پنجشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۹۳

11:11:00 AM 1393/2/11
کنفرانس در ایالت آریزونا در آمریکا
کنفرانس در ايالت آريزونا در آمريکا

کنفرانس در ايالت آريزونا در آمريکا - ارتشبد جرج کيسی: بايد حفاظت از سازمان مجاهدين خلق را تضمين کنيم

در کنفرانسی در ايالت آريزونا در آمريکا با عنوان «ايران: بحران اتمی، نقض حقوق بشر، ضرورت تغيير رژيم، تعهدات آمريکا برای تأمين حفاظت ليبرتی» ارتشبد جرج کيسی، فرمانده کل نيروهای آمريکا و ائتلاف در عراق بر ضرورت تضمين حفاظت اعضای مجاهدين خلق ايران در عراق تأکيد کرد:

ارتشبد جرج کيسي
 

متشکرم. بسيار متشکرم. آن چيزی که شما شاهد آن هستيد يکی از تفاوتهای بين ژنرالها و سياستمداران است وقتی يک سياستمدار می گويد، «توقف»، ممکن است آنها ادامه دهند.
هنگامی که ژنرالها می گويند، «توقف»، يعنی «توقف».
متشکرم. بسيار متشکرم. چقدر عالی است که امروز بعدازظهر در اين جا با شما در فونيکس هستم تا در مورد چيزی که برای همهٴ ما در اين جا و همچنين برای ايالات متحده بسيار مهم است، صحبت کنيم.
همان طور که ليندا پيشنهاد کرد، قرار است که در مورد نقش رژيم ايران در بی ثبات کردن عراق در سال 2004-2007 زمانی که من فرماندهٴ آنجا بودم، صحبت می کنم. چون من به طور مستقيم و از نزديک ديده ام آنها چگونه کار می کنند و چگونه به عنوان يک نيروی بی ثبات کننده در منطقه فعاليت می کنند. معتقدم برای ما فوق العاده مهم است که يک ديد بسيار روشن از آن چه که رژيم ايران قادر است انجام دهد، داشته باشيم، در حالی که کار می کنيم تا مانع دستيابی آنها به سلاح هسته يی بشويم.
و اين جا اشاره شد که کشور ما قول حفاظت از اعضای سازمان مجاهدين خلق را داد که در عراق بودند. ارتش آمريکا بود که اين تعهد را از طرف کشورمان داد و به شما بگويم هر روز هنگامی که در مورد وعده هايی که داده ايم و به آن عمل نمی کنيم فکر می کنم، اين امر من را خشمگين می کند. ارتش آمريکا دوست دارد قولش را نگه دارد.
فکرش را بکنيد، خاورميانه از پاکستان تا مراکش در تلاطم است. در شام، جنگ داخلی سوريه وارد چهارمين سال خود می شود، 170000نفر کشته و 3 ميليون نفر آواره شده اند. خشونتهای فرقه يی هنوز هم به طور قابل توجهی در عراق و همچنين در لبنان ادامه دارد و رژيم ايران يک عامل بی ثبات کننده عمده در هر يک از اين سه کشور است.
ما در يک مبارزه طولانی مدت ايدئولوژيک در برابر افراط گرايی جهانی هستيم، و اين مبارزه يی است که نمی توانيم بگوييم «تمام شد» و بعد از آن کنار برويم. من معتقدم که بزرگترين تهديد پيش روی ما اين ارتباط بين سلاحهای کشتار جمعی و تروريسم است.
اگر ارتباط ميان تروريسم، سلاحهای کشتار جمعی، و بی ثباتی منطقه يی مهم است و جنگ سايبری يک تهديد قابل توجه است، رژيم ايران يک عامل منفی در هر يک از اين چهار عامل است.
وقتی که در تابستان سال 2004 به عراق رفتم، می دانستم رژيم ايران يک بازيکن اصلی خواهد بود. آنها هم مرز با عراق هستند.
با گذشت زمان ديدم رژيم ايران يک رويکرد سه جانبه به کار می گيرد و ديده ام آنها همان را در جاهای ديگر اجرا کرده اند. اول، آنها برای به دست آوردن نفوذ سياسی با ارائه کمکهای مالی به احزاب سياسی و رهبران سياسی کار کردند. اين جا هدف مشترکی وجود داشت.
در نتيجه آنها نفوذ قابل توجهی در عراق به دست آوردند.
دوم، آنها با نرمش تلاش کردند که برای جلب حمايت مردم عراق با کمکهای اقتصادی، با ارائه کمکهای اقتصادی به ويژه در بخش جنوبی کشور چهره خود را آرايش بدهند. آنها اين کار را خودشان به طور مستقيم انجام می دادند. بسيار شبيه به برخی اوقات که ما با آژانس توسعه بين المللی می کنيم. اما آنها از طريق احزاب سياسی عراق هم اين را انجام می دادند.
و سومين و آخرين، آنها از طريق آموزش و تجهيز سازمانهای تروريستی بی ثباتی در عراق را دامن می زدند. و اين بيشترين تأثير را بر من داشت.
با گذشت زمان من ارتباط بسيار نزديک بين نيروی قدس که بازوی برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب است و شبه نظاميان عراق را ديدم. ما اولين بار واقعاً حدود 30روز پس از اين که آنجا رسيدم، علائم آن را گرفتيم.
نبرد قابل توجهی عليه شبه نظاميان در شهر نجف که سومين محل مقدس مسلمانان است، وجود داشت و حدود 30روز طول کشيد. ما در نهايت پيروز شديم و شبه نظاميان را از نجف بيرون کرديم.
در حالی که بازبينی هايمان و واقعيت را می ديديم، رد يک عامل نيروی قدس را پيدا کرديم که رويدادهای نجف را به طور مستقيم به مقر نيروی قدس در ايران تلفنی می گفت. اين حس کنجکاوی من را برانگيخت و در بقيه مدتی که آنجا بودم از نزديک آن را زير نظر داشتم.
اما جايی که به طور واقعی دست رژيم ايران را ديديم پس از بمب گذاری در حرم (امام) عسکری در سامرا، شهری در شمال عراق، در فوريه سال 2006 بود. شبه نظاميان شيعه به خيابان آمدند و هر چه بيشتر عمل می کردند ما در برابر آنها بيشتر عمليات می کرديم و انبارهای تسليحات بيشتری پيدا کرديم و سلاحهايی که پيدا می کرديم به وضوح از ايران آمده بودند. يک بمب تعبيه يی به خصوص کشنده يی وجود داشت که نياز به توانايی ساخت و ابزار داشت که از عراق نيامده بود، تنها از ايران می توانست آمده باشد. يک نارنجک تفنگی بسيار پيشرفته را پيدا کرديم که در زره بزرگترين تانک ما نفوذ می کرد و در جعبه های مهماتی به زبان فارسی و روشن بود.
در اواسط سال 2006 قطعی بود که رژيم ايران نظاميان، نيروهای شبه نظامی عراق و سازمانهای تروريستی را آموزش می دهد. بدون شک، در واقع ما اطلاعات به اين خوبی را داشتيم.
قبل از اين که نخست وزير عراق، نخستين نشست خود را با وزير امور خارجه رژيم ايران داشته باشد، چند روز بعد از اين که در اين موضع قرار گرفت، من و افسر اطلاعاتی ام، نخست وزير را در جريان آنچه که در کشور می گذرد، قرارداديم. در مورد دستگاههای انفجاری، سلاح، اردوگاههای آموزشی و در مورد حضور نيروی قدس. وقتی من تمام کردم، مالکی برگشت به من نگاه کرد و گفت: «آنها در حال انجام تروريسم در کشور ما هستند» ؟ و من گفتم «بله، آنها در حال انجام همين کار هستند و اين بايد متوقف شود».
بعدها در سال 2006 ما شاهد يک روند بسيار نگران کننده بوديم و به نظر مان می رسيد که شبه نظاميان عراق با حمايت رژيم ايران به طور فعال عراقيهای ديگر را از بخشهايی از بغداد برای گسترش کنترل خود بر بخشهايی از اين شهر بيرون می کنند. ما مشکوک بوديم که اين دارد اتفاق می افتد ولی نمی توانستيم آن را تأييد کنيم.
خوب، عصر يک روز در ماه دسامبر درست قبل از کريسمس ما با نيروهای عمليات ويژه، شش عامل نيروی قدس را در جايی که معلوم شد يک مرکز فرماندهی با گروه شبه نظامی شيعه سپاه بدر بود، دستگير کرديم. سپاه بدر شبه نظاميان يکی از احزاب سياسی مهم شيعه بود. در اين مرکز فرماندهی رسيد سلاحها و کارنامه بسيار دقيق از تمام سلاحها و تجهيزاتی که آنها گرفته بودند، پيدا شد. يک نقشه از بغداد و رنگ آميزی شده با کدبندی گروه های فرقه يی بر روی ديوار بود. به وسيله فلشهايی اين طرح را نشان می داد که اهل سنت و مسيحيان را از بخشهايی از بغداد بيرون براند به طوری که توسط شبه نظاميان اشغال شود.
اين همه موضوعاتی را که در فکر ما بود، تأييد کرد و فوراً برای من روشن شد رژيم ايران به طور مستقيم و هدفمند به خشونتهای فرقه يی برای بی ثبات کردن عراق دامن می زند. هيچ شکی نبود.
من از اين همه چه برداشتی کردم؟ چهار چيز در مورد روشی که رژيم ايران عمل می کند برای من مثل روز روشن بود.
اول: رژيم ايران به استفاده از تروريسم برای تحقق اهداف سياسی خود ادامه داده و خواهد داد. اين الآن معلوم است.
دوم: نقش رژيم ايران در آموزش و تجهيز شبه نظاميان عراق به عنوان يک عامل اصلی در حفظ خشونتهای فرقه يی در عراق از 2006 تا 2008 و رک و صريح امروز هم چنان ادامه دارد. همان طور که قبلا ً گفتم، آنها در حال انجام همين نوع کار در سوريه و لبنان هستند.
سوم: به خاطر نقش مستقيم که آنها داشتند. آنها مستقيماً مسئول مرگ صدها تن از نيروهای ائتلاف و هزاران نفر از مردم عراق هستند. رژيم ايران مسئول است و به اين ترتيب نتيجه گيری من اين است که آنها کاملاً شايسته برچسب کشور حامی تروريسم هستند که به درستی آن را به دست آورده اند.
من به اين باور رسيده ام که بايد در نظر بگيريم اين رژيم به ترويج بی ثباتی منطقه يی ادامه می دهد و من اين جا ترديد نمی کنم چون آنها امروز در عراق و سوريه و لبنان دارند اين کار را انجام می دهند.
من فکر می کنم رژيم ايران با سلاحهای هسته يی غيرقابل قبول نه تنها برای منطقه، بلکه برای کل جامعه بين المللی خطرناک است. من نمی توانم به هيچ مورد ديگری فکر کنم که در آن مقاومت دموکراتيک سازمان يافته در برابر يک رژيم اين قدر موجه و لازم باشد.
می خواهم فقط برای يک دقيقه در مورد سازمان مجاهدين خلق که يک عنصر مهم از اين مقاومت است، صحبت کنم. من در سال 2004 در عراق بودم که ما به آنها موقعيت حفاظت شده داديم. در طول تقريباً سه سال که آنجا بودم ما از نزديک رفتار سازمان مجاهدين خلق در قرارگاه اشرف را زير نظر داشتيم.
من ژنرالهای دو ستاره داشتم که هر هفته از قرارگاه اشرف بازديد می کردند. آنها به من گزارش هفتگی می دادند که چه اتفاقاتی دارد می افتد. می توانم به شما بگويم که ما هرگز يک مشکل در تمام مدتی که من آنجا بوديم در کمپ اشرف نداشتيم و بسيار بسيار بی مسأله بود.
و با ناراحتی نگاه می کنم که چطور در سال 2009 و 2011 و در سال 2013 مردان و زنانی که ما قول حفاظتشان را داديم وحشيانه مورد حمله قرار گرفتند و پس از اين که سازمان ملل متحد، دولت عراق و دولت آمريکا موافقت کردند که سازمان مجاهدين خلق بايد حفاظت شود و انتقال يابد، به نحوی وحشيانه مورد حمله قرار گرفتند.
ما بايد حفاظت از سازمان مجاهدين خلق را تا زمانی که در عراق هستند و تا زمانی که از عراق منتقل شوند، تضمين کنيم. سازمان مجاهدين خلق پيوسته به سهم خود عمل کرده و ما وامدار امنيت و آينده آنها هستيم.
بسيار از شما سپاسگزارم

سناتور جان مک کوميش، رهبر سناتورهای جمهوريخواه در سنای آريزونا
 

از شما بسيار متشکرم. اگر بخواهم صادقانه بگويم، من کمی هيجان زده شده ام که در کنار چنين سطحی از سخنرانان هستم. با توجه به خدمات شما به کشور ما، ليندا چاوز، رودی جوليانی، و ژنرال کيسی، صرف اين که در کنار شما سخنرانی می کنم مايه بسی افتخار است.
من امروز مطالب زيادی آموختم. خيلی در رابطه با جامعه ايرانيان مقيم آريزونا اطلاعات کسب کردم و از اين بابت خوشحالم.
من از جامعه ايرانيان به خاطر حضورشان و اطلاعات و پيامهايی که به ما دادند، سپاسگزاری می کنم و از حضار هم تشکر می کنم که با وجود مشغله های روزانه يی که دارند در اين جا حاضر شدند.
اين بيانگر اهميت موضوعاتی است که ما در مورد ايران و خاورميانه شنيديم. من قبل از اين که به جلسه بياييم در رابطه با مردم آمريکا با شهردار جوليانی صحبت می کردم. ما خيلی مشغله ذهنی داريم و در رابطه با برخی مسائل مهم در غفلت به سر می بريم و خيلی ساده غافل می شويم و برخی مواقع بايد کسی باشد که ما را بيدار کند و اين زنگ بيداری است که من واقعاً امروز در اين جا شنيدم.
رژيم فعلی ايران قطعاً تهديدی عليه سلامت ايران است. قطعاً تهديدی برای سلامت تمام خاورميانه است. اما امروز فهميدم، همان طور که فکر می کنم برای همه شما هم اين طور باشد، که اين رژيم نه تنها تهديدی برای ايران و خاورميانه بلکه تهديدی برای آمريکا و ساير کشورهای جهان است. بنابراين از افرادی که اين پيام را به ما دادند و امروز ما را بيدار کردند، سپاسگزارم.
می دانم که سخنرانان ديگری حاضرند و خيلی کوتاه خاتمه می دهم. چالش پيش روی ما اين است که همهٴ ما که امروز بيدار شديم بايد سايرين را نيز در آريزونا مطلع کنيم و همچنين در کنگره و در نهايت در نهاد رياست جمهوری. من باور دارم که می توانيم اين کار را انجام دهيم.
بسيار خوشحالم که در اين جا هستم و اين زنگ بيداری را شنيدم و از همهٴ شما بسيار بسيار متشکرم.

ريک گری، ناظم اکثريت جمهوريخواهان در کنگره آريزونا
 

ما اگر به عنوان يک کشور قوی نباشيم و درست تنفس نکنيم و سالم نباشيم، اثرات منفی ببار خواهد آورد. ما در رابطه با مشکلاتی که در رهبری برخی از مسائل حياتی داشته ايم، شنيديم و می دانيم که هر انتخاباتی می تواند عواقبی داشته باشد.
می خواهم از جامعه ايرانيان مقيم آمريکا در آريزونا تشکر کنم. از شما قدردانی می کنم زيرا همان طور که سناتور گفت ما نيازمند اين اطلاعات هستيم. ما بايد به يکديگر بپيونديم. اغلب موارد افراد به يک کشور نگاه می کنند و اخبار آن را مطالعه می کنند و آخر سر همه مردم آن کشور را يک طور می بينند. می خواهم شما را تحسين کنم و از شما تشکر کنم که ما را مطلع می کنيد و ما می بينيم که اصول شما همان اصول پايه يی کشور ما است، جايی که ما برای آزادی و رهايی می جنگيديم و شما هم در همان شرايط هستيد.
وقتی کارتر رئيس جمهور بود و بحران گروگانگيری در ايران اتفاق افتاد، فقط لازم بود کسی با خصوصيت و کاراکتر ريگان رئيس جمهور شود و رژيم ايران بفهمد که نمی توان با اين مرد درافتاد و وقتی ريگان رئيس جمهور شد اولين کاری که رژيم کرد اين بود که گروگانها را آزاد کرد. اين نوع رهبری است که ما در کشورمان به آن نيازمنديم. بايد در اين مسير کار کرد تا نه تنها آمريکا بلکه همهٴ کشورها خواهان آزادی و رهايی شوند و ما به هم کمک کنيم تا اين امر محقق شود. و من شما را فرامی خوانم تا در حوزه سياست آمريکا فعال شويد و در کنار برادران و خواهران ايرانی خودتان فعاليت کنيد. مجدداً از شما به خاطر شرکتتان در اين جلسه تشکر می کنم و از بابت دانشی که به ما داديد، متشکرم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر