نامه مادر شهرام و بهرام احمدی
مادر این دو زندانی طی نامهای که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته خواهان جلو گیری از اعدام فرزند دیگر خود شده.
متن کامل این نامه را در زیر میخوانید:
درخواست مادر رنج دیدهٔ شهرام احمدی از مسئولین ایران
من مادر جگر سوختهای هستم که سالها به امید برگشتن فرزندانم به خانه، چشم به در دوختهام.
دو فرزند مرا در سنندج دستگیر کردند. اسامی آنها؛ شهرام احمدی که ۶ /۲ / ۸۸ و بهرام احمدی که در تابستان ۸۸ به دست مامورین اطلاعاتی و سپاهی دستگیر شدند.
پسر بزرگم شهرام مدت ۳۳ ماه در سلولهای انفرادی به سر برد و بهرام ۲۰ ماه در آن تک سلولیها بدون هیچ امکاناتی زندانی بود.
بهرام را بعد از ۲۰ ماه دادگاهی کردند و بدون اینکه بتواند وکیل داشته باشد و از خودش دفاع کند به اعدام محکوم کردند و شهرام را نیز بعد از ۴۳ ماه بلاتکلیفی به اعدام محکوم کردند.
پسر کوچکم بهرام که در هنگام دستگیری فقط ۱۷ سال داشت را ۳ سال در بازداشتگاه و زندان نگاه داشتند و در تاریخ ۷/ ۱۰/ ۹۱ در زندان قزل حصار اعدامش کردند و حتی جنازهاش را تحویلم ندادند.
قبل از اجرای حکم حتی به ما خبر ندادند و نگذاشتند که با ما تماس تلفنی هم داشته باشد و یا ملاقات خداحافظی به ما بدهند.
شوهر و پسرانم به علت مریضی و کهولت سنم به من نگفتند که بهرام را اعدام کردهاند و من هم از دنیا بیخبر در تاریخ ۱۲ / ۴ / ۹۱ به ملاقاتی پسرانم رفتم که فقط شهرام را در سالن ملاقات دیدم.
از او سراغ بهرام را گرفتم. اما او گفت که فقط برای من ملاقات را تأیید کردهاند. من هم به یکی از مامورین که آنجا بود گفتم که من ۶۰۰ کیلومتر راه را از سنندج تا اینجا آمدهام، چرا نمیگذارید فرزند دیگرم را ببینم، که مامور پرسید که اسمش چیست و من گفتم که بهرام احمدی. مامور جواب داد که مگر خبر ندارید که شش ماه پیش اعدام شده؟
از آن وقت دیگر من هیچ چیز یادم نمیآید، چون بیهوش شدم و فرزندانم مرا به بیمارستان انتقال دادند و وقتی به هوش آمدم ۵ ماه گذشته بود.
تازه برایم تعریف کردند که بعد از ترخیص از بیمارستان ماشینی که در آن بودیم تصادف کرد و در این تصادف یکی از چشمانم را از دست دادهام و نیمی از بدنم فلج شده است.
بعد از آن روز که پسرم را دیدهام تا به حال نتوانستهام او را ببینم یا با او صحبت کنم، چون آن پسرم را به زندان اوین بردهاند و آنجا نه تلفن دارد و نه میتوانم به ملاقتش بروم و چند روز گذشته به ما خبر رسیده که پروندهٔ پسرم شهرام به دیوان عالی شعبهٔ ۲۸ برای تصمیم گیری نهایی فرستاده شده.
من از شما درخواست دارم که لااقل نگذارید که این فرزندم را اعدام کنند.
این نامهٔ من قسمتی از دردهایی بود که در این مدت خانوادهٔ ما کشیده است. من از آقای خامنهای، روحانی، لاریجانی، رفسنجانی و یونسی که هرکدام مسئولیتی در مقابل این مردم دارند در خواست میکنم که نگذارند فرزندم شهرام همانند بهرام اعدام شود و از تمام کسانی که در دفاع از مظلوم سعی و تلاش میکنند در خواست دارم که برای آزادی فرزندم شهرام هم تلاش کنند و هم دعای خیر.
مادر داغدار بهرام احمدی و چشم به راه شهرام احمدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر