از
همه دموکراسی خواهان پیشرو که روز 30 خرداد (20 جوان) را روز زندانی سیاسی
نامیده اند، دعوت می کنیم، برای سامان دهی مبارزات دموکراتیک و حق طلبانه ی
طبقات گوناگون اجتماعی ایران، همگان را برای تشکیل جبهه ای فراگیر و
دموکراتیک فرابخوانند.
از
همه دموکراسی خواهان پیشرو که روز 30 خرداد (20 جوان) را روز زندانی سیاسی
نامیده اند، دعوت می کنیم، برای سامان دهی مبارزات دموکراتیک و حق طلبانه ی
طبقات گوناگون اجتماعی ایران، همگان را برای تشکیل جبهه ای فراگیر و
دموکراتیک فرابخوانند. برای اینکه در شرایط کنونی، این پرسش اساسی اذهان
همگان را مشغول کرده است که به راستی با وجود نارضایتی عمومی و اعتراضات
گسترده، چرا هنوز چنین مناسبات ستمگرانه پا برجاست و اعتراضات مردم ایران
در جنبش دانشجویی 18 تیر 1378، جنبش 88 و جنبش کارگران، معلمان، پرستاران،
زنان، اقوام هویت طلب و حقوقدانان و روزنامه نگاران به نتیجه نمی رسد؟
عوامل عدم پیروزی را نباید صرفا در شدت سرکوب دیکتاتوری اسلامی حاکم،
بدبینی تاریخی مردم، نسبت به شکست انقلاب 57، تمرکز ثروت های ملی و نفت در
دولت دیکتاتوری به عنوان اهرم فشار بر مردم در گرسنگی و فقر تزریقی دیگر
عوامل بازدارنده توجیه کرد.
تردیدی
نیست که شرایط عینی مبارزه مثل دیکتاتوری، سرکوب، فقر، تورم، بیکاری، فساد
عظیم حکومتی، صرفا یک روی سکه برای تشدید مبارزات ملی و دموکراتیک است؛
روی دیگر سکه وجود ابزار مهمی چون؛ تشکل، سازماندهی، برنامه ریزی و رهبری
متمرکز مبارزات رهایی بخش است. در شرایط کنونی علی رغم دیکتاتوری لگام
گسیخته، شکل گیری تشکل های صفوف و طبقات گوناگون و اوج گیری مبارزات توده
ای است که زمینه ی مناسب را برای فدراسیون های سراسری از تشکل های موجود بر
پایه دفاع از حقوق پایه ای مانند حق اعتصاب و اعتراض، حق کار و بیمه، حق
تعیین سرنوشت، آزادی بیان،عقیده و داشتن حزب و سایر حقوق مصوبه در اعلامیه
جهانی حقوق بشر و از طریق انقلابی دموکراتیک را فراهم می سازد.
اما
بدون وجود جبهه ای فراگیر، متشکل از همه احزاب، سازمان ها، سندیکاها،
کانون ها و انجمن های موجود، به مثابه رهبری متمرکز و نیرومند این انقلاب،
هیچ یک از اهداف بالا دست یافتنی نخواهد بود.
در
وضعیت کنونی نه تنها اهمیت تشکل به عنوان موثرترین ابزار دست یابی به
خواسته های صنفی، مدنی و ملی، نادیده گرفته شده و بلکه به بستر عینی
مبارزات اجتماعی به عنوان مهم ترین فرایند دسترسی به فرهنگ عدالت خواهی،
برابری طلبی، نفی هر نوع تبعیض و دموکراسی خواهی سکولار با پرهیز از هر
صورت از ایدئولوژی گرایی و اسلام سیاسی، اعم از اسلام بنیادگرا، اسلام
رحمانی یا به اصطلاح اسلام دموکراتیک، بی توجهی می شود، مسائل حقوق بشری را
از مضمون اصلی خود جدا می کنند و به صورت انتزاعی، برخی خواسته ها را حقوق
بشری و برخی را سیاسی یا عقیدتی تلقی می نمایند.
در
صورتی که مسائل حقوق بشری به ویژه آزادی زندانیان سیاسی، زمانی از حالت
کلیشه ای و شعاری خارج می شود که آن را در مضمون واقعی اش، یعنی آزادی،
رفاه، دموکراسی،کار، تأمینات اجتماعی، آزادی بیان و مذهب و برابری جنسیتی،
قومی و عقیدتی و رهایی مردم از چنگال دیکتاتوری کنونی بدانیم.. رهایی مردم،
مقدمه ی تحقق حقوق بشر واقعی و مضمونی است.
حقوق
بشر اهرمی واقعی است و صرفا در جامعه ای قابل تحقق است که شهروندان دارای
جکومتی دموکراتیک با رای مستقیم، آزاد و برابر باشند. حکومتی که از طریق
همین آرای مستقیم، به راحتی قابل جابه جایی باشد و در برابر قانون و مردم
پاسخگو باشد. چنین ساختاری به صورت عینی و در فرآیندی دموکراتیک و از درون
طبقات گوناگون اجتماعی، و نه از بالا به پایین و آمرانه، ممکن است. این مهم
نیز صرفا با متشکل شدن توده ها در قالب تشکل های صنفی، مدنی و سیاسی و
تشکیل جبهه ای فراگیر متشکل از آنها ممکن است که نمونه عینی اش در کنگره ی
ملی آفریقا جنوبی تجربه گردیده است.
زندانیان سیاسی ایران - 1394/3/25
1-
فرید آزموده 2- امیر امیرقلی 3- سهیل بابادی 4- محمد جراحی 5- ایرج حاتمی
6- خالد حردانی 7- شاهرخ زمانی 8- مهدی شاندیز 9 - سعید شیرزاد 10- حشمت
اله طبرزدی 11- محمد حسین کاظمینی بروجردی 12- علیرضا فراهانی
زندان رجایی شهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر