5.7.2016
مهدی فتحی / دبیر ریاضی ناحیه یک سنندج
از شاخصه های بارز وزارت آموزش و پرورش ایران این را می توان برشمرد که تنها وزارتخانه ای است که به هر طریق ممکن قصد دارد چیزی از حقوق و مزایای کارمندان خود کم کند.
و در برابر مواردی که باعث ارتقای میزان حقوق و مزایای معلمان شود بسیار مقاومت می کند. در حالی که در دیگر ارگان ها قضیه کاملا برعکس بوده و روسای دیگر ارگان ها همیشه سعی شان بر این بوده، تا هر اندازه که بتوانند منافع کارمندان خود را حفظ کرده و در ارتقای سطح معیشت آنان از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.
شاید دلیل اینکه فرادستان وزارت آموزش و پرورش چنین رویکردی دارند کمبود همیشگی بودجه این وزارتخانه باشد. داستانی که آنقدر تکرار شده که دیگر در بین جامعه چیزی کاملا بدیهی شده است.
اما واقعیت این است که وقتی مدیران رده بالای وزارت آموزش و پرورش کمترین تلاشی برای افزایش توجه مدیران دیگر وزارتخانه ها نکرده و آنها را توجیه نمی کنند که اصلی ترین و بنیادی ترین سرمایه در کشور، همان کودکان و آینده سازان این مرز و بوم هستند، و حتی خود نیز به این باور رسیده اند که آموزش و پرورش، یک وزارتخانه مصرف کننده است، لذا کمترین تلاشی نیز برای جذب بودجه ی درخورِ یک وزارتخانه عظیم نمی کنند.
مع الوصف زمانی که ما خود در ارگانی که در آن مشغول به کار هستیم اینگونه برخورد کرده و سعی در صرفه جویی در منابع و بودجه تخصیص یافته کرده و تلاشی برای افزایش آن نمی نماییم، پس نباید از دیگر مسئولین، و دیگر ارگان ها انتظار شق القمر داشته باشیم.
جالب اینجاست که زمانی هم که معلمان به چنین اوضاعی اعتراض می کنند بجای اینکه فرادستان به خود بیایند، دقیقا در جهت عکس حرکت کرده و اعتراض ها را سرکوب می کنند. و یا برای کم کاری هایشان توجیهات بی معنی می تراشند.
در اینجا تنها راهی که برای معلمان و فعالین صنفی می ماند تجمع و تحصن است. که اگر کشور بر اساس یک نظام دموکراتیک اداره می شود نباید در مقابل اینگونه حرکات واکنش هایی از قبیل بازداشت و احضار و… داشته باشد.
بی شک آنکه کارش به جایی رسیده است که به تجمع و تحصن روی می آورد تقریبا همه راه های قانونی برای پیگیری مطالبات را مسدود شده می بیند، و راه دیگری برایش نمانده است و بدین وسیله می خواهد نهایت اعتراض خود را به گوش مسئولین برساند.
هر چند که به گمان نگارنده این نوع برخورد ها ناشی از سلیقه ای عمل کردن برخی مسئولین بوده و در هیچ جای قانون چنین برخورد هایی با تجمع و تحصن کنندگان تعریف نشده است.
در واقع معلمان از یک سال و نیم گذشته که حقیقتا دیگر کارد به استخوانشان رسیده بود، با تجمعات و تحصن های خود زنگ خطر فروپاشی نظام تعلیم و تربیت در کشور را به صدا در آوردند که باعث شد نگاه همه مسئولین و فرادستان به سمت آموزش و پرورش سوق پیدا کند.
اما انگار این نگاه صرفا سوق پیدا کرده و کسی حاضر نیست از منافع شخصی و حاشیه ای گذشته، و به منافع اصلی که همان بحث تعلیم و تربیت در جامعه است به جِد بپردازد.
لذا در جامعه کنونی باید هر روز شاهد بسته شدن یکی از مدارس و باز شدن یک زندان و یا بازداشتگاه جدید برای کنترل جامعه باشیم.
یقینا در جامعه ای که نگاه فرادستانِ آن، یک نگاه کنترلی باشد، و آموزش کودکان از اصلی ترین اولویت های آن نباشد، باید شاهد حضور بیش از پیش مردم در صف های طولانی ورود به دادگاه ها، بیشتر شدن آمار جرائم اجتماعی و اقتصادی، افزایش تعداد معتاد ها، بیکار شدن جوانان و روی آوردن آنها در خوش بینانه ترین حالت به دست فروشی و مسافر کشی، ترک تحصیل بیش از پیش کودکان و افزایش کودکان کار و… باشیم.
عدم آموزش و تربیت صحیح در جامعه باعث شده است که هر کس منافع فردی خویش را شدیدا بر منافع جمعی جامعه ترجیح داده، و در راه رسیدن به خواسته های خود از هیچ کوششی کوتاهی نکند. حتی اگر در این راه باعث ضربه زدن به جامعه شود.
البته این گفته ها به معنای آن نیست که کل جامعه به این سمت حرکت کرده است و در کشور انسان های خوب و متعالی یافت نمی شود.
بلکه بدین معناست که هر روز از تعداد انسان های متعالی در جامعه کاسته شده و به تعداد بزهکاران و منفعت طلبان اضافه می شود.
بی تردید هیچ فردی بزهکار به دنیا نیامده، و این نظام آموزشی حاکم بر آن جامعه و نوع مدیریت مسئولین است که باعث می شود افراد جامعه به این سمت و سو کشیده شوند.
همچنین در کشوری که در آن اغنیا روز به روز غنی تر و فقرا روز به روز فقیر تر شوند و فاصله طبقاتی هر روز بیش از پیش شود، این پتانسیل به وجود می آید که بسیار بدتر از این هم بر سرش بیاید.
پس بنابر ضرب المثل معروف که می گوید ” جلوی ضرر را هر وقت بگیری منفعت است ” باید چاره ای اساسی اندیشید و اجازه ندهیم که جامعه بیش از این به سمت انحطاط اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و الخ پیش برود.
نگارنده در نهایت از فرادستان و مسئولین عاجزانه تقاضا دارد قبل از آنکه حرکت معلمان مجددا به سمت تجمعات و تحصن ها سوق پیدا کند، فکری اساسی به حال آموزش و پرورش و وضعیت معلمان و مدارس کشور کنند.
از شاخصه های بارز وزارت آموزش و پرورش ایران این را می توان برشمرد که تنها وزارتخانه ای است که به هر طریق ممکن قصد دارد چیزی از حقوق و مزایای کارمندان خود کم کند.
و در برابر مواردی که باعث ارتقای میزان حقوق و مزایای معلمان شود بسیار مقاومت می کند. در حالی که در دیگر ارگان ها قضیه کاملا برعکس بوده و روسای دیگر ارگان ها همیشه سعی شان بر این بوده، تا هر اندازه که بتوانند منافع کارمندان خود را حفظ کرده و در ارتقای سطح معیشت آنان از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.
شاید دلیل اینکه فرادستان وزارت آموزش و پرورش چنین رویکردی دارند کمبود همیشگی بودجه این وزارتخانه باشد. داستانی که آنقدر تکرار شده که دیگر در بین جامعه چیزی کاملا بدیهی شده است.
اما واقعیت این است که وقتی مدیران رده بالای وزارت آموزش و پرورش کمترین تلاشی برای افزایش توجه مدیران دیگر وزارتخانه ها نکرده و آنها را توجیه نمی کنند که اصلی ترین و بنیادی ترین سرمایه در کشور، همان کودکان و آینده سازان این مرز و بوم هستند، و حتی خود نیز به این باور رسیده اند که آموزش و پرورش، یک وزارتخانه مصرف کننده است، لذا کمترین تلاشی نیز برای جذب بودجه ی درخورِ یک وزارتخانه عظیم نمی کنند.
مع الوصف زمانی که ما خود در ارگانی که در آن مشغول به کار هستیم اینگونه برخورد کرده و سعی در صرفه جویی در منابع و بودجه تخصیص یافته کرده و تلاشی برای افزایش آن نمی نماییم، پس نباید از دیگر مسئولین، و دیگر ارگان ها انتظار شق القمر داشته باشیم.
جالب اینجاست که زمانی هم که معلمان به چنین اوضاعی اعتراض می کنند بجای اینکه فرادستان به خود بیایند، دقیقا در جهت عکس حرکت کرده و اعتراض ها را سرکوب می کنند. و یا برای کم کاری هایشان توجیهات بی معنی می تراشند.
در اینجا تنها راهی که برای معلمان و فعالین صنفی می ماند تجمع و تحصن است. که اگر کشور بر اساس یک نظام دموکراتیک اداره می شود نباید در مقابل اینگونه حرکات واکنش هایی از قبیل بازداشت و احضار و… داشته باشد.
بی شک آنکه کارش به جایی رسیده است که به تجمع و تحصن روی می آورد تقریبا همه راه های قانونی برای پیگیری مطالبات را مسدود شده می بیند، و راه دیگری برایش نمانده است و بدین وسیله می خواهد نهایت اعتراض خود را به گوش مسئولین برساند.
هر چند که به گمان نگارنده این نوع برخورد ها ناشی از سلیقه ای عمل کردن برخی مسئولین بوده و در هیچ جای قانون چنین برخورد هایی با تجمع و تحصن کنندگان تعریف نشده است.
در واقع معلمان از یک سال و نیم گذشته که حقیقتا دیگر کارد به استخوانشان رسیده بود، با تجمعات و تحصن های خود زنگ خطر فروپاشی نظام تعلیم و تربیت در کشور را به صدا در آوردند که باعث شد نگاه همه مسئولین و فرادستان به سمت آموزش و پرورش سوق پیدا کند.
اما انگار این نگاه صرفا سوق پیدا کرده و کسی حاضر نیست از منافع شخصی و حاشیه ای گذشته، و به منافع اصلی که همان بحث تعلیم و تربیت در جامعه است به جِد بپردازد.
لذا در جامعه کنونی باید هر روز شاهد بسته شدن یکی از مدارس و باز شدن یک زندان و یا بازداشتگاه جدید برای کنترل جامعه باشیم.
یقینا در جامعه ای که نگاه فرادستانِ آن، یک نگاه کنترلی باشد، و آموزش کودکان از اصلی ترین اولویت های آن نباشد، باید شاهد حضور بیش از پیش مردم در صف های طولانی ورود به دادگاه ها، بیشتر شدن آمار جرائم اجتماعی و اقتصادی، افزایش تعداد معتاد ها، بیکار شدن جوانان و روی آوردن آنها در خوش بینانه ترین حالت به دست فروشی و مسافر کشی، ترک تحصیل بیش از پیش کودکان و افزایش کودکان کار و… باشیم.
عدم آموزش و تربیت صحیح در جامعه باعث شده است که هر کس منافع فردی خویش را شدیدا بر منافع جمعی جامعه ترجیح داده، و در راه رسیدن به خواسته های خود از هیچ کوششی کوتاهی نکند. حتی اگر در این راه باعث ضربه زدن به جامعه شود.
البته این گفته ها به معنای آن نیست که کل جامعه به این سمت حرکت کرده است و در کشور انسان های خوب و متعالی یافت نمی شود.
بلکه بدین معناست که هر روز از تعداد انسان های متعالی در جامعه کاسته شده و به تعداد بزهکاران و منفعت طلبان اضافه می شود.
بی تردید هیچ فردی بزهکار به دنیا نیامده، و این نظام آموزشی حاکم بر آن جامعه و نوع مدیریت مسئولین است که باعث می شود افراد جامعه به این سمت و سو کشیده شوند.
همچنین در کشوری که در آن اغنیا روز به روز غنی تر و فقرا روز به روز فقیر تر شوند و فاصله طبقاتی هر روز بیش از پیش شود، این پتانسیل به وجود می آید که بسیار بدتر از این هم بر سرش بیاید.
پس بنابر ضرب المثل معروف که می گوید ” جلوی ضرر را هر وقت بگیری منفعت است ” باید چاره ای اساسی اندیشید و اجازه ندهیم که جامعه بیش از این به سمت انحطاط اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و الخ پیش برود.
نگارنده در نهایت از فرادستان و مسئولین عاجزانه تقاضا دارد قبل از آنکه حرکت معلمان مجددا به سمت تجمعات و تحصن ها سوق پیدا کند، فکری اساسی به حال آموزش و پرورش و وضعیت معلمان و مدارس کشور کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر