاريس نزد خانم رجوی بود و در ماه ژوئن آن نمايش عظيم از ايرانيان در تبعيد که در اطراف خانم رجوی هستند را مشاهده کرد. اين گواهی و دليلی است برای دوستمان بوتيليونه از استمرار مبارزه سياسی ملت بزرگ ايران. جايی که در آن بردباری و آزادی وجود دارد. همان دو دليلی که باعث شد حزب سياسی جوان و جديد مان مرا مأمور رساندن سلامهايش به خانم رجوی کند. متشکرم.
سناتور مارکو پردوکا، عضو سنای ايتاليا
با تشکر. اين واقعيت که «اليزابتا (زامپاروتی) » رياست مشترک کميته دوستان مقاومت ايران را به عهده داشت نشان می دهد که تلاش کرديم تا آنجا که برايمان ممکن است حمايت خودمان را در سطح عملی و در هر سطح ايده آل ممکن، يعنی در سطح سياسی، نسبت به مقاومت ايران ابرازکنيم. چرا؟ چون هم چنان که که گفته شد در اين قضيه حداقل دو جنبه وجود دارد. از يک طرف جنبه انسانی موضوع را مد نظر داريم و از طرف ديگر جنبه عامتر يا سياسی آن مطرح است. در جنبه انسانی قضيه نياز است که بيشتر پافشاری کنيم. زيرا ايتاليا در اين زمينه يک رکورد غم انگيز دارد. چرا که آخرين هيأت پارلمانی بوديم که به اشرف رفتيم، آنتونيو استانگو و من به شمال عراق رفتيم، 4سال پيش، حوالی ماه نوامبر بود، به اشرف رفتيم. در آنجا جايی را مشاهده کرديم که طبعاً نمی گويم يک جای لوکس، اما يک محل زندگی نرمال بود. هرچند اين که نمی توانستند از آنجا خارج شوند يک مشکل بود، ولی بهرحال قابل زندگی بود. آن موقع فرمانده ارشد آنجا يک فرمانده ايتاليايی ـ آمريکايی به اسم «اوديرنو» بود و فرمانده کل نيروهای آمريکايی در عراق محسوب می شد. بنابراين هيچ کس بهتر از او وضعيت را نمی شناخت و نمی شناسد، از طرف ديگر ما با جوامع اطراف و کسانی که در کمپ اشرف زندگی می کردند و با بعضيها به طور طولانی صحبت کرديم. خيلی به هم نزديک بودند و با هم همبستگی داشتند، امکان کارهای اقتصادی نيز داشتند که می توانستند هزينه هايشان را تأمين کنند، امروز ديگر هيچ کدام از آن امکانات وجود ندارد. ما می دانيم که متأسفانه چه چيزی بر دوستان مجاهد گذشت. ولی فکر می کنم لازم است نگران آن چه بر جوامع عراقی نيز طی اين ساليان گذشت باشيم. جوامعی که در اطراف اشرف زندگی می کردند. فکر می کنم با توجه به اين که هيچ تضمينی در احترام به حقوق بشر در عراق وجود ندارد، «دوست دشمن من طبعاً تبديل به دشمن من نيز می شود» و بر اين اساس توسط دولت با اطرافيان اشرف تنظيم می شود، به صحبتهايم با اين اميداوری خاتمه می دهم که قطعنامه بعدی که آماده می شود، به يک هيأت از پارلمانترهای ايتاليايی فراخوان بدهد که از ليبرتی بازديد کند و ببيند وضعيت آنجا چگونه است… در عکسها می بينيم به محض اين که باران می بارد نيم متر آب کل کمپ را فرا می گيرد. در جايی که گفته بودند مثل بهشت است و در اشرف نمانند و به آنجا بروند. می توانم تصور کنم که اگر زمستان سخت تری در پيش باشد، آنها، در کمپ ليبرتی با چه مشکلاتی روبه رو خواهند بود. بنابراين خوب است که پارلمانترهای ما کماکان اين مسئوليت را به عهده بگيرند و ما هرکاری که از دستمان برآيد را انجام خواهيم داد تا بتوانيم مراقب وضعيت باشيم. با تشکر.
سناتور پائولو کورسينی نايب رئيس کميسيون خارجه سنا
سناتور کورسينی: عصر به خير به همگی شما. می بخشيد ولی سلام از طرف من بيانی از همبستگی است. اما متأسفانه بر خلاف چيزی که اميدوار بودم نتوانستم خودم را در رابطه با تمامی موضوعاتی که امروز در اينجا مطرح می شوند، آماده کنم. ولی مطمئن هستم که همه مطالب طرح شده در مورد بحث آزادی در ايران بسيار مفيد و ارزشمند بوده اند.
کشوری فوق العاده و غنی از فرهنگ و سنتهای بزرگ که همزمان وجدان غرب را مورد سؤال قرار می دهد. امروز صبح شانس شرکت در جلسه استماع خانم رجوی را داشتم. البته پيش از اين نيز من در دوره قبلی نمايندگيم در پارلمان فرصت آشنايی با ايشان را داشته ام. استماعی که از خيلی جهات فوق العاده و جالب توجه بود. يعنی به طرز فوق العاده يی جالب بود. چون در پرتو برخی از موضوعات، نه تنها شکايتی عليه رژيمی سرکوبگر و انحصارطلب بود، بلکه در دنيای سياست، برای طيف گسترده يی از افکار عمومی ايتاليا تصويری مناسب و واقعی ارائه می داد که مجاهدين خلق ايران چه کسانی هستند و شورای ملی مقاومت ايران چه چيزی را نمايندگی می کند. رئيس جمهور رجوی به صورت کاملاًً روشن تأکيد کرد که اهداف بنيادين يک مبارزه فقط شهادت دادن نيست و خودش را فقط به طرح سؤالات نگران کننده به جامعه بين المللی بی خبر و بی تفاوت، محدود نمی کند، خودش را به يادآوری وحشت ناشی از اعدامها، خشونت ناشی از سرکوب، يا عمليات نظامی نيروهای اپوزيسيون محدود می کند. خودش را به دادن فراخوانهايی جهت يادآوری وظايف جامعه بين المللی و دولت ايتاليا برای مداخله جهت روشن ساختن سرنوشت کسانيکه از کمپ اشرف ربوده شدند و تا همين لحظه از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نيست، محدود نمی کند، بلکه همزمان اهداف يک انقلاب دموکراتيک را نيز بيان کرده و تشريح می کند.
شخصاً چيزی که مرا بگونه يی مثبت بسيار تحت تأثير قرار داد اين بود که خانم رجوی، که من صميمانه، و اگر اجازه داشته باشم بسيار دوستانه، به ايشان درود می فرستم، روشن ساختند که اهداف بنيادين تمامی نيروهای اپوزيسيون، و نه فقط ارج گذاری به خاطر حضور مجاهدين خلق، اين است که ايده ايجاد يک اپوزيسيون کثرت گرا در ايران را از طريق يک مبارزه صلح آميز و دموکراتيک با استقرار يک نظام مبتنی بر «حاکميت قانون» محقق سازد.
فکر می کنم اين هدفی است که محقق کردن آن کار زيادی می برد اما از جنبه های مختلف بسيار اطمينان بخش و تضمينی است که می تواند انرژيهای مترقی و دموکراتيک دنيای آزاد غرب را برانگيزد. يک نظام مبتنی بر حاکميت قانون که همان طور که خانم رجوی تأکيد کردند بر پايه جدايی دين از دولت بنا شده است. در اينجا بايد بگويم که خانم رئيس جمهور پارامتری را وارد کرد که به نظر من بسيار پرمعناست. زيرا که ميدان را از تمامی بهانه جوييها و پيش داوريها و تفسيرهای خصمانه در مورد مناسبات درونی در اسلام بين دين و دولت پاکسازی و خالی می کند. اسلام نه در حرف و نه در عمل ابداً به معنی عدم بردباری نيست بلکه همان طور که تفسير شد و من هم تماماً آن را قبول دارم و بدون هرگونه ملاحظه يی به همين ايده می پيوندم، اسلام به معنی احترام به عقيده هر فرد است، به معنی گشاده رويی به کثرت گرايی و به معنی همخوانی با ارزشهای «حاکميت قانون» است. فکر می کنم که اين پارامتری روشنگر در قبال شک و ترديدهايی باشد که در افکارعمومی و در ميان نيروهای سياسی ايتاليا در اين بحث وجود دارند. بنابراين آرزوی من اين است مبارزه يی که توسط شورای ملی مقاومت ايران هدايت می شود موفق شود
بنابراين به ايتاليا خيلی خوش آمديد، به شما و مردمتان خيلی تبريک می گويم.
طاهر بومدرا مسئول پرونده اشرف در يونامي
با تشکر از آقای رئيس، خانمها و آقايان، به عنوان يک افسر سابق حقوق بشر در عراق می خواهم برخی از عوامل حقيقی اين موضوع را برای شما توضيح دهم. در حقيقت دولت عراق در اول سپتامبر تلاش کرد دروغ ديگری را توليد کند و بگويد از اتفاقی که در کمپ اشرف افتاده باخبر نبوده است.
من می توانم تأييد کنم که اين دروغ محض است. غيرممکن است اتفاقی که در اشرف رخ داد بدون آگاهی دولت عراق صورت گرفته باشد، به خصوص دفتر نخست وزيری. اجازه دهيد به طور خلاصه شما را کمی به عقب برگردانم، به 8آوريل 2011. قتل عام مشابهی در اشرف صورت گرفت و دروغ مشابهی شخصاً به من گفته شد. در 8آوريل 2011 من به خانه مشاور امنيت ملی فالح فياض رفتم و از او خواستم تا دستور توقف فوری حمله عليه اشرف را بدهد. او به من گفت به داستان سرايی و پخش اتهام پايان دهم و هيچ اتفاقی در حال وقوع در اشرف نيست. من از وی پرسيدم آيا می توانم همين الآن به اشرف بروم تا در صحنه اين وضعيت را مورد تأييد قرار دهم، او گفت که خير، نمی توانی. چند روز بعد من توانستم به اشرف دست پيدا کنم و اجساد را شمارش کردم. در کل 36 جسد وجود داشت.
مشاهده می کنيد که اين الگوی رفتاری دفتر نخست وزيری است. بگذاريد تأکيد کنم که اين سياست به ثبت رسيده دولت عراق است. کمپ اشرف قربانی اين سياست است.
هر اتفاقی که می افتد، چه کوچک و چه بزرگ، چه يک قتل عام و چه يک ممانعت، همه اينها سياست دولتی است و به ثبت رسيده و سازمان ملل هم از آن آگاه است اما به نحوی آنها چشمان خود را می بندند. اجازه بدهيد به شما بگويم يادداشت تفاهمی که بين سازمان ملل و دولت عراق امضا شده، از ابزاری برای حفاظت به ابزاری برای آزار و اذيت تبديل شده است. چرا که قصد اوليه يادداشت تفاهم حفاظت کردن بود، اما مالکی نخست وزير عراق آن را تبديل به ابزاری برای آزار و اذيت و حمله به اشرف و بعداً ليبرتی تبديل کرد. بنابراين اين جنايتهای توسط جامعه ديپلوماتيک در بغداد مشاهده می شوند و اجازه دهيد به شما بگويم من سابقاً به طور هفتگی جامعه ديپلوماتی در بغداد را بريف می کردم و آن چيزی را که در صحنه مشاهده می کردم، برايشان توضيح می دادم اما آنها گزارش متفاوتی را به پايتختهای خود ارائه می دادند. اين يا همدستی است يا آنها از دستورات دولت خود پيروی می کنند و آن چيزی که دولتشان می خواهد بشنود را گزارش می کنند. آنها نمی خواهند حقايق را بشنوند. بنابراين اين که ديپلوماتها ادعا کنند که در مورد اتفاقات رخ داده در اول سپتامبر در کمپ اشرف کمی سر درگمی وجود دارد، بازگو کننده حقيقت نيست. آنها می دانند، آنها می دانند چه کسی اين کار را کرد، اما تلاش نمی کنند دولتهای خود را از آن باخبر کنند. شايد آنها دولتهای خود را طوری ديگر با خبر می کنند.
بنابراين، من از اين ساختمان و نهاد باشکوه، به همکاران سابقم در بغداد، چه در سازمان ملل و چه در جامعه ديپلوماتيک درخواست می کنم که لطفاً کار خود را انجام دهيد، آن را خوب انجام دهيد، آن را با شايستگی انجام دهيد، اطلاع رسانی کنيد و به طور واقعی اطلاع رسانی کنيد. با تشکر.
الساندرو پاگانو، نماينده پارلمان ايتاليابا تشکر بسيار. بايد بگويم که با مختصری تأخير توانستم برنامه اين جلسه استماع را طبق دستور کار برنامه ريزی شده پيش ببرم. ما بسيار خوشحال و راضی هستيم و به ويژه اين که به روز شده و آمادگی کسب می کنيم تا هر يک از ما در منصب کاری و مسئوليتهای خودش بتواند مبارزه برای حمايت از مقاومت ايران را پيش ببرد. به خصوص بتواند نام اين شخص فوق العاده و اين چهره کاريسماتيک، که ما خيلی به ايشان ارادت داريم، يعنی خانم مريم رجوی را پيش ببريم و بشناسانيم. باز هم تشکر می کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر