چه دردناک روزگاری است در ایران
درود بی پایان بر مردم عزیز ایران
در
زندگی توده ی مردم ما که زندگیشان توده ای از عقده ها، رنج ها، و جراحت ها
است و آرزوهای مرده و امیدهای به باد رفته و خواستن های سرکوفته و عشق های
بی سرانجام و خشم های فرو خورده، و همه نبایستن و نخواستن و نتوانستن و
نگذاشتن و نشدن و نگفتن و فرو نشستن ، نه ، نه ، و همش نه !!! می باشد.
بی
شک همگی دلگیریم ، ازاوضاع نابسامان اقتصادی ، از فشار اقتصادی که باعث ور
شکستگی کارخانه جات و تعطیلی آنها ، بدنبال آن بی کاری تعداد زیادی از قشر
کارگران از وضعیت روابط دیپلماتیک بر کشورمان با دنیا، از سیاستهای غلط
سران کشور با مردم و کشورهای منطقه، از دروغ و نیرنگ خیلی موارد دیگر و از
همه مهمتر از دست خودمان هم دلگیریم !!؟
ملت
ایران همگی یک سوال بزرگ در ذهن دارند که آیا این حکومت دیکتاتوراین
استقلال وآزادی همان بود که برایشان و فریاد انقلاب را بر سر رژیم قبل
کشدند واز جان و مال و ناموس خود گذشتند که امثال این آقایان پا بر
گلویشان بگذارند و حق آزادی که هیچ ، حق استقلال که هیچ ، حق حرف زدنشان را
هم آز آنها بگیرند.
«واقعا وقت تجدید نظر نرسیده »
در سیاست
خارجی تبدیل به چه چیزی شدهایم!؟ تبدیل شدهایم به ماشین تبدیل به شعارهای
پوچ ، آنقدر در منطقه با سیاستهای غلط پست شدهایم که حتی در همین کشورهای
همسایه هم ترمینالهای ورودی مسافران ایرانی را جدا کرده اند و تحت تدابیر
شدید امنیتی و با برخورد ی بسیار زنندهای پذیرای آنها میشوند.
در
همین حوادث اخیر «عربستان »به گفتهی زائران با دیدن کارت شناسایی ایرانی
نسبت به کمک رسانی بیاهمیت میشدندو بالاترین کشته و زخمی بیش از ۱۰%
کشور ایران را داشته، هنوز هم آمار واقعی و دقیق از آن معلوم نیست و بجای
اینکه در مجامع بین اللملی شاکی باشیم، تعداد نامعلومی از ایرانیان در
بازداشت هستند، حتی مقامات دیپلماسی کشور!!
در
کل دنیا عامل اصلی ناامنی و هرج و مرج که نمونههای مختلف صادارات
سیاستهای ما در" لیبی، عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن " کاملا قابل روییت
است و میبینیم که چه هزینه برای مردم آن کشورها و همین طور کشور و مردم
ایران گذاشته و بجز ضررهای اقتصادی باعث اخراج دیپلماتهای ما در آن
کشورها و تقاضای مقامات همین کشورها از ایران جهت عدم دخالت در مسائل
داخلی کشورشان هستند.
کارمان
به جایی رسیده که از دست دادن با یک مقام «آمریکایی »هم میترسیم و نگران و
دلواپس میشویم که البته حق دارند دولت مردان ایران، میدانند که چه بلایی
بر سر این مردم و این خاک آوردهاند و میدانند که در چه گسل زلزله سیاسی
بزرگی در منطقه قرارگرفتهاند، که نه اینکه داخل کشور مردم بلکه مردم
خودشان هم به آنها بیاعتماد هستند و میدانند که با ظلم و ستم پایه های
حکومت دیکتاتوریشان چقدر سست شده است.
در
ریاست داخلی کشور کسی نیست که به مردم پاسخ بدهد و اصلا قصد اصلاح خود
راهم ندارند و با غرور و تکبر و ۳ سالهشان میخواهند هنوز هم به خودشان
دروغ بگویند و در توهم بسر ببرند و حکومت کنند.
واقعا
بر سر این مردم دلسوز و با فرهنگ چند هزار ساله چه بلایی آوردید و
دستاوردشان در این چند ساله چیست و سطح رضایت داخلی ازشماچقدر است!؟!؟
واقعا
چه شده که در این کشور هر کسی دم از آزادی و آرمان و ایدئولوژی میزند،
میشود دشمن کشور و کسانی که پایشان روی خون و گلوی مردم است میشوند
دوستدار مردم و کشور!؟!؟ در این ۳۰ سال معنی دوست و دشمن اینقدر عوض
میشود.
در
لباس دین هر بلایی به سر مردم میآورید، به خاطر رفتار اشتباه خشن در پشت
همین نقاب به ظاهر مذهبی، مردم همهی باورهای مذهبیشان را از دست دادهاند و
یا بیاعتماد شدهاند، نمیخواهید این لباس نیرنگ و فریب و ریا را از تن
در بیاورید و بترسید از همان خدایی که ازآن دم میزنید.
فقر
و بیکاری جامه را به قهقرا برده در کشور دیگر نان خالی هم برخی ندارند،
خودتان در جراید خود نوشتید که بچهای از شدت گرسنگی در کلاس در س در منطقه
۱۷ تهران به علت اینکه در خانهشان نان خالی هم نبوده به کما رفته!!؟؟
شهردار
تهران هم در اخبار از تلویزیون اعلام کرد طی بازدید از همان منطفه دیده
که در جلوی نانواییها نوشته شده «نان نسیه داده نمیشود» پول نفت را که به
مردم ندادید ،نان را هم از سر سفرههایشان بردید.
بر
سرهر خیابان، زیر پل هوایی، مترو و پارکها میتوان تعداد زیادی ا ز
کودکان بیسرپرست و کار، را که قربانی همین سیاستهای وسوی مدیریت شما هستند
میتوان پیدا کرد، خودتان که برایشان هیچ تدبیری نکردید، عدهای از مردم
جمع شدند به آنها کمک کنند همهی آنها را دستگیر کردید به سلولهای
انفرادی و شکنجه رو آوردید وهمین برخورد راهم با کسانی کردید که در شناسایی
و پیشگری ودرمان بیماریهای خاص فعالیت کردند انجام دادید؟!!
جوابتان
بابت این اعمال چیست واین است حقوق بشر اسلامیتان و آزادی عمل در
کشوراسلامی، چرا هیچ یک از شماها پاسخگوی این نیست که بر سر سرمایههای
ملی این کشور چه آمده و با دستور کدام مقام وآقازادهای پول و نفت کشور به
چپاول رفته در کشوری که مردم آن برای گرفتن ۲ میلیلون تومان وام ازدواج ۴
ضامن و ۶ماه دودنگی باید بکنند و در آخر هم با کسر بودجه مواجهه میشوند،
بیماران در کشور به خاطر فقر و نداشتن هزینه درمان با بیماری و مرگ دست و
پنجه نرم میکنند، آمار بالای فساد اخلاقی در زنهای خیابانی بدلیل فشار
اقتصادی، آمار بالای طلاق، آمار بالای اعتیاد، آمار بالای سرقت و خودکشی
و.....
چگونه
و با دستور چه مقامی به صورت قارچ گونه یکی پس از دیگری از اختلاسهای مکرر
پرده برداری میشود واین پولها و سرمایههای ملی به کجا رفته!!!؟
پاسختان
به این رفتارها چیست؟ نمیخواهید سرتان را از زیر برف بیرون بیاوریدواز
دروغ و نیرنگ دست بکشید و بگویید که چه بلایی بر اثر این سوء مدیریت بر سر
این مردم که نیاوردید که تاریخ چنین دیکتاتوری و خائنینی به کشور به خودش
تاکنون ندیده.
به
مردم بگوئید بر سرمخالفان و منتقدان جه میآورید و اگر کسی چیزی را بیشتر
از شما بفهمد و یا به مرتبهای برسد به آقازادگان و مقامات سودی نرسیده
باشد در دادگاههای انقلاب به اتهامات واهی مختلف محکوم به اعدام و یا حبس
های طولانی مدت میشود و در کمترین امکانات زندگی میکنند.
ننگ بر شما که بر سر این کشور و مردم آن چه بلاهایی که نیاوردید.
به
قول «استاد شریعتی»: " حماسههایمان را از یاد بردند، معنویتهایمان را
ازما گرفتند، فرهنگمان رادر اعماق فراموشی گم کردند وچهرهی مسخ شده و زشت و
غبار گرفتهای از آن نشانمان دادند تا نه تنها فراموشش کنیم که از آن
بیزار شویم.
زیبایی و عظمت و حقیقت را پوشاندند و زشتی و حقارت و بطالتهای دروغین و بیهودگی را به رخ ما کشیدند و چه کردند و چهها کردند."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر