آژانس ايران خبر :95/10/7
«هر دم ازین باغ بری میرسد، نغزتر از نغزتری میرسد»، مصرعیست از نظامی گنجوی، که دربارهی شگفتی هستی گفته است.
این بیت دربارهی شگفتیهای افتضاحها و فسادها و مصیبتهای ناشی از این حکومت، مصداق زیادی دارد. هردم از این باغ مسموم، نمونهیی تازه رو میشود. با آماری که از توان و گنجایش ذهن و روح انسان فراتر است، و هر کسی را دچار فراشگفتی میکند.
اعداد میلیاردی اختلاسها و ثروتها و غارتها و ارقام کشتارها و قتل عامها و اعدامهای این حکومت بر سر زبانهاست و با چند دقیقه جستجو، صدها رقم و خبر و گزارش شگفت روبهرویتان قرار میگیرد. اما شگفتترین و شرمآورترین «بر» این باغ خیانت و جنایت، این عنوان است:
«قاچاق زنان و دختران ایران!»
این سطرها را در (گزارش اختصاصی «جهان صنعت» از رواج تجارت انسان) به تاریخ 2 دیماه95 بخوانید:
«... .. چندی قبل رئیس سازمان تعزیرات حکومتی کشور از... قاچاق دختران و زنان جوان ایرانی به کشورهای همسایه سخن گفت.
... قاچاق زنان و دختران در معیارهای اندازهگیری و آماردهی، همپای آمار و معضل قاچاق اجناس و کالاها طبقهبندی میشود.
... هیچ اقدام یا فعالیتی در برخورد یا تعدیل و کنترل این تجارت بهطور جدی نشده و نمیشود.
... این شرایط بدون شک یک بردگی جنسی تمامعیار را برای دختران و زنان ایرانی به وجود آورده.
ـ بزرگترین بحران اخلاقی موجود، در کشور نهتنها شکل گرفته بلکه در حال پیشرفت و افزایش نیز است.
ـ این دختران و زنان جوانان در کافی شاپها و رستورانهای بسیاری از هتلهای مجلل پایتخت، جزایر تفریحی نظیر کیش و سایر تفریحگاههای شمال کشور نیز عرضه میشوند».
این گزارش که به نظر میرسد بیشتر به قصد عادی جلوه دادن این دستاورد ننگین حکومتی، نوشته شده باشد، و با بهکاربردن مکرر عبارت «طبیعی است» و اشاره به نمونههای فساد در کشورهای دیگر، ریختن قبح این نوع قاچاق را هدف گرفته، با این عبارت تمام میشود:
ـ طبیعی است که هر روز شاهد گسترش این قاچاق و تجارت نامشروع باشیم.»
اما خود همین گزارش در ذکر علت پدیدهی قاچاق دختران و زنان مینویسد:
«مشکل بیکاری و نبود درآمد کافی برای افراد، گسترش اعتیاد در کشور و از همه مهمتر آمار تأسفبار طلاق... . ، از مهمترین عوامل قاچاق دختران و صادرات زنان به کشورهای دیگر محسوب میشوند».
اکنون میتوان پرسید کدامیک از همین عوامل که برشمرده شده، مقصری غیر از خود این حکومت دارد؟
آیا علت بیکاری جز به تعطیلی کشاندن کارخانهها و تولید کشور است؟
آیا گسترش اعتیاد علتی بجز فقر شدید اکثریت مردم ایران که دستاورد همین حکومت غارتگر است دارد؟
آیا افزایش طلاق ریشهیی جز همین بیکاری و فقر دارد؟ فقری که بیشترین آسیبهای خردکنندهی آن بر زنان وارد میشود و بسیاری از زنان را به سوی خودکشی وادار میکند و زنان میهنمان را در رتبه اول خودکشی و خودسوزی در خاورمیانه قرارداده. فقری که سالانه نزدیک به 4000 مرد و زن را به خودکشی وادار میکند. طبق «آمار سازمان پزشکی قانونی ایران، در ۹ ماه نخست سال ۹۲ روزانه بیش از ۱۱ نفر به زندگی خود پایان دادهاند. یعنی ۳۱۲۵ نفر تنها در ۹ ماه که از این آمار ۹۸۲ نفر زن بودهاند.»
آیا فقر شدید مردم ایران نیست که فروش کلیه و چشم و سایر اعضای بدن و فروش کودکان را به تجارت رسمی تبدیل کرده؟
آیا فقر و بیکاری و اعتیاد و اعدامهای پیاپی و روزانه نیست که بسیاری از زنان ایران را به زنان سرپرست خانوار تبدیل کرده است؟
حقیقت این است که در این حاکمیت شرایط زندگی زنان آنچنان سخت و طاقتفرسا شده که «نزدیک به ۲.۵ میلیون خانوار بهوسیله زنان میچرخد؛ زنانی که به سختی شغل پیدا میکنند، اغلب از مزایای بیمه بیبهرهاند و به سبب سالها تحمل سختی به انواع بیماریهای جسمی و روحی مبتلا میشوند.. ... آنطور که عادل آذر، رئیس مرکز آمار ایران تشریح میکند فقط 18 درصد زنان سرپرست خانوار موفق به پیدا کردن شغل میشوند و 82 درصد از این قافله جا میمانند، یعنی زنانی که هیچ شغلی ندارند، تحت پوشش هیچ بیمهای نیستند و برای گذران زندگی یا به اطرافیان خود وابسته میشوند یا ممکن است برای امرار معاش پایشان بلغزد. (سایت حکومتی جام جم آنلاین 19 دی 92).
حقیقت این است که در این حاکمیت عامل اصلی همة فجایع، خود این حکومت است. اما به این بیندیشیم که همین حکومت در شرایطی که فقر شدید مردم، باعث پیدایش پدیدهی فروش کودک و زن و دختر شده است، بودجه و مالیات و سرمایههای مردم ایران را صرف چه چیزهایی میکنند.
از خرج کردن این سرمایهها برای کشتار در سوریه و یمن و عراق و... . همه مطلعند. از غارتهای نجومی همه مطلعند، از فیشهای نجومی حقوقی همه مطلعند، هزینههایی که نشان میدهد به هیچ چیز بجز حفظ حاکمیت خود نمیاندیشند. اما خودتان حساب کنید که 6میلیارد دلار که این رژیم برای گنبد و بارگاه خمینی هزینه میکند دیگر چه صیغهیی است و این پول براستی چند خانوار زن سرپرست را میتواند به سامان میرساند.
یا در شرایطی که بحران اقتصادی و فقر و بیکاری بیداد میکند و فروش دختران باب میشود، چرا «دولت برای لایحه بودجه سال ٩٦، برای مؤسسه نشر آثار امام ٤٥میلیارد و ٤٤٠ میلیون تومان اعتبار هزینهیی پیشنهاد داده است» روزنامه حکومتی شرق 23آذر95.
اما در ورای همه این حرفها، یک واقعیت اساسی دیگر وجود دارد: اینکه سرنخ این نوع قاچاق هم مانند قاچاق مواد مخدر وکالاهای دیگر، درخود این نظام است. وگرنه چگونه با وجود اینکه تمامی پایانههای کشور در دست این حکومت است، این قاچاق گسترده صورت میپذیرد؟ و به قول همین گزارش روزنامهی حکومتی «هیچ اقدام یا فعالیتی در برخورد یا تعدیل و کنترل این تجارت بهطور جدی نشده و نمیشود.».
telegram.me/Iran_news_ajancy
«هر دم ازین باغ بری میرسد، نغزتر از نغزتری میرسد»، مصرعیست از نظامی گنجوی، که دربارهی شگفتی هستی گفته است.
این بیت دربارهی شگفتیهای افتضاحها و فسادها و مصیبتهای ناشی از این حکومت، مصداق زیادی دارد. هردم از این باغ مسموم، نمونهیی تازه رو میشود. با آماری که از توان و گنجایش ذهن و روح انسان فراتر است، و هر کسی را دچار فراشگفتی میکند.
اعداد میلیاردی اختلاسها و ثروتها و غارتها و ارقام کشتارها و قتل عامها و اعدامهای این حکومت بر سر زبانهاست و با چند دقیقه جستجو، صدها رقم و خبر و گزارش شگفت روبهرویتان قرار میگیرد. اما شگفتترین و شرمآورترین «بر» این باغ خیانت و جنایت، این عنوان است:
«قاچاق زنان و دختران ایران!»
این سطرها را در (گزارش اختصاصی «جهان صنعت» از رواج تجارت انسان) به تاریخ 2 دیماه95 بخوانید:
«... .. چندی قبل رئیس سازمان تعزیرات حکومتی کشور از... قاچاق دختران و زنان جوان ایرانی به کشورهای همسایه سخن گفت.
... قاچاق زنان و دختران در معیارهای اندازهگیری و آماردهی، همپای آمار و معضل قاچاق اجناس و کالاها طبقهبندی میشود.
... هیچ اقدام یا فعالیتی در برخورد یا تعدیل و کنترل این تجارت بهطور جدی نشده و نمیشود.
... این شرایط بدون شک یک بردگی جنسی تمامعیار را برای دختران و زنان ایرانی به وجود آورده.
ـ بزرگترین بحران اخلاقی موجود، در کشور نهتنها شکل گرفته بلکه در حال پیشرفت و افزایش نیز است.
ـ این دختران و زنان جوانان در کافی شاپها و رستورانهای بسیاری از هتلهای مجلل پایتخت، جزایر تفریحی نظیر کیش و سایر تفریحگاههای شمال کشور نیز عرضه میشوند».
این گزارش که به نظر میرسد بیشتر به قصد عادی جلوه دادن این دستاورد ننگین حکومتی، نوشته شده باشد، و با بهکاربردن مکرر عبارت «طبیعی است» و اشاره به نمونههای فساد در کشورهای دیگر، ریختن قبح این نوع قاچاق را هدف گرفته، با این عبارت تمام میشود:
ـ طبیعی است که هر روز شاهد گسترش این قاچاق و تجارت نامشروع باشیم.»
اما خود همین گزارش در ذکر علت پدیدهی قاچاق دختران و زنان مینویسد:
«مشکل بیکاری و نبود درآمد کافی برای افراد، گسترش اعتیاد در کشور و از همه مهمتر آمار تأسفبار طلاق... . ، از مهمترین عوامل قاچاق دختران و صادرات زنان به کشورهای دیگر محسوب میشوند».
اکنون میتوان پرسید کدامیک از همین عوامل که برشمرده شده، مقصری غیر از خود این حکومت دارد؟
آیا علت بیکاری جز به تعطیلی کشاندن کارخانهها و تولید کشور است؟
آیا گسترش اعتیاد علتی بجز فقر شدید اکثریت مردم ایران که دستاورد همین حکومت غارتگر است دارد؟
آیا افزایش طلاق ریشهیی جز همین بیکاری و فقر دارد؟ فقری که بیشترین آسیبهای خردکنندهی آن بر زنان وارد میشود و بسیاری از زنان را به سوی خودکشی وادار میکند و زنان میهنمان را در رتبه اول خودکشی و خودسوزی در خاورمیانه قرارداده. فقری که سالانه نزدیک به 4000 مرد و زن را به خودکشی وادار میکند. طبق «آمار سازمان پزشکی قانونی ایران، در ۹ ماه نخست سال ۹۲ روزانه بیش از ۱۱ نفر به زندگی خود پایان دادهاند. یعنی ۳۱۲۵ نفر تنها در ۹ ماه که از این آمار ۹۸۲ نفر زن بودهاند.»
آیا فقر شدید مردم ایران نیست که فروش کلیه و چشم و سایر اعضای بدن و فروش کودکان را به تجارت رسمی تبدیل کرده؟
آیا فقر و بیکاری و اعتیاد و اعدامهای پیاپی و روزانه نیست که بسیاری از زنان ایران را به زنان سرپرست خانوار تبدیل کرده است؟
حقیقت این است که در این حاکمیت شرایط زندگی زنان آنچنان سخت و طاقتفرسا شده که «نزدیک به ۲.۵ میلیون خانوار بهوسیله زنان میچرخد؛ زنانی که به سختی شغل پیدا میکنند، اغلب از مزایای بیمه بیبهرهاند و به سبب سالها تحمل سختی به انواع بیماریهای جسمی و روحی مبتلا میشوند.. ... آنطور که عادل آذر، رئیس مرکز آمار ایران تشریح میکند فقط 18 درصد زنان سرپرست خانوار موفق به پیدا کردن شغل میشوند و 82 درصد از این قافله جا میمانند، یعنی زنانی که هیچ شغلی ندارند، تحت پوشش هیچ بیمهای نیستند و برای گذران زندگی یا به اطرافیان خود وابسته میشوند یا ممکن است برای امرار معاش پایشان بلغزد. (سایت حکومتی جام جم آنلاین 19 دی 92).
حقیقت این است که در این حاکمیت عامل اصلی همة فجایع، خود این حکومت است. اما به این بیندیشیم که همین حکومت در شرایطی که فقر شدید مردم، باعث پیدایش پدیدهی فروش کودک و زن و دختر شده است، بودجه و مالیات و سرمایههای مردم ایران را صرف چه چیزهایی میکنند.
از خرج کردن این سرمایهها برای کشتار در سوریه و یمن و عراق و... . همه مطلعند. از غارتهای نجومی همه مطلعند، از فیشهای نجومی حقوقی همه مطلعند، هزینههایی که نشان میدهد به هیچ چیز بجز حفظ حاکمیت خود نمیاندیشند. اما خودتان حساب کنید که 6میلیارد دلار که این رژیم برای گنبد و بارگاه خمینی هزینه میکند دیگر چه صیغهیی است و این پول براستی چند خانوار زن سرپرست را میتواند به سامان میرساند.
یا در شرایطی که بحران اقتصادی و فقر و بیکاری بیداد میکند و فروش دختران باب میشود، چرا «دولت برای لایحه بودجه سال ٩٦، برای مؤسسه نشر آثار امام ٤٥میلیارد و ٤٤٠ میلیون تومان اعتبار هزینهیی پیشنهاد داده است» روزنامه حکومتی شرق 23آذر95.
اما در ورای همه این حرفها، یک واقعیت اساسی دیگر وجود دارد: اینکه سرنخ این نوع قاچاق هم مانند قاچاق مواد مخدر وکالاهای دیگر، درخود این نظام است. وگرنه چگونه با وجود اینکه تمامی پایانههای کشور در دست این حکومت است، این قاچاق گسترده صورت میپذیرد؟ و به قول همین گزارش روزنامهی حکومتی «هیچ اقدام یا فعالیتی در برخورد یا تعدیل و کنترل این تجارت بهطور جدی نشده و نمیشود.».
telegram.me/Iran_news_ajancy
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر