سه‌شنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۵

#ایران#Iran# همسر عالیه مطلب زاده: همسر مرا با خدعه و فریب دستگیر کردند

29.11.2016


گزارشی از شیما شهرابی - عالیه مطلب زاده؛ عکاس و فعال حقوق زنان روز شنبه دستگیر و به زندان اوین منتقل شده است. یک ماه پیش و پس از بازگشت از یک سفر آموزشی درباره حقوق زنان، منزل شخصی‌عالیه مطلب زاده توسط ماموران وزارت اطلاعات مورد تفتیش قرار می‌گیرد در این مدت چندبار بازجویی می‌شود و برای پس گرفتن وسایلی که از منزلش برده شده بارها به اداره اطلاعات فراخوانده می‌شود. روز شنبه هم با او تماس می‌گیرند تا برای پس گرفتن بخش دیگری از وسایلش به بخش مراجعات مردمی وزارت اطلاعات مراجعه کند او ساعت دو بعد از ظهر به آنجا می‌رود اما ساعت شش عصر در یک تماس کوتاه تلفنی به همسرش خبر می‌دهد که بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. با صدرا عبدالهی همسر این فعال حقوق زنان درباره وضعیت عالیه مطلب زاده گفت وگو کرده‌ام.

الان سه روز از بازداشت خانم مطلب زاده می‌گذرد، پیگیری‌های شما به کجا رسیده؟


یک روز که تعطیل رسمی بود اما روز یکشنبه، یعنی یک روز پس از دستگیری عالیه، من خودم به بخش ملاقات شوندگان زندان اوین مراجعه کردم و گفتم عالیه مطلب‌زاده را دیروز اینجا آورده‌اند، می‌خواهم او را ملاقات کنم. آقای متصدی سرچ کرد و بعد تلفنی با جایی تماس گرفت و گفت زندانی امنیتی است؟ گفتم: اینطور به نظر می‌آید. گفت: در لیست ثبت نشده و شما برای اطلاعات باید به دادسرای شهید مقدس که جنب زندان اوین قرار دارد، مراجعه کنید. آن‌جا مشخص شد پرونده ایشان در شعبه دوم بازپرسی قرار دارد. بازپرس پرونده گفت عالیه در اختیار وزارت اطلاعات و در بند 209 است و گفتند ده روز دیگر شما می‌توانید بیاید، چون ده روز دیگر پرونده به دست من می‌رسد و آن وقت می‌توانم بگویم که موضوع چیست و اظهار نظر کنم.

یعنی اتهام ایشان را عنوان نکردند؟

اتفاقا من هم پرسیدم پس اتهام ایشان چیس که بازداشت شده، چون ما وقتی می‌خواهیم وکیل بگیریم، باید به وکیل بگوییم به چه اتهامی در بازداشت است اما متاسفانه بازپرس گفت نمی‌دانم،‌وقتی پرونده اینجا رسید مشخص می‌شود. چندین بار تاکید کردم چون قرار نبوده بازداشت شود، وسیله‌ای همراه نداشته، نه وسیله شخصی دارد و نه لباس گرم و ... اما گفتند آن‌جا هر چه لازم باشد، در اختیارش قرار می‌دهند. البته من مستقیم با بازپرس پرونده صحبت نمی‌کردم و با واسطه ای که با تلفن با بازپرس صحبت می‌کرد، جواب می‌گرفتم.

گویا تماس گرفته بودند که ایشان برای تحویل وسایلی که از خانه برده بودند، به وزارت اطلاعات مراجعه کند و آن وقت دستگیر می‌شوند. چه زمانی وسایل ایشان را برده بودند و به چه دلیلی؟

بیست و هفتم مهرماه، ساعت ده شب، چهار مامور مرد و یک مامور زن وزارت اطلاعات به خانه ما آمده بودند. عالیه در منزل تنها بوده، آن‌ها دلیلی عنوان نکرده بودند و فقط با یک حکم عمومی وارد خانه ما شده بودند و همه‌ هاردهای موجود در خانه و مربوط به کل اعضای خانواده، چهار لپ تاپ موجود، کیس‌های کامپیوتری، دوربین‌های عکاسی و فیلمبرداری، موبایل‌ها و هر چه سخت افزار و نرم بودبه اضافه تمام اسناد هویتی ما را از گواهینامه گرفته تا قراردادهای کاری، پاسپورت و حتی کارت‌های بانک را با خود بردند. تا ساعت دو شب آنجا بودند، یعنی ما وقتی به خانه رسیدیم، دیدیم پنج مامور داخل خانه هستند و چند نفری هم بیرون ساختمان.

بعد از ایشان بازجویی هم شده بودند؟

دور اول، اول آبان ماه امسال، یک جلسه بازجویی طولانی حدود شش، هفت ساعت داشتند و بعد از آن در دو مقطع او را خواسته بودند و یکبار یکی از دوربین‌های عکاسی را تحویل داده بودند و یک بار دیگر هم رفته بود و بخشی از لوازم‌های مربوط به کار من و بخشی از اوراق‌های شناسایی مثل پاسپورت و ... را پس داده بودند. البته عنوان کرده بودند که ممنوع‌الخروج هستی و وسایل شخصی که مربوط به خود عالیه بود را پس نداده بودند.

در این بازجویی‌ها بیشتر درباره چه چیزهایی صحبت شده بوده، دلیلی برای ورود به خانه و بازجویی‌ها ذکر کرده بودند؟


بیشتر درباره سفر آخری که عالیه به خارج از ایران داشته، صحبت کرده بودند. ایشان یک سفر به گرجستان داشت که در این سفر کارگاه و کلاس‌های آکادمیک با موضوع توانمندسازی زنان برگزار شده بود. از همه جای دنیا برای شرکت در این کارگاه حاضر شده بودند و عالیه هم به واسطه سال‌ها فعالیت در حوزه زنان در این کلاس شرکت کرده بود. در واقع یک روز بعد از بازگشت از سفر به منزل ما آمده بودند و وسایل را بردند.

درباره این برخورد اعتراضی هم کرده بودید؟

بعد از روز اول بازجویی، عالیه یک نامه اعتراضی به وزیر اطلاعات نوشت و به روند غیرقانونی انجام کار توسط ماموران وزارت اطلاعات اعتراض کرده بود، مثلا به نحوه ورود به منزل که بدون هیچ حکم مشخص در ارتباط با شخص عالیه مطلب زاده و طبق یک احکام عمومی صورت گرفته بود و ... این نامه توسط ریاست جمهوری به دست وزیر رسیده بود و ایشان هم به سازمان بازرسی وزارت اطلاعات دستور رسیدگی داده بود که تحویل بخشی از این وسایل بعد از این دستور اتفاق افتاد. دوستان وزارت از نوشتن این نامه ناراحت بودند و به صورت تهدیدآمیز گفته بودند حالا که اینطور شده، روال را به سمت قانونی شدن می‌بریم و جلسه آخر با بی اخلاقی عالیه را دستگیر کردند. هرچند بحث‌شان هیچ وقت اخلاق نبوده اما با خدعه این که بیا وسایلت را ببر، عالیه را بازداشت کرده بودند، در حالی که می‌توانستند بگویند حکم بازداشتت آمده و باید بیایی، قطعا عالیه می‌رفت و قرار نبود فرار کند اما آن‌ها با خدعه و نیرنگ او را بازداشت کردند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر