سه‌شنبه، دی ۱۰، ۱۳۹۲


سال نو میلادی ۲۰۱۴ بر تمامی هم میهنان خجسته باد


با امید به سالی سرشار از شادی و سربلندی و با بهترین آرزوها برای همه هموطنان 
سال نو میلادی ۲۰۱۴  بر تمامی هم میهنان خجسته باد
آخرین به روز شدن: سه شنبه 27 صفر 1435هـ - 31 دسامبر 2013م KSA 15:16 - GMT 12:16
طرح پنهانى ناکارآمد کردن وزارت اطلاعات در دوران احمدى نژاد
دبی-العربیه.نت فارسی
دکتر شاهين دادخواه، ديپلمات و عضو ارشد تيم مذاکره کننده هسته اى ایران در دوران رياست حسن روحانى در این تیم و در دولت اصلاحات، طى مقاله اى از زندان اوين، به بیان نظرات خود در باره تکوین وزارت اطلاعات در دوره 8 ساله ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد پرداخته است.

این نامه از سوی سایت "فعالان در تبعید" در اختیار العربیه قرار گرفته که عینا در زیر آورده می شود.

طرح پنهانى ناکارآمد کردن وزارت اطلاعات در دوران احمدى نژاد

با پايان دوره ٨ ساله رياست جمهورى آقاى احمدى نژاد و افشاى برخى از مسائل سياسى و امنيتى، اکنون معلوم شده است که تندروهاى داخل حاکميت در ٨ سال گذشته طرح پنهانى را براى تضعيف و ناکارآمدى وزارت اطلاعات به عنوان قوى ترين نهاد امنيتى در اختيار دولت به اجرا گذاشته اند.

مخالفت با وزارتخانه شدن بزرگترين نهاد اطلاعاتى کشور و قرار دادن آن در اختيار دولت، ريشه هاى قديمى دارد.

در دهه شصت هم برخى معتقد بودند بايد به جاى وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعاتى درست کرد که زير نظر رئيس جمهور(نخست وزير) باشد. اما در دهه ۷٠ و با سازمان دهى تندروها در غالب هيئت هاى مختلف، کم کم مخالفت با وزارت اطلاعات و تلاش براى تضعيف آن آغاز شد.

حادثه ميکونوس بزرگترين ضربه به اعتبار خارجى وزارت اطلاعات بود که محدود کردن وزارت اطلاعات در خارج از کشور را به همراه داشت. دومين ضربه مهلک بر پيکر اطلاعات در قتل هاى زنجيره اى در سال ١٣۷٨ وارد شد که اعتبار و مشروعيت داخلى آن را زير سوال برد و زمينه ورود نهادهاى موازى اطلاعاتى در امور داخلى و دستگيرى ها و بازداشت ها را فراهم کرد.

طوريکه در ١٣٨٠، وقتى وزارت اطلاعات حاضر به دستگيرى نيروهاى ملى – مذهبى و اعضاى نهضت آزادى نشد، سپاه به صورت غير قانونى اين وظيفه را بر عهده گرفت.

با ورود به دوران احمدى نژاد، سومين ضربه مهلک بر پيکر وزارت اطلاعات وارد شد که محصول ناآگاهى شخص آقاى احمدى نژاد و سيستم هاى اطلاعاتى – امنيتى از يکسو و قدرتمند شدن نيروهاى افراطى از سوى ديگر بود.

اينبار روش پيچيده ترى براى ضربه زدن انتخاب شد. در دوره آقاى هاشمى و خاتمى، گروه هاى افراطى راديکال امکان نفوذ در رده هاى بالاى وزارت اطلاعات و تحميل وزير مورد نظر خود را نداشتند و لذا مى کوشيدند از طريق خرابکارى (ميکونوس و قتل هاى زنجيره اى)، وزير و رئيس جمهور را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. اما در دوره احمدى نژاد، اين امکان فراهم شد که تندروها نه تنها وزير بلکه معاونان وزير اطلاعات را نيز خود فراهم کنند.

به اين ترتيب افراد مستقل و باتجربه از بدنه وزارت اطلاعات کنار گذاشته شدند و افراد بى تجربه و فرمانبر وارد آن شدند.

شعشعانى، رضوى و تدين، سه تن از معاونان کم تجربه و بى تجربه اى بودند که سازمانهاى اطلاعاتى موازى تندرو، آنها را بر بدنه وزارت اطلاعات تحميل کردند. و تحولات پس از انتخابات ١٣٨٨ زمينه اجراى اين سناريو يعنى تضعيف وزارت اطلاعات از درون را فراهم کرد.

رضوى در حوادث ٨٨ در معاونت امنيت داخلى دست به دستگيريهاى گسترده و بى حساب زد، درحاليکه سپاه براى حفظ اعتبار خود از اين کار اجتناب کرد. به عبارتى کار کثيف و نامشروع و پرزحمت و پر دردسر به وزارت اطلاعات سپرده شد. رضوى براى اثبات مريدى خود به نهادهاى افراطى در دام اين تله افتاد.

هر سناريويى که افراطيون طرح مى کردند و اجراى آن را پرهزينه و بى اعتبار کننده مى دانستند به رضوى و تدين سپرده ميشد.

در سال ۹٠، رضوى از معاونت امنيت داخلى به معاونت ضد جاسوسى آمد تا اينبار دستگيرى هاى وزارت اطلاعات در سال ۹٠، آغاز شد. حتى شعشعانى را که اندک مقاومتى نشان داد، کنار گذاشتند.

رضوى همزمان در ٢ دام گرفتار شد. دام تندروهاى داخلى مخالف وزارت اطلاعات مقتدر از يکسو و دام سرويس هاى اطلاعاتى موساد و سيا از سوى ديگر.

اين دو گروه تندرو همزمان کوشيدند تا وزارت اطلاعات را تبديل به يک شهربانى جديد کنند.

بازداشتگاه ٢٠۹ پر شد از افرادى که به دليل تماس با صداى امريکا يا رسانه هاى ديگر، گرفتن چند هزار دلار از ماموران موساد يا سيا به خاطر مشکلات اقتصادى، شرکت در کنفرانسها و انجام معاملات براى دور زدن تحريم ها، دستگير شده بودند.

پيشتر و در پى حوادث ١٣٨٨، وزارت اطلاعات از نيروهاى حرفه اى طرفدار اصلاحات خالى شده بود و لذا کارشناسان حرفه اى براى بازجويى وجود نداشت. بسيج و سپاه تبديل شدند به تغذيه کننده کارشناسان امنيتى وزارت اطلاعات؛ کارشناسانى که به گواه برخى دستگيرشدگان "ايميل" را با "ريميل" اشتباه ميگرفتند و کمترين سواد اطلاعاتى نداشتند.

تدين مسئول پرونده سازى حقوقى براى اين افراد شد. تا جايى که صداى قوه قضاييه هم درآمد. رضوى در دامى گرفتار شده بود که محافل تندرو برايش تدارک ديده بودند.

وزارت اطلاعات بدترين و ضعيف ترين دوران خود را در ٨ سال گذشته طى کرد و تبديل شد به ابزار دست محافل تندروها و يک نهاد ضعيف شده.
و اينگونه شد که حتى کار حفاظت از دانشمندان هسته اى و تاسيسات هسته اى از اطلاعات گرفته شد و واگذار شد به نهادهاى موازى اطلاعاتى و اينها برنامه اى بود که قرار بود مثلث رضوى- تدين – مصلحى، آن را اجرا کنند.

پس جاى تعجب ندارد چرا محافل تندرو از افشاگرى ها در اين مورد نگران هستند.

قرار بود فاز نهايى اخته کردن وزارت اطلاعات از نظر کارشناسى و تبديل آن به يک شهربانى جديد، با آمدن سعيد جليلى تکميل شود که اين اتفاق نيفتاد.

دکتر شاهين دادخواه

پیام آقای کاظمینی بروجردی (زندانی عقیدتی ) به مناسبت سال نوی مسیحی

پیام تبریک  زندانی عقیدتی آقای کاظمینی بروجرد به مناسبت سال نو مسیحی که جهت انتشار در رسانه ها در « اختیار فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران» قرار داده شده است متن پیام به قرار زیر است:
آغاز سال میلادی را به تمامی مسیحیان جهان و همه پیروان و دوستداران حضرت عیسی مسیح، تبریک می گویم،
این روح بزرگ خدائی، استاد اعظم اخلاق بشریت است که با سنت و سیره اش، وجدان آدمیت را پرورش داد و تاریخ را از آلایش نفوس حیوانی، زدود و تقویم را آینه ی کمال و جمال الهی نمود.
بر مبنای اندیشه عیسوی، سیاست، مدیریت کلان مادی بر انسانهاست و معنویت، احاطه قداست و کرامت است بر هستی که موجودات گوناگون را هدایت می نماید و اختلاط این دو، جامعیت به تضادها می دهد و الهیات را بی رنگ کرده و به لحاظ اعتبارات و امتیازات ظاهری و استعلاجی، سیاستمدار نمی تواند در چارچوب دیانت قرار گیرد و چنانچه حکومتی بر پایه سیاسی، عبادی، مستقر گردد، ماوراء را تحت الشعاع قرار داده و شرایع ضروری مذهب را فدای مصالح و منافع حکومت می نماید. همان گونه که در حاکمیت کلیسا در قرون وسطای اروپا، به ثبت رسید و نیز در سده قبل، در ساختار امپراطوری عثمانی، مشاهده شد که چگونه، با آبروی خدا بازی کردند و خلایق را از سر سفره فکری و اعتقادی ربوبی، راندند و همگان را به اساس توحید، بدبین نمودند.
اینک، ما نیز در اسارت حکامی هستیم که خویش را جانشینان آسمانی می دانند و هر جرم و جنایتی را برای خود مباح می خوانند و رعیت ایرانی را حشرات الارض می بینند و هر نوع استبدادی را مشروع و معقول و معروف می یابند.


ضمن آنکه آرزوی سالی مبارک و مسعود و متعالی برای هموطنان مسیحی خود دارم و خواهران و برادران مسیحی خویش را در جهان ارج می نهم و مسیحیت را محترم می شمارم، از تمامی نفوس با وجدان دنیا، التماس دعا دارم، این پیشوای زندانی را در وقت تحویل سال مد نظر قرار دهید که مدت هشت سال از اسارت بی امان و مدام او در چنگال دیکتاتوری اسلامی می گذرد و به گناه مخالفت با اسلام سیاسی، جوانی و سلامتی و خانواده ام را از دست داده ام و در معرض مرگ قرار گرفته ام و محروم از وکیل و طبیب و دارو هستم بدینوسیله از نهادهای مسیحی بین المللی و مدافعین حقوق بشر در ممالک مسیحی می خواهم تا صدایم را به جهانیان برسانند و مانع خفه کردنم به وسیله هیئت حاکمه جلاد و زورگوی ایران شوند.
سید حسین کاظمینی بروجردی
ایران- تهران- زندان اوین
آذر ماه 1392


www.hrdai.net
Tel.:0031620720193

نامه مجید دری در اعتراض به قانون شکنی قوه قضائیه: هرگز در زندان احساس پشیمانی نکردم

MAJIDDORRIAHWAZ
مجید دری، دانشجوی دربند، در نامه ای سرگشاده نسبت به قانون شکنی های قوه قضائیه اعتراض کرده است.
دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه ضمن انتقاد از بندهای مختلف قانون جدید مجازات اسلامی، می گوید: در تمامی سالهایی که در زندان گذراندم هیچگاه احساس پشیمانی نکردم. هیچ زمانی حتی به ذهنم خطور نکرد که اشتباه کردم، که ای کاش چنین نمی کردم. نادم نبودم از کرده هایم که مگر دفاع از حق تحصیل گناه بود؟! اصلا چرا عده ای به دلیل باورهای مذهبی یا عقاید مذهبی یا عملکرد سیاسی یا عقاید متفاوتشان با عده ای دیگر باید از حق مسلم تحصیل محروم شوند؟!
وی در ادامه می گوید: و یا مگر می شود تقلب در انتخابات ۸۸ و اعتراض همگانی به آنرا اشتباه دانست؟! گذر زمان شاید از شدت امری بکاهد اما از اصلش چیزی کم نخواهد کرد که هنوز برایم تازه است که هنوز خود ار در کنار مردم سبزی می بینم که تهدید و ارغاب نتوانست آرامشان کند و هنوز بر رایشان ثابت قدمند و پس از سالها در هر کوچکترین زمانی فریاد می زنند کسانی را که پیشاپششان ایستادند و نساختند و نباختند با قدرت: موسوی، کروبی، رهنورد در هر جا آزادیشان را مطالبه می کنند و یاد و نامشان را زنده می کنند که زنده اند در دل ها و ذهن های ها.
در بخش دیگری از نامه مجید دری خطاب به قوه قضائیه آمده است: یکروز مشخص شود تا کسانیکه موتفق شکست حصر موسوی و کروبی و رهنوردند به صورت مسالمت آمیز و بدون خشونت به خیابان بیایند و تجمع سکوت دیگری در حمایت از ایشان برگزار گردد. سالهاست از ۸۸ می گذرد و بیش از هزار روز از حصر سران سبز. پس باید به فراموشی سپرده شده باشند دیگر. این را هم شما می گویید و هم بعضی از دوستان ما.
مجید دری در ١٨تیرماه سال ۱۳۸۸ در شهر قزوین بازداشت شد.
عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در آذر ماه سال ۸۸، از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، به دلیل اتهاماتی چون محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی به یازده سال زندان همراه با تبعید محکوم شد. در دادگاه تجدید نظر این حکم به به ۶.۵ سال زندان در تبعید کاهش یافت. یکی از منابع دانشجویی اخیرا به دانشجونیوز اطلاع داده که حکم مجید دری به ۵ سال حبس کاهش یافته است.

متن کامل نامه مجید دری که در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته در ادامه آمده است:

بهتر است تحلیل و تفسیر یک قانون بر عهده اهلش قرار گیرد و در اختیار افکار عمومی نهاده شود اما هنگامیکه با سکوت مفسران، وکلا و حامیان دفاع از حقوق افراد روبرو می شوی چاره ای نمی ماند که دست به قلم ببری و گله کنی از اینان و البته رسانه ها و مطبوعات که چرا نسبت به چنین مهمی سکوت پیشه گرفته اند و هیچ نمی گویند.
راجع به قانون جدید مجازات اسلامی که تهیه و مدتی است جهت اجرا ابلاغ گردیده حرف می زنم با اینکه تفکر قانون گذاران و مجریانش یکی است و انگار هر چه ایشان را به تنگنا می اندازد و حقوقی را برای دیگران ملحوظ می کند با تصویب قانونی به نفع مجریان مصادره می گردد و علنا گفته می شود که هر چه خواستید برای مجلس بفرستید، مجلس آنرا تصویب خواهد کرد و تنها راه مقابله با جرم را شدت بیشتر و اجرای قوانین سختگیرانه تر می دانند هر روز بدتر و بدتر می شود با این حال در کلیت چیزهایی هست که تا تبصره و متممی نخورده می تواند استفاده گردد و عدم اجرایش دست کم به عنوان نقص قانون تلقی گردد.
یکی از اینها استفاده از قانون “آزادی مشروط” است. من بیشتر حبس ان ار گذرانده ام و نیازی به استفاده از آن ندارم. تقاضا هم نکرده ام اما هستند بسیاری که به وسیله این قانون بدون هیچ پس و پیش شرطی باید آزاد شوند. اگر غیر از این شود نقص قانون است و مجریان متخلفش باید تحت پیگرد قرار گیرند. نه! منظورم این نیست که این امر رخ می دهد اما وقتی می توان به آن استناد کرد پس چرا نکنیم؟! آزادی مشروط به تمامی زندانیان اعم از سیاسی و عادی تعلق می گیرد و تنها مشروط به اینکه یک سوم از حکم ۱۰ سال و کمتر ار آن را کشیده باشد قبل از این یک دوم بود اما به تازگی به یک سوم تقلیل پیدا کرده. چگونه؟!
اینکه اگر کسی محکوم به تحمل ۹ سال حبس باشد با گذرندان یک سوم از حکمش یعنی ۳ سال بی قید و شرط و بنا به قانون باید آزاد گردد. این یک امتیاز تلقی نشده که بتوانند دست کاریش کنند و جالب اینکه گفته شده یک سوم از حکم را گذرانده باشد و قبلا از این قانون استفاده نکرده باشد یعنی اگر قبلا از آزادی مشروط استفاده نکرده کفایت می کند و برای استفاده از آن و این امر باید روندی پیدا کند که به خودی خود اجرا گردد یعنی هیچ نیازی به تقاضای متهم، خانواده و یا حتی وکیلش نمی باشد و بر اساس روند قانونی باید همینکه این مدت طی شد زندانی آزاد گردد جالب است، نه؟!
حال شما تصور کنید چه تعداد زندانی هم اکنون به صورت غیر قانونی در زندان اند و باید آزاد شوند. حال به جای اینکه به دنبال مناسبت باشیم که مگر عفو گردند یا نگردند به دنبال حق استفاده از این قانون باشیم بدون هیچ منتی و مجریانش را تحت فشار بگذاریم که چرا از مر قانون تخطی کرده و نسبت به اجرایش کوتاهی می کنند. این وظیفه بی گمان بر شانه رسانه هاست که با مصاحبه با وکلای معتبر و تهیه گزارش و خبر نسبت به شفاف سازی این قانون اقدام نموده و این پرسش را مطرح سازند که چرا اجرا نمی گردد تا مجریان قانون خود ار در برابر افکار عمومی ببینند و نسبت به اجرایش اقدام کنند. آیا رسانه رسالتی بهتر از این می تواند بر دوش داشته باشد که موجب آزادی بی قید و شرط کسانی از زندان گردد؟!
و اما قانونی دیگر: مرخصی پایان حبس. یعنی شما می توانید یک دهم از مدت محکومیت خود ار تا ۶ ماه در میخصی بگذرانید. یعنی محکومیت ۵ سال(۶۰ ماه) تا ۶ ماهش را حق استفاده از مرخصی پایان حبس داری. بدون منت و تنها بر اساس قانونین موجود یعنی من که چهار سال ونیم از ۵ سال محکومیتم را پشت سر گذرانده ام باید طی فرایند قانونی به مرخصی پایان حبس فرستاده شوم جالب است نه؟!
و حال در اینجا از مسولین قضایی می پرسم که چرا نسبت به اجرای این قوانین تعلل می ورزند؟! مگر رئیس قوه قضاییه بارها و بارها بر اجرای مر قانون تاکید نورزید، پس چرا اینجا که حقوقی را مرتب می کند سکوت کرده و دستور اجرایش را نمی دهد؟! مگر آزادی زندانیان فارغ از هر جرمی- که شما باید مستقل عمل کنید و بدون دیدگاه به افراد بنگرید- وظیفه ای نیست که بر شانه های شما سنگینی می کند؟! از این پس حق الناس می شود و اگر در این زمان اتفاقی برای شخص و یا خانواده اش بیفتد فردا روز شما باید پاسخگو باشید. مگر شما ادعا نکردید فرزند مسئول بلند پایه کشور را به زندان برده و حکمش را اجرا کردید، حال آنسان که در قبض و زندان مصر بودید اکنون در بسط آزادی حرکت کنید. مطابق مر قانون.
در تمامی سالهایی که در زندان گذراندم هیچگاه احساس پشیمانی نکردم. هیچ زمانی حتی به ذهنم خطور نکرد که اشتباه کردم، که ای کاش چنین نمی کردم. نادم نبودم از کرده هایم که مگر دفاع از حق تحصیل گناه بود؟! اصلا چرا عده ای به دلیل باورهای مذهبی یا عقاید مذهبی یا عملکرد سیاسی یا عقاید متفاوتشان با عده ای دیگر باید از حق مسلم تحصیل محروم شوند؟! و یا مگر می شود تقلب در انتخابات ۸۸ و اعتراض همگانی به آنرا اشتباه دانست؟! گذر زمان شاید از شدت امری بکاهد اما از اصلش چیزی کم نخواهد کرد که هنوز برایم تازه است که هنوز خود ار در کنار مردم سبزی می بینم که تهدید و ارغاب نتوانست آرامشان کند و هنوز بر رایشان ثابت قدمند و پس از سالها در هر کوچکترین زمانی فریاد می زنند کسانی را که پیشاپششان ایستادند و نساختند و نباختند با قدرت: موسوی،کروبی،رهنورد در هر جا آزادیشان را مطالبه می کنند و یاد و نامشان را زنده می کنند که زنده اند در دل ها و ذهن های ها. و چه قهرمان اند اینان که هنوز حتی از نامشان لرزه بر اندام قدرتمدران تمامیت خواه می افتدو می ترسند و به انواع و اقسام روش ها متوسل می شوند تا شاید روزی را بی تکرار این نام ها آسوده سر بر بالین نهند. هنوز روز دانشجو با تکرار مکررشان فضا را می پالایند و بی ترس و واهمه مطالبه شان را مطالبه می کنند با آنکه می دانند طلب حق امروزه روز جرم است پس به زغم طرف مقابل مجرم. مجرم بودن اینچنینی صدها بار می ارزد به بی گناهی عافیت طلبانی که در هیات زنده گان، مردگانند.
جالب اینکه آنان که دم از مردم می زنند و در تریبون های مختلف که در دست دارند بر طبل مردمی بودنشان می کوبند و آرزو های خود را از زبان ایشان میرانند. رسانه ملی! که خود در حد یک رسانه گروهی و حزبی تنزل داده تمام قد در هر فرصتی به تخریب سیز و سرانش می پردازد و خبرنگارانش بی توجه به رسالتی که بر دوششان است گزارش هایی پی در پی ترتیب می دهند و پیشی می گیرند از یکدیگر در از حد گذراندن تخریب. اینها بجز آن چیزی است که در نماز جمعه و مجلس و سایر مکان های رسمی گفته می شود. تفکری که تنها در فکر تخریب است خود ویران می شود و صدای بوف بر روی ناچیز دیوارهای باقی مانده اش هر روز رساتر به گوش می رسد تا آنچه که فریا می زنند و می گویند.
نمی دانم شاید هم ما اشتباه می کنیم و اینان درست می گویند! شاید آنان چیزی می دانند که ما از آن غافلیم! اما مگر آزمون امتحان روشن کننده این مرز ابهام نیست ؟! پس پیشنهادی که بارها تکرار شده را بار دیگر تکرار می کنیم تا بر ما هم روشن گردد که مردم آنچه است که دهان شما بیرون می آید نه آنچه دیگران می گویند، پس: یکروز مشخص شود تا کسانیکه موتفق شکست حصر موسوی و کروبی و رهنوردند به صورت مسالمت آمیز و بدون خشونت به خیابان بیایند و تجمع سکوت دیگری در حمایت از ایشان برگزار گردد. سالهاست از ۸۸ می گذرد و بیش از هزار روز از حصر سران سبز. پس باید به فراموشی سپرده شده باشند دیگر. این را هم شما می گویید و هم بعضی از دوستان ما. این به نفع شما! چند امتیاز دیگر ! ساعت برگزاری و حتی انتخاب خیابانش نیز با شما. نه سرویس رفت و برگشت بگذارید و نه مترو را رایگان کنید. خبرنگاران داخلی و خارجی را برای ثبت لحظات خبر کنید…اگر جمعیت شرکت کننده در تهران کمتر از ۳ میلیون نفر ۲۵ خرداد بود آن سه نفر در جلوی همه ی آن خبرنگارن از ظلمی که به قول شما به مردم و نظام کردند معذرت خواهی کنند و شما هم این پیام را به صورت زنده در اختیار افکار عمومی داخلی و خارجی قرار داده و پیروزی خود ار جشن بگیرید. اما اگر نتیجه غیر از این بود همان زمان رفع حصر گردند.
بعید می دانم سران سبز این پیشنهاد ار نپذیرند چرا که از خود و پایگاه مردمی شان مطمئن اند حال می ماند اطمینان شما از خودتان و صد البته پایگاه مردمی تان که از آن دم می زنید. این دیگر مانند انتخابات نیست که هر کس هر طو ردلش خواست تعبیر و تفسیرش کند و مصادره به خود نماید. گواینکه پیام انتخابات هم به اندازه کافی روشن بود. اما این پیام آنقدر صریح و روشن است که جای هیچ شبهه و اما اگری را نمی دهد. بی گمان شما هم به دنبال روشنگری و شفاف سازی هستید در غیر این صورت از اعوان و انصار خود بخواهید که توهین نحقیر را کنار گذاشته و به آنها بفهمانید که پایگاهتان آنقدر ضعیف است توان مقابله ندارید و بهتر است در مقابل خواست عمومی که خواهان رفع حصرند تنها سکوت کنید نه اینکه بایستید. به هر روی این گوی و این میدان تا به قول حافظ:
چه خوش است گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
مجید دری
دی ماه ۱۳۹۲
زندان کارون اهواز

سه شنبه، 10 دی ماه 1392 = 31-12 2013

دریافت ششصد میلیون ریال بابت حق الجلسه

در این شهر کسی پاسخگو نیست ؟
عملکرد سوال برانگیز اعضای شورای مرکز استان !

شمال نیوز: از آغاز بکار شوراها در دوره چهارم در شرایطی نزدیک به چهار ماه می گذرد که قانونگزار اولین و اصلی ترین وظیفه قانونی اعضای شورای شهر را تعیین شهردار واجد شرایط می داند و مهمتر اینکه با گذشت چهار ماه از آغاز بکار شوراها ، شهر گرگان در کشور تنها مرکز استانی است که شهرداری آن هنوز با سرپرستی اداره می شود و با وجود انتخاب شهرداری با اکثریت آرا و انجام پیگیری از سوی شورای شهر ،و تلاشهای نماینده مردم درمجلس و پیگیرهای مکرر مقامات مختلف در استانداری گلستان ، هنوز شهرگرگان شهردار ندارد و حکم شهردار منتخب به امضای وزیر کشور نرسیده است.
این شرایط آشفته در شورای شهر و شهرداری گرگان در حالی ادامه پیدا می کند که از دو ماه گذشته مکرر ریاست و سخنگو و نایب رئیس شورای شهر به طرق مختلف در سایتها ، نشریات ، روزنامه ها و حتی از طریق رسانه ملی به افکار عمومی اعلام کرده اند که حکم شهردار گرگان نهایی گردیده و صادقلو بزودی سکاندار شهرداری گرگان خواهد !!! اما در این شرایط که بسیاری ازصاحبنظران معتقدند شورای شهر و شهرداری گرگان بیش از هر زمان نیاز به آرامش و دوری از اقدامات تنشزا دارد ، گروه اکثریت و حاکم بر شورای شهر در اواخر ماه گذشته در اقدامی عجیب با تشکیل جلسه ای غیر علنی و البته شاید با تصور کم کردن فشارهای افکار عمومی بر شورا ، اقدام به برکناری ابراهیم کریمی سرپرست شهرداری و انتخاب سرپرستی جدید برای شهرداری نمود !!! و فرمانداری گرگان هم که مسئولیت کنترل و انطباق مصوبات شورا با قانون را دارد چندی بعد کتبا اعلام نمود که این مصوبه مغایر با قانون است و تعیین سرپرست جدید فقط با طی مراحل قانونی میسر میباشد و در واقعه با این مکاتبه ، فرمانداری گرگان اعلام کرد ابراهیم کریمی از نگاه نظارتی وزارت کشور همچنان سرپرست شهرداری است .
اما این کش مکشها به همین جا ختم نشد و باز هم گروه اکثریت شورا دسته گلی تازه به آب داد و با تشکیل جلسه ای فوق العاده و البته باز هم غیر علنی اقدام به رای گیری نمود و بارای موافق آقایان گرزین _ هزارجریبی _ فدوی - قدس مفیدی _ یوسفی _ سبطی و جرجانی و رای مخالف آقایان چراغعلی _ پایین محلی و کلاتی ، مجددا بر مصوبه قبلی خود و برکناری سرپرست فعلی شهرداری اصرار کرد… که با این تصمیم ، مطابق قانون باید این موضوع باید در هیئت حل اختلاف شوراها مطرح و در این خصوص اعضای هیئت حل اختلاف تصمیم گیری نماید ، تصمیمی که ممکن است اعلام نتیجه آن تا دو ماه هم به درازا بکشد….!!!
اما چند سئوال که به نظر نگارنده مطلب ، پاسخ دادن به آن از سوی هیئت رئیسه شورا به مردم و افکار عمومی ضروری بنطر می رسد مطرح می گردد …
1- شورای دوره چهارم تا کنون چه عملکردی داشته و آیا حاضر است عملکرد چهار ماهه خود را به نقد کارشناسان و اصحاب رسانه قرار دهد ؟
2- در ایام که روزهای حساس تنظیم بودجه سال 93 و در واقع روزهای تعیین استراتژی و طرحهای پیشنهادی شهرداری در سال آتی میباشد نقش شهردار را چه کسی در بودجه سال آینده ایفا می نماید ؟ آیا بنظر شما این مسیری که شورا می رود فرصت سوزی نیست ؟
۳- آیا با چالشها و روند موجود برانتصاب شهردار ، گمان می کنید شهردار منتخب با تمام ویژه گیها و سابقه خوبی که در مدیریت شهری در کارنامه خود دارد ، برای گرگان شهردار موفقی خواهد بود ؟آیا بهتر نبود در این ایامی که گذشت ، بجای سفرهای کم بازده به تهران ، آلترناتیو دوم را برای شهرداری گرگان انتخاب می کردیم تا در صورت تاخیر زیاد و یا پاسخ منفی وزارت کشور سریعا گزینه دوم جایگزین می گردید و از این طریق از اتلاف وقت و از دست رفتن فرصتها جلو گیری می شد ؟
4- آیا گمان می کنید ما اعضای شورای چهارم گرگان در شروع راه به سوگندی که در پیشگاه قرآن کریم برای دفاع از حقوق عمومی شهروندان یاد کرده ایم پایبند بوده ایم ؟
5- تصور نمی کنید که مصاحبه های کذب و انتشار اخبار غیر واقع در بین مردم توسط بعضی از اعضای شورای شهر توهین به افکار عمومی شمرده می شود ؟
۶- با توجه به مشغله زیاد بعضی از اعضای شورا و حضور کمرنگ آنها در پیگیری امور شهر و شهرداری و پاسخگو نبودن به مردم و مراجعین به شورای شهر و بازدهی و راندمان سئوال برانگیز شورا در چهار ماهه اول کاری و برگزاری بعضی جلسات کم نتیجه و بی نتیجه …. آیا گمان می کنید دریافت بیش از شش صد میلیون ریال از محل بودجه شهرداری در این چهار ماهه بابت حق الجلسه توسط اعضای شورای شهر گرگان کاری عادلانه باشد؟ و شرعا جای سئوال ندارد ؟!
البته پیشنهاد می نمایم در این خصوص ، و بابت آنچه تا به امروز گذشته است با هماهنگی شما تمامی اعضای شورای شهر گرگان ( سیزده نفر ) از مردم عذر خواهی کنند … تا در ادامه راه ، اقشار مختلف مردم همراه شورای شهر باشند .
در خاتمه اعلام می نمایم که فضای فعلی شورای شهر بیش از هر زمان نیاز به آرامش و دوری از تنش دارد و امیدوارم حکم مسئولیت شهردار منتخب گرگان جناب صادقلو هرچه سریعتر به تایید وزیر محترم کشور برسد تا که شاید اختلافات موجود پایان یافته و شاهد ایامی پرکار برای تحقق مفاد سوگند نامه و وعده های اعلام شده به مردم در ایام برگزاری انتخابات بوده و با تعیین دستور جلساتی حساب شده ، شاهد تصمیماتی مدبرانه و بدور از احساس در مسیر توسعه پایدار گرگان و خدمتگزاری به مردم این شهر تاریخی باشیم …. یاحق/ گرگان نامه

سه شنبه، 10 دی ماه 1392 = 31-12 2013

مرگ 12 مسافر در میان آتش و چسب مذاب

سخنگوی سازمان امداد و نجات هلال احمر گفت: براثر تصادف اتوبوس مسافربری و کامیون حامل چسب 12 نفر کشته و 20 نفر زخمی شدند.
حسین درخشان در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: ساعت 23:40 دیشب وقوع حادثه جاده ای از طریق اورژانس به تیم های امدادو نجات جاده ای استان سمنان اعلام شد. بلافاصله تیم های امدادی به محل حادثه در کیلومتر 24 جاده دامغان ـ مشهد اعزام شدند. در بررسی های اولیه مشخص شد حادثه به علت برخورد یک دستگاه اتوبوس بنز با کامیون حامل چسب و مواد شیمیایی رخ داده است.
وی ادامه داد: شدت برخورد به حدی بود که در لحظات اولیه هر دو خودرو دچار آتش سوزی شدند و متاسفانه 12 نفر در صحنه حادثه کشته شدند. ضمن اینکه 20 نفر از مسافراین که به شدت مجروح شده بودند توسط عوامل اورژانس و هلال احمر به مراکز درمانی منتقل شدند.
به گفته سخنگوی سازمان امداد و نجات هلال احمر، این حادثه به علت نقص فنی اتوبوس و شدت برخورد با کامیون رخ داده است.
عکس / زندگی زلزله‌زدگان در حاشیه‌ بم

ایسنا : حاشیه‌نشینان شهر بم قبل از زلزله سال ۱۳۸۲ به‌خاطر درآمد پایین در خانه‌های کلنگی و قدیمی شهر ساکن بودند. بعد از زلزله به دلیل نداشتن سند زمین‌ به منظور نوسازی خانه‌هایشان و همچنین عدم تمکین مالی برای پرداخت اجاره‌بها در منطقه‌ای به نام زمین‌های قشمی ساکن هستند. باجود خرید این زمین ها، حاشیه نشینان امکانات لازم برای ساخت و ساز را ندارند و در شرایط بدی از نظر بهداشت و رفاه زندگی می کنند.






































[تاريخ مطلب: دهم دی ۱۳۹۲ برابر با سی و يکم دسامبر ۲۰۱۳]
۲ هزار کارگر قزوینی با امضای طوماری؛
کارگران سنگینی دستان ناپاک در تأمین اجتماعی را تحمل نمی‌کنند







بیش از دو هزار نفر از کارگران شاغل و بازنشسته تامین اجتماعی در استان قزوین با امضای طوماری خواستار پیگیری قضایی تخلفات مطرح شده در گزارش کمیته تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تامین اجتماعی شدند.
به گزارش ایلنا، در این نامه که به امضای بیش از دو هزار کارگر شاغل در واحد‌های صنعتی استان قزوین رسیده، خطاب به رئیس قوه مقننه آمده است: ما کارگران استان قزوین ضمن قدردانی از تلاش مجلس برای تحقیق و تفحص از تأمین اجتماعی، تمام توان خود را در راه حراست و پاسداری از اموال سازمان تامین اجتماعی بکار گرفته‌ایم و از رئیس مجلس درخواست می‌کنیم جهت حفظ اموال کارگران در تامین اجتماعی، زمینه برخورد با متخلفان را فراهم کند.
کارگران امضا کننده این نامه در ادامه، غارت اموال بیمه شدگان تامین اجتماعی را ناشی از سوء استفاده برخی فرصت طلبان از فقدان نظارت دستگاهای مرتبط دانسته‌اند و آورده‌اند: در حالی که صاحبان اصلی سازمان خود متحمل مشکلات درمانی و معیشتی زیادی‌ هستند، نمی‌توانند سنگینی دستان ناپاک را در جیب‌های‌شان تحمل کنند.
کارگران قزوینی در این نامه با یادآوری ساز و کار بین‌النسلی سازمان تأمین اجتماعی، آورده‌اند: سرمایه بین النسلی سازمان، مربوط به همه کارگران است و خیانت به اندوخته کارگران در این صندوق خیانت به همه نسل هاست.
امضا کنندگان این نامه با اشاره به حجم تخلفات مالی صورت گرفته در تامین اجتماعی، در ادامه آورده‌اند: ما بیمه شدگان عمل مسئولین وقت سازمان را خیانت در امانت دانسته و معتقدیم اگر قرار بود مسئولان سازمان پاداش‌ها و هدایای آنچنانی به یکدیگر بدهند می‌بایست هزینه آن را از ردیف بودجه‌ای که دولت مشخص کرده بود، خرج می‌کردند.
در ادامه امضاء کنند گان نامه پی گیری گزارش تخلفات تامین اجتماعی را از جانب قوه قضائیه یک امتحان الهی برای این دستگاه دانسته‌ و در خاتمه تاکید کرده‌اند: چشم امید میلیون‌ها بیمه شده متوجه عملکرد قوه قضائیه در رسیدگی قانونی این پرونده است تا هر چه سریع‌تر فضای نا‌آرامی که در بین بیمه شدگان ایجاد شده است خاتمه یابد.
گفتنی است، کارگرانی از کارخانه‌های پارس پامچال، سیمرغ زهرا، کاشی سرامیک الوند، گلوکوزان، باغ کوثر، جوجه البرز، ایران چوب، قفل کار، فرش پارس، کاربراتور ایران، آرد ماشین، مهرام، سرما آفرین، آلومتک و آلومراد، نخ البرز، شیشه قزوین، هادی برق، کاشی پارس، چینی البرز، نیروگاه شهید رجایی، تولی پرس، البرز دارو، آبگینه، قند قزوین، ایران دو چرخ و... این نامه را امضا کرده‌اند.

[تاريخ مطلب: دهم دی ۱۳۹۲ برابر با سی و يکم دسامبر ۲۰۱۳]
* احمد سلامتیان؛ هیاهوی ۹ دی دیگر خریداری ندارد
* امتناع زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین از دریافت غذا



احمد سلامتیان؛ هیاهوی ۹ دی دیگر خریداری ندارد



جرس: هیاهوی روزهای اخیر رسانه‌ها و چهره‌های اصولگرا در سالگرد تظاهرات حکومتی ۹ دی ماه ۱۳۸۸ نشان می‌دهد که آن‌ها می‌خواهند گارد بسته خود را در مقابل جنبش سبز حفظ کنند.
حملات لفظی تند و تیز علیه میرحسین موسوی و مهدی کروبی و تاکید بر کلیدواژه‌های «فتنه» و «بصیرت» حکایت از استمرار خط مشی‌ای دارد که محافظه کاران با شروع اعتراض‌ها به نتایج انتخابات سال ۸۸ در پیش گرفتند. جرس درباره حملات تازه به جنبش سبز و رهبران آن با احمد سلامتیان روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی گفتگو کرده و از او درباره انگیزه‌های اصولگرایان از استمرار حملات علیه جنبش سبز پرسیده است. سلامتیان اعتقاد دارد که این حملات لفظی حتی میان طرفداران نظام هم دیگر به مانند گذشته خریداری ندارد چرا که جامعه ایران پس از انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری وارد یک دوره تعاملی شده است.

امتناع زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین از دریافت غذا
پس از انتقال سه تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ به سلول انفرادی زندانیان این بند از دریافت غذا خودداری کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از انتقال حسن اسدی زیدآبادی، عماد بهاور و بهزاد عرب گل از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین به سلول‌های انفرادی بند ۲۴۰، زندانیان بند ۳۵۰ در اعتراض به این انتقال ناعادلانه شب گذشته از دریافت غذا خودداری نمودند و خواستار بازگرداندن آن‌ها به بند ۳۵۰ شدند.
قابل ذکر است این سه نفر در پی اعتراض و برخورد با عوامل محبوس وزارت اطلاعات که با سر دادن شعارهایی بر علیه زندانیان سیاسی عقیدتی قصد بر ایجاد تنش و درگیری در بند ۳۵۰ را داشتند، به بند ۲۴۰ و سلول انفرادی منتقل شدند.


[تاريخ مطلب: دهم دی ۱۳۹۲ برابر با سی و يکم دسامبر ۲۰۱۳]
6:58:11 AM 1392/10/10
درگیریها در عراق
درگيريها در عراق

درگيريهای گسترده با نظاميان مالکی در استانهای الانبار و نينوای عراق

تلويزيون الرافدين گزارش داد: در درگيريهای سختی که در شمال و شرق فلوجه رخ داد، دو خودرو هامر نيروهای مالکی منهدم شد. اين نيروها نيز به موشک باران مناطق شهر پرداختند و تعدادی را مجروح ساختند.
انقلابيون عشاير کنترل کامل شهر فلوجه را به دست گرفتند. انقلابيون عشاير سه خودروی هامر ارتش المالکی در منطقه ”الذريان“ را منهدم کردند. ده تن از سربازان ارتش مالکی خود را به انقلابيون عشيره البو علوان تسليم کردند و درخواست کردند که با آنان به مثابه مهمان رفتار شود.
انقلابيون عشاير سه نقطه پست و بازرسی مربوط به پليس فدرال در جنوب موصل در استان نينوا را به طور کامل منهدم کردند. در استان نينوا همچنين پادگان ”الغزلانی و فرماندهی عمليات نينوا“ با 16 موشک زمين به زمين هدف قرار گرفت.
11:09:09 AM 1392/10/10
اعتراضات مردمی ـ آرشیو
اعتراضات مردمی ـ آرشيو

اعتراضات دانشجويی و کارگری در اروميه، رشت، اهواز، مياندوآب، سقز و خراسان جنوبی

دانشجويان دانشگاه صنعتی اروميه در اعتراض به تقلب مزدوران بسيجی در انتخابات شورای صنفی دانشگاه تجمع کردند. اين تجمع روز شنبه 7ديماه جاری برگزار شد.

کارگران بازنشسته و محروم لوله سازی اهواز روز يکشنبه 8 ديماه برای دومين بار طی يک هفته در مقابل دادسرای رژيم در اين شهر تجمع کردند و به پرداخت نشدن 6ماه حقوق و مزايای عقب افتاده اعتراض کردند.

کارگران کارخانه کوهدشت سقز روز دوشنبه9 دی در اعتراض به پرداخت نشدن ده ماه حقوق عقب افتاده دست از کار کشيدند و برای دومين بار در مقابل دفتر شرکت تجمع زدند.

شماری از کارگران معادن شاهکوه در خراسان جنوبي در اعتراض به پرداخت نشدن سه ماه حقوق عقب افتاده اعتراض کردند.

جمعی از کارگران کارخانه سيمان لوشان در اعتراض به تعطيلی کارخانه روز يکشنبه 8 دی در مقابل استانداری رژيم در رشت تجمع کردند.

کارگران شرکت «سهند آذر» مياندوآب روز شنبه 7 دی ماه در اعتراض به پرداخت نشدن شش ماه حقوق عقب افتاده اعتصاب کردند. کارگران اعتصابی خواستار بازگشت کارگران اخراجی به کار شدند.

روز دوشنبه 9 ديماه جمعی از دارندگان بيمه در کرمانشاه در اعتراض به عدم پاسخگويی اداره بيمه رژيم به مردم در مقابل اداره تأمين اجتماعی در خيابان فردوسی اين شهر تجمع کردند.

جمعی از مردم «صالح شهر» خوزستان روز شنبه 7 دی در جاده شوشتر-دزفول در اعتراض به خودداری رژيم آخوندی از تکميل پروژه اين بزرگراه تجمع کردند. هفته گذشته در تصادفی در اين جاده8تن کشته و مجروح شدند.

دو تن از زندانيان سياسی به نام های اميد بيگ زاده و مهدی خضری شب دوشنبه دوم دی ماه، از زندان شهرستان سردشت فرار کردند. اين دو زندانی سياسی که پس از درگيری تابستان امسال ميان نيروهای نظامی رژيم و اعضای يکی از احزاب کرد در روستای مارغان شهرستان سردشت، دستگير شده بودند موفق به فرار از زندان اين شهر شده اند. اين دو جوان کرد، به اتهام محاربه و اقدام عليه امنيت رژيم در دادگاه ارتجاع سردشت به رياست قاضی مزدور نوروزی محاکمه شده بودند.

بنا به گزارشهای دريافتی بعد ازظهر روز دوشنبه 9 ديماه جاری مردی ميانسالی در ايستگاه متروی چهار راه وليعصر تهران با پرت کردن خود جلوی قطار مترو، دست به خودکشی زد. اگر چه علت اين اقدام اعلام نشده است اما در موارد متعدد هموطنان به جان آمده از فشارهای طاقت فرسای حکومت آخوندی دست به خودکشی زدند.
12:58:11 PM 1392/10/10
رشوه و فساد
رشوه و فساد

فساد با هستی نظام عجين است

بر اثر طلسم شکستگی ولی فقيه اين روزها سرتا پای نظام را جنگ و جدالهای باندی فراگرفته است و جنگ گرگها با شدت بيشتری ادامه دارد. يکی از زمينه های جنگ گرگها موضوع اقتصاد و فساد اقتصادی است که در اين رابطه دزدها دست يکديگر را رو می کنند. چرا که هر باند سهم بيشتری از خوان يغمای اموال و ثروت مردم ايران را می خواهد و برای از سر راه برداشتن حريف پته دزدی او را روی آب می اندازد. مطبوعات رژيم طی چند هفته گذشته مقالات و مطالب متعددی در زمينه فساد در نظام آخوندی درج کرده اند ويژگی فساد و چپاول ولايت فقيه نهادينه شدن آن است.
در چنين ساز و کاری، وقتی درآمد نفت افزايش می يابد نه تنها از رفاه و آسايش مردم خبری نيست بلکه باعث فقر روزافزون مردم و خانه خرابی آنان هم می شود و در عوض دزدان وابسته به نظام مانند شهرام جزايری، فاضل خداداد، مه آفريد خسروی، بابک زنجانی و ضراب و امثالهم به عنوان ستاره های نظام در دزدی وچپاول ظاهر می شوند که ميليارد ميليارد از اموال مردم ايران را به يغما می برند و سران سياسی نظام را نيز وامدار بذل وبخشش خود می کنند.
درباره نهادينه شدن فساد در اقتصاد نظام آخوندی، روزنامه حکومتی ابتکار9 دی 92 می نويسد: ”اين اقتصاد رانت خوار و ويژه خوار و نو کيسه، پرورش می دهد و رکورد ستاره های هاليوود و فوتبال و دنيای هنر را نيز شکسته است. ستاره پروری در اين اقتصاد فرصت توجه به سفره مردم را گرفته است. شرايط به گونه يی است که گويا بود و نبود اين اقتصاد برای سفره مردم فرقی ندارد ولی برای تک ستاره ها فرصت مغتنم است“.
«اعتماد» در ادامه مطلب به افزايش فاصله طبقاتی ميان مردم فقير و به قول خودش نو کيسه ها و ستاره های حکومتی اشاره می کند و می نويسد: ”تجميع ثروت در دست عده يی محدود، دسترسی گروهی خاص به رانتهای سياسی و اقتصادی، وجود راههای ميانبر برای ثروت اندوزی و صف طويل نو کيسه ها فاصله طبقاتی را چنان مرتفع و چند لايه کرده است“.
نويسنده مطلب روزنامه حکومتی اعتماد نمی تواند با صراحت بگويد فساد اقتصادی رابطه مستقيمی با نظام سياسی حاکم دارد و اساساً عملکردهای اقتصادی چه مثبت و چه منفی، ربط مستقيم با نظام سياسی حاکم در يک کشور دارد.
چنان چه نويسنده می خواست به اين ربط مستقيم نزديک شود، بلافاصله می بايست نظام ولايت فقيه را زير علامت سؤال می برد، لذا ربط اقتصاد و فساد اقتصادی با سياست و قدرت حاکمه را در لابلای زرورق کلماتی مانند قبيله گرايی و قبيله سالاری می پيچد و می نويسد: ”ذات اقتصاد رانت زا و فساد آور و ويژه پرور نيست بلکه نحوه ی مديريت بر اقتصاد است که اين کارکردها را ايجاد می کند. ويژه خواری و آماده خوری و آسان خوری در نتيجه رانتهای قدرت و سياست است. فاميل گرايی، قبيله سالاری در سياست و اقتصاد معبر ويژه خواری و آماده خوری“
فساد حاکم برنظام چپاولگر ولی فقيه آن قدر عميق و گسترده است که ايادی باند ولی فقيه نيز از آينده نظامشان به وحشت افتاده اند و در اين زمينه روزنامه مردم سالاری از قول يکی از ايادی اين باند می نويسد:” پرونده های متعدد فساد مالی و حتی کاسبی از سفره تحريمهای اقتصادی با مبالغ ميلياردی همه هستی نظام را نشانه رفته است“
روزنامه مردم سالاری نگران اين است که فساد هستی نظام را نشانه رفته است، اما طوری به اين مقوله اشاره می کند که گويا فساد مقوله ای خارج از نظام است.
 اگر نويسنده می خواست به قلب موضوع نزديک شود، می بايست به اين واقعيت اشاره می کرد که اين هستی نظام است که باعث اشاعه فساد است و حتی فساد را به خارج از مرزهای ايران صادر می کند تا جايی در يک کشور ديگر باعث رسوايی و زلزلهٴ اقتصادی و سياسی بزرگی شده است.

دوشنبه، دی ۰۹، ۱۳۹۲

آیا اقدامات مقاومت ایران، امنیت اعضای مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی را تضمین...



گزارش مستند حمله به اشرف اعدام جمعی گروگانگیری تخریب و انفجار 1



گزارش مستند حمله به اشرف اعدام جمعی گروگانگیری تخریب و انفجار 2



گزارش مستند حمله به اشرف اعدام جمعی گروگانگیری تخریب و انفجار 4


جعبه کفش نماد دزدی اسلامگرایان ترکیه با همکاری ملایان ایران
شاهزاده سعودی اعدام می شود

تسنیم: روزنامه عربستانی «عرب نیوز»، روز یکشنبه، اعلام کرد یک شاهزاده سعودی احتمالا به جرم قتل یک شهروند سعودی، در موردی کم سابقه برای خانواده حاکم، اعدام می شود.
به گزارش «رویترز»، روزنامه عرب نیوز نوشت، شاهزاده «سلمان بن عبدالعزیز» ولیعهد سعودی «اجازه اعدام احتمالی یک شاهزاده متهم به قتل یک شهروند سعودی را صادر کرده است.»
عرب نیوز که به زبان انگلیسی منتشر می شود نام این شاهزاده سعودی یا فرد مقتول را اعلام نکرده است.
به نوشته این روزنامه، شاهزاده سلمان در نامه ای به شاهزاده «محمد بن نایف» وزیر کشور عربستان در خصوص این پرونده مدعی شده: «قانون بدون استثنا برای همه اجرا خواهد شد.»
شاهزاده سلمان این نامه را پس از ان نوشت که پدر مقتول با عفو قاتل مخالفت و نارضایتی خود را از مبلغ پیشنهادی به عنوان دیه اعلام کرد.
مقامات سعودی خانواده مقتول را تشویق می کنند به جای اصرار بر قصاص با دریافت مبلغ دیه موافقت کند.
به نوشته عرب نیوز، ولیعهد سعودی در بخشی از این نامه آورده است «هیچ فرقی بین خردسال و بزرگسال و فقیر و غنی نیست... هیچکسی حق دخالت در تصمیمات قضایی را ندارد. این قانون این دولت است و ما متعهد به پیروی از قانون هستیم.»
عرب نیوز بخشی از یک گروه رسانه ای است که ریاست آن را یکی از فرزندان شاهزاده سلمان، ولیعهد، معاون نخست وزیر و وزیر دفاع عربستان سعودی بر عهده دارد.
بر اساس اعلام سازمان عفو بین الملل، عربستان سعودی تا ماه می  2013 دست کم 47 نفر را اعدام کرده است. این آمار در سال 2011 ، حدود 82 نفر و در سال 2012 نیز 82 نفر بوده است.
به ندرت شنیده می شود که یکی از اعضای خاندان حاکم بر این کشور اعدام می شود. از مهمترین این موارد اعدام «فیصل بن مساعد آل سعود» است که در سال 1975 در پی ترور عموی خود «ملک فیصل» پادشاه وقت این کشور اعدام شد.
[تاريخ مطلب: نهم دی ۱۳۹۲ برابر با سی ام دسامبر ۲۰۱۳]
در سالی که گذشت، «هفتاد خبرنگار» در جهان به قتل رسیدند





آمار کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران (CPJ) حاکی است که در سالی که گذشت، ۲۰۱۳، هفتاد خبرنگار در کشورهای مختلف حین انجام وظیفه به قتل رسیده‌اند و دو سوم این قتل‌ها در منطقه خاورمیانه رخ داده‌ است.
کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران که مقر آن در نیویورک است روز دوشنبه، نهم دی، با انتشار گزارشی بر روی وب‌سایت خود نوشت که این کمیته علاوه بر این در حال بررسی مرگ ۲۵ روزنامه‌نگار دیگر در سال ۲۰۱۳ است تا مشخص کند که آیا این مرگ‌ها با حرفه خبرنگاری این افراد در ارتباط بوده‌است یا خیر.
این گزارش می‌افزاید که ۳۶ درصد از خبرنگارانی که مرگ آنها تأیید شده در جریان تبادل آتش نیروهای متخاصم کشته شده و ۲۰ درصد نیز در جریان مأموریت‌های خطرناکی که به آنها محول شده جان باخته‌اند.
به نوشته گزارش این کمیته، سوریه طی سال ۲۰۱۳ میلادی هم‌چنان «مرگبارترین» محل برای روزنامه‌نگاران و خبرنگاران بود و علاوه بر قتل تعداد زیادی از خبرنگاران در آن کشور، طی سالی که گذشت در حدود ۶۰ خبرنگار نیز در سوریه ربوده شدند.
بنا بر این گزارش، تا اواخر سال ۲۰۱۳ هنوز دست‌کم ۳۰ تن از این تعداد خبرنگار ربوده‌شده مفقودالاثر باقی مانده‌اند، اما باور عمومی بر این است که این افراد از سوی شورشیان مخالف با رژیم بشار اسد ربوده شده‌اند.
به نوشته «سی‌پی‌جی»، با کشته شدن دست‌کم ۲۹ خبرنگار در سوریه طی سال میلادی اخیر، شمار خبرنگارانی که از زمان آغاز منازعات در سوریه در جریان پوشش اخبار این کشمکش‌ها جان خود را از دست داده‌اند به ۶۳ نفر رسیده‌ است.
«سی‌پی‌جی» می‌افزاید که در همین حال تعداد خبرنگاران کشته‌شده در عراق و سوریه افزایش زیادی نسبت به سال‌های پیشین نشان می‌دهد و عراق با ۱۰ مورد قتل و مصر با ۶ مورد، در سال ۲۰۱۳ میلادی پس از سوریه در رتبه‌های دوم و سوم قرار گرفته‌اند.
علاوه بر این پاکستان، سومالی، هند، برزیل، فیلیپین، مالی، و روسیه نیز طی سال گذشته شاهد قتل بیش از یک خبرنگار در خاک خود بودند.
تعداد ۷۰ کشته در میان خبرنگاران جهان نسبت به سال ۲۰۱۲ مقداری کاهش نشان می‌دهد و «سی‌پی‌جی» در آن سال خبر داد که رقم خبرنگاران مقتول ۲۰۱۲ میلادی ۷۴ نفر بوده‌ است.
در سال ۲۰۱۲ پاکستان و سومالی در رتبه‌های دوم و سوم از نظر تعداد خبرنگاران کشته‌شده قرار داشتند که در سال ۲۰۱۳ عراق و مصر جای آنها را گرفته‌ است.
به نوشته «سی‌پی‌جی»، از زمان ثبت آمار توسط این کمیته، سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲ بدترین سال‌ها بوده‌اند و در هر یک از این سال‌ها دست‌کم ۷۴ خبرنگار حین انجام وظیفه جان خود را از دست داده‌اند.
کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران از سال ۱۹۹۲ یک پایگاه اطلاعاتی شامل تمامی اطلاعات مربوط به روزنامه‌نگاران و خبرنگاران جان‌باخته در نقاط مختلف جهان تشکیل داده‌ است.
[تاريخ مطلب: نهم دی ۱۳۹۲ برابر با سی ام دسامبر ۲۰۱۳]
7 مقام دیگر دولتی در کره شمالی اعدام شده‌اند

روزنامه جونگ آنگ ایلبو در گزارشی اعلام کرد، هفت تن دیگر از سران ارشد دولت کره شمالی به همراه مرد شماره دوی این کشور اعدام شده‌اند.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، آژانس خبری کره شمالی در 13 دسامبر اعلام کرد که جانگ سونگ تائک، شوهرعمه قدرتمند رهبر کره شمالی که مرد شماره دوی این کشور نیز محسوب می‌شد به دلیل تلاش برای سرنگونی دولت اعدام شده است.
به نوشته روزنامه جونگ آنگ ایلبو دو تن از مقامات عالی‌رتبه حزب حاکم ، دو تن از اعضای دولت، دو فرمانده ارتش و یک مدیر به همراه تائک اعدام شده‌اند.
به نوشته این روزنامه این اعدام‌ها در ساختمان کمیسیون دفاع ملی و در حضور رهبران کلیدی حزب حاکم صورت گرفته است.
این روزنامه در ادامه گزارش خود آورده است: به رغم تصاویری که از دستگیری جانگ سونگ تائک در نشست حزب در 9 دسامبر منتشر شد، وی از اواسط نوامبر در حبس خانگی بوده است.

[تاريخ مطلب: نهم دی ۱۳۹۲ برابر با سی ام دسامبر ۲۰۱۳]
گزارشی از زندگی یک کارگر روزمزد پس از معلولیت

در یکی از روزهای بهار امسال، داریوش، کارگری که شغل ثابتی نداشت، مثل روزهای دیگر برای پیدا کردن کار از خانه بیرون رفت؛ به امید آنکه غروب با دستانی پر به خانه برگردد، اما در همین روز حادثه‌ای برایش رخ داد که زندگی او، خواهران و مادرش را برای همیشه تغییر داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا از کرمانشاه، داریوش عطایی‌پور متولد ۱۳۵۸ و اهل استان کرمانشاه و سرپرست خانواده‌اش است که وقتی برای کار روزمزدی از خانه بیرون رفته بود دچار سانحه شد.



حاصل تصادفی که برای او پیش آمد، قطع پنجه پای راست، پاره شدن رباط‌های پای چپ و ده‌ها زخم دیگر بود. این حادثه داریوش را خانه‌نشین کرد و اندک سرمایه‌اش هم در راه درمان هزینه شد.
سرنوشت خانواده او با تصادف گره‌ خورده است و پدرش نیز که چند سال پیش به دنبال کار به تهران رفته بود در تصادف دیگری جان خود را از دست داد.
او امروز در گوشه‌ای از خانه فقیرانه‌اش در کرمانشاه در بستر افتاده، به این امید که شاید روزی روی پاهایش بایستد و چرخ زندگی خود و خانواده‌اش را بچرخاند. آنطور که پزشکان معالج می‌گویند اما، معلولیت همراه همیشگی او خواهد بود.



 از داریوش حالش را می‌پرسیم؛ می‌گوید: در تمام دوران زندگی‌ام نه کار ثابتی داشته‌ام و نه بیمه‌ای برای تامین آینده و حتی کاستن از هزینه‌های پزشکی‌ام. تنها امیدم اول خداوند و سپس یاری مسئولان و مردم است.
این کارگر جوان با اشاره به اینکه دوست ندارد از هم اکنون در بستر بیماری و معلولیت بیافتد، می‌افزاید: خانواده‌ام هر آنچه داشته و نداشته‌اند را برای درمان من فروخته‌‌اند و دیگر چیزی برای فروش نداریم.
داریوش ادامه می‌دهد: از خداوند می‌خواهم که دوباره سلامتی‌ام را بازگرداند تا بیشتر از این شرمنده مادر و خواهرانم نشوم.
او با اشاره به کمک‌های برخی از نهادهای حمایتی استان می‌گوید: کمیته امداد امام خمینی کمک مالی ناچیزی به من و خانواده‌ام می‌کند، ولی این مقدار حتی جوابگوی هزینه حتی یک روز دارو و درمان من نیست.
مادر داریوش هم که بعد از این اتفاق وضعیت روحی مناسبی ندارد، می‌گوید: نمی‌دانم این چه سرنوشتی است که خانواده ما دچار آن شده است. چند سال پیش شوهرم بر اثر تصادف از دنیا رفت و حالا تنها نان‌آور خانواده‌مان نیز با یک تصادف خانه‌نشین و معلول شده است. داریوش به مدت ۲ ماه در بیمارستان‌های مختلف برای به دست آوردن بهبودی بستری شد، ولی بار‌ها عمل جراحی و حتی عزیمت به تهران نتوانست سلامتی را به او برگرداند.
دست آخر از داریوش می‌پرسیم چه درخواستی از مسئولان دارد، جواب می‌دهد: از مسئولان و دلسوزان شهر و کشورم می‌خواهم که در مرا مسیر بهبودی یاری کنند، زیرا دوست ندارم سربار خانواده و جامعه‌ام باشم.
راه‌های ارتباطی با خانواده داریوش، برای هموطنانی که خواهان پیگیری وضعیت او هستند در دفتر خبرگزاری ایلنا موجود است.
[تاريخ مطلب: نهم دی ۱۳۹۲ برابر با سی ام دسامبر ۲۰۱۳]
10:49:33 AM 1392/10/9
استان الانبار
استان الانبار

حمله نيروهای مالکی با تانک به ميدان تحصن عزت و شرف در رمادی

تلويزيون الرافدين گزارش داد: نيروهای مالکی با تانک به ميدان تحصن عزت و شرف در رمادی حمله کردند. به گزارش رافدين انقلابيون عشاير 10 خودرو هامر ارتش مالکی را در رمادی منهدم ساختند. بعد از درگير شدن انقلابيون عشاير با نيروهای مهاجم، شبه نظاميان مالکی از ميدان درگيری فرار کردند. انقلابيون خودرو اين نيروها را به آتش کشيدند. رافدين افزود: شيخ حارث الضاری مردم الانبار و عشاير آن را فراخواند تا به کمک برادرانشان در ميدان عزت و شرف بشتابند در همين رابطه مساجد رمادی اقدام به پخش فراخوان عمومی کرده اند و دعوت به جهاد عشايری و دفاع از متحصنان مسلمان می کنند
عبدالقادر نايل از رهبران تحصن در شهرهايبه پاخاسته عراق اعلام کرد: درگيری شديدی ميان نيروهای نظامی مالکی وعشاير در برخی از مناطق رمادی در استان الانبار عراق جريان دارد. همه ارتباطات رمادی و فلوجه همزمان با حمله به ميدان تحصن قطع شده است. مساجد رمادی ازعشاير می خواهند در مقابل حمله نظاميان مالکی بايستند. عبدالقادر نائل گفت: برخی از نيروهای مالکی در مقابل تهاجم عشاير عقب نشينی کردند.
به گزارش تلويزيون رافدين افراد پليس حفاظت مؤسسات درخواستهای مالکی برای شرکت در حمله به مردم و تحصن الانبار را رد کردند. بنا به اين گزارش 20 خودروی هامر نيروهای مالکی از ميدان نبرد در نزديکی ميدان عزت و شرف گريختند و به سمت فلوجه رفتند. بابليه گفت: مردم فلوجه با تمام ايل و تبارشان و با تمام سلاحها و خودروهايشان جهت کمک به انقلابيون عزت و شرف به خيابانها ميريزند.
شيخ احمد بديوی شيخ عشيره آل بو علی، از افراد پليسی که از اين عشيره می باشند خواست که به مردم و فرزندان مردم استان خودشان حمله نکنند. به گزارش رافدين سربازان مالکی 5 خودروی هامر خود را به دليل حجم آتش درگيری در ميدان تحصن رمادی ترک کردند. در همين حال رافدين گفت: انقلابيون عشاير از نقش برادران شان در بستن مسيرها بين بغداد و فلوجه و مسدود کردن مسير کمک رسانی به نيروهای مالکی؛ تقدير کردند.
تلويزيون البابليه گزارش داد: در درگيريهای مسلحانه در پاسخ به حمله نيروهای مالکی در رمادی يک تانک و سه خودرو هاموی منهدم شده و تعدادی شهيد و مجروح شده اند.
تلويزيون رافدين در گزارش از تحولات رمادی تا ظهر امروز گفت: گردان واکنش سريع ”العماره“ مالکی بعد از درگيری سخت با نيروهای مسلح عشايری و مردم در منطقه ”ملعب“ رمادی؛ پا به فرار گذاشت. ، افراد گردان واکنش سريع ”العماره“ بعد از درگيريهای سخت در خيابان 60 رمادی از انقلابيون عشاير خواستند که مسير را برای عقب نشينی آنان تأمين کنند. رافدين افزود: انقلابيون عشاير بعد از بيرون راندن گردان واکنش سريع مالکی، کنترل مرکز پليس در منطقه ”الملعب“ را در رمادی به دست گرفتند.
تلويزيون بغداد خبر داد همزمان با دفاع انقلابيون و عشاير و متحصنان در برابر حمله نيروهای مالکی؛
مردم الانبار اقدام به برگزاری تظاهرات خودجوش بزرگی در نقاط مختلف استان در اعتراض به حمله مالکی و محکوميت سرکوب مالکی در اين استان کردند.
به گزارش تلويزيون فلوجه؛ نيروهای عشائری استانهای کرکوک و صلاح الدين و ديالی با نيروهای عشائری استان الانبار اعلام همبستگی کردند و راههای ترددات عمومی را بستند. شاهدان عينی گفتند: نيروهای عشائری دو تانک نيروهای مالکی را در رمادی به غنميت گرفتند».
شيخ فايز خلف شيخ عشيره آلبو شاووش عراق گفت: متحصنان ثابت قدم و استوار به تحصن خود ادامه خواهند داد و تهديدات مالکی در عزمشان خللی ايجاد نخواهد کرد. آنها با هر وسيله يی از ميدانهای تحصن دفاع می کنند.
در همين حال به گزارش تلويزيون التغيير کميته های هماهنگی تکريت اعلام کردند که در کنار مردم الانبار هستند و دولت مالکی را مسئول دستگيری در استان الانبار می دانند. آنها از جامعه جهانی خواستند برای خاموش کردن اين بحران دخالت کنند و از مرجعيت دينی خواستند موضع خود را نسبت به آنچه در عراق می گذرد را اعلام کنند.
دکتر بشار الفيضی سخنگوی رسمی هيأت علمای مسلمين عراق گفت: هدف از دستگيری احمد العلوانی، هدف قرار دادن مردم الانبار و به دنبال آن همه استانهای به پاخاسته می باشد. … هدف مالکی از موضوع علوانی انجام يک آزمايش است که ببيند عکس العمل مردم الانبار چيست؟ آيا اين مسأله را می پذيرند؟ اگر بپذيرند بايد منتظر وضعيتی بدتر از آن باشند. اما اگر مردم در برابر اين اقدام مالکی قيام کنند و عليه او بايستند مالکی هزار بار ايستادگی مردم را در محاسباتش وارد خواهد کرد. … عشاير بايد اتحاد عمل و موضع واحد در برابر مالکی داشته باشند. مالکی هيچ مشروعيتی ندارد. کسی که با حمايت رژيم تهران حکم می کند، هيچ مشروعيتی ندارد».
تلويزيون فلوجه بازجويی از احمد العلوانی توسط مأموران اطلاعات آخوندی گزارش داد احمد العلوانی نماينده پارلمان عراق به دليل جراحتهايی که بر اثر تيراندازی داشته است، در بيمارستان مبارزه با تروريسم بستری می باشد. افراد نيروهای امنيتی مالکی به طور مداوم از احمد العلوانی بازجويی کرده و به طور وحشيانه ای وی را مورد شکنجه قرار داده اند. تعدادی از افسران اطلاعاتی که از احمد العلوانی بازجويی می کنند زبان عربی را به خوبی صحبت نمی کنند و احتمالاً تابعيت کشور همسايه عراق را دارند.
11:22:51 AM 1392/10/9
اعتراضات در شهرهاي مختلف ايران
اعتراضات در شهرهای مختلف ايران

درگيری مردم منطه تهران با مأموران سرکوبگر و اعتراضات دانشجويی و کارگری در تهران، اصفهان، نجف آباد و اهواز

اعتراض خانواده ها و بستگان زندانيان بندرعباس
حرکت اعتراضی دانشجويان دانشگاه هنر تهران
درگيری مردم منطقه کن تهران با مأموران سرکوبگر
تجمع اعتراضی صدها تن از مردم نجف آباد
اعتراض صدها تن از کارگران پلی اکريل اصفهان
حرکت اعتراضی بازنشستگان در مقابل مجلس ارتجاع
تجمع والدين دانش آموزان مدارس مختلف اهواز
 
ـ جمعی از خانواده ها و بستگان زندانيان بندرعباس در مقابل دادگاه ارتجاع در اين شهر تجمع کردند.
اين تجمع روز يکشنبه 8ديماه صورت گرفت.
دانشجويان دانشگاه هنر تهران، روز شنبه ۸ دی در ادامه اعتراض به وضعيت نابسامان دانشگاه، در چهارراه ولی عصر تجمع کردند. دانشجويان پلاکاردهايی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: رياست حراست استعفا استعفا ”.

روز يکشنبه هشتم دی ماه صدها تن از مردم نجف آباد در اعتراض به قطع گاز منازل در مقابل ايستگاه اصلی انتقال گاز اين شهر تجمع کردند. مأموران نيروی انتظامی از ترس گسترش اين حرکت اعتراضی در اين منطقه مستقر شدند.

مردم منطقه کن تهران با مأموران سرکوبگر شهرداری که قصد تخريب يک منزل مسکونی را داشتند درگير شدند. اين درگيری روز هفتم ديماه جاری در کنار ايستگاه اتوبوس اين منطقه رخ داد.

اعتراض صدها تن از کارگران پلی اکريل اصفهان ادامه دارد. آنان که چندين روز است مشغول تجمع و تحصن هستند، گرداننده کارخانه را در مسجد کارخانه هو کردند. کارگران شعار می دادند: ”مدير بی لياقت و دروغگو نمی خواهيم ”

کارگران کارخانه قند کامياب روز يکشنبه 8 ديماه در اعتراض به تعطيلی کارخانه و پرداخت نشدن حقوق عقب افتاده در مقابل اداره کار رژيم تجمع کردند.

جمعی از بازنشستگان در اعتراض به کاهش حقوق خود در مقابل مجلس ارتجاع تجمع اعتراضی برگزار کردند..

والدين دانش آموزان مدارس محله های شکاره و کوی فجر اهواز در اعتراض به اخاذی رژيم آخوندی تجمع کردند. رژيم به دانش آموزان ابلاغ کرده بايستی هر ماه يا دو ماه مبلغ 10 تا 15هزار تومان پول تحت عنوان کمک به مدرسه بپردازند.

کارکنان پست بين شهری استان آذربايجان شرقی در مقابل استانداری رژيم در تبريز تجمع کردند و خواهان پرداخت حقوق عقب افتاده خود شدند.
11:23:27 AM 1392/10/9
6زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام
6زندانی سياسی کرد محکوم به اعدام

بر اثر ۵۶روز اعتصاب غذا رژيم آخوندی مجبور شد حکم اعدام دو زندانی سياسی قزلحصار را لغو کند

ـ اعتصاب غذای زندانيان سياسی زندان قزلحصار کرج وارد نهمين هفته خود شد. بر اثر ايستادگی اين اعتصابيون بر خواست لغو اعدام، رژيم آخوندی به موکلان و خانواده دوتن از اين اعتصابيون اعلام کرده است که حکم اعدام آنها لغو شده است. اين دو اعتصابی سيد هادی حسينی و صديق محمدی هستند.
از امروز چهار زندانی سياسی به نامهای حامد احمدی، کمال مولايی، جمشيد و جهانگير دهقانی به اعتصاب غذای خود ادامه می دهند.

فیلترینگ "تانگو، وایبر، واتس آپ و کوکو" در دستور کار کمیته تعیین مصادیق مجرمانه قرار گرفت

برخورد توهین آمیز حراست دانشگاه هنر با دانشجویان معترض

زندانياني كه تن به حضور در صحنه اعدام زندانيان اعدامي نمي دهند ...

برگزاري چهارمين سالگرد شهادت امير ارشد تاجميرازشهدای عاشورای بر مزارش ۱۳۸۸

1497747_566748433413671_1536708700_n
بعد ازظهرِ روزِ جمعه ششم ديماه، مراسم چهارمين سالگرد شهادت امير ارشد تاجمير بر سر مزارش در قطعه۳۰۲ بهشت زهرا در تهران برگزار گرديد. جمعي از اعضاي خانواده و دوستان و ياران امير ارشد
در آرامگاه او گرد آمدند و با نثار گل بر مزارش ياد اين شهيد را گرامي داشتند. به خواندن ادامه دهید

اشکِ شوق خمینی جلاد در قبر!

وضعیت جسمی میشائیل شوماخر بحرانی است

میشائیل شوماخر، قهرمان پیشین و سرشناس مسابقات اتومبیل‌رانی فرمول یک در پی یک سانحه‌ی اسکی مجروح و به بیمارستان منتقل شد. بنا به آخرین خبرها شوماخر به کما فرو رفته و وضعیت جسمی وی خطرناک توصیف شده است.
میشائیل شوماخر، قهرمان آلمانی مسابقات فرمول یک در روز یک‌شنبه (۲۹ دسامبر/۸ دی) به هنگام اسکی دچار سانحه شد و پس از برخورد به صخره‌ای شدیداً از ناحیه سر آسیب دید.
پزشکان کلینک دانشگاه گرینوبل، کلینکی که شوماخرهم اکنون در آن بستری است، اعلام کردند که وی به هنگام انتقال به کلینیک بیهوش بوده و هم اکنون نیز در کما به سر می‌برد.
به گفته پزشکان معالج، شوماخر پس از انتقال به کلینک سریعاً مورد عمل جراحی قرار گرفت، اما وضعیت جسمی او هم‌‌چنان بحرانی است.
شوماخر، قهرمان هفت دوره مسابقات اتومبیل‌رانی فرمول یک پیش ازظهر یک‌شنبه (۲۹ دسامبر/۸ دی) در منطقه کوه‌های آلپ در فرانسه به هنگام اسکی دچار سانحه شد و از ناحیه سر به شدت آسیب دید.
گزارش‌های نخستین حاکی از آن بود که صدمات شوماخر ۴۴ ساله جدی نیست و وی در زمان انتقال به بیمارستان هشیار بوده است. اما پس از ساعاتی روشن شد که وضعیت جسمی وی به شدت "خطرناک" است.
رسانه‌های فرانسوی که با برخی پزشکان گفت‌وگو داشته‌اند می‌گویند که "شوماخر هم‌چنان با مرگ می‌جنگد." اما این خبر از سوی هیچ منبع مسئولی یا خانواده شوماخر تایید نشده است.
میشائیل شوماخر هفت بار قهرمان مسابقات اتومبیل‌رانی فرمول یک شده است میشائیل شوماخر هفت بار قهرمان مسابقات اتومبیل‌رانی فرمول یک شده است
چگونگی حادثه
زابینه کهم، مدیر برنامه‌های شوماخر گفت که وی در روز یک‌شنبه بر روی پیستی که برف زیادی بر روی آن نشسته بود سرگرم اسکی بوده که این حادثه رخ داده است. وی تایید کرد که وی از ناحیه سر به صخره‌ای برخورد کرده و مجروح شده است.
به گفته مسئولان پلیس منطقه زمان سانحه، دقایقی پس از ساعت ۱۱ روز یک‌شنبه بوده است.
خانم کهم افزود که شوماخر به هنگام سانحه کلاه ایمنی بر سر داشته و در دقایق نخستین پس از سانحه هنوز به‌هوش بوده است. به گفته کارکنان پیست اسکی مریبل، پسر ۱۴ ساله شوماخر نیز پدرش را همراهی می‌کرده است.
شوماخر پس از سانحه با یک هلیکوپتر به بیمارستانی در موتیه منتقل شده و سپس از آنجا به کلینیک دانشگاه گرینوبل انتقال داده شده است. در آنجا دکتر ژرار سایان، متخصص مغز و اعصاب که پیشتر نیز پزشک معالج شوماخر بوده، به همراه تیمی کار مراقبت و درمان وی را برعهده گرفته است.
دکتر سایان متخصصی است که در سال ۱۹۹۹ پس از سانحه اتومبیل‌رانی، نیز مسئولیت معالجه شوماخر را بر عهده داشت. وی یکی از دوستان نزدیک شوماخر به شمار می‌آید.
شوماخر به همراه همسر و دو فرزند خود در سوئیس اقامت دارد.