سعید ملکی انارکی
- از فاجعه تا حماسه، یک آزمون بزرگ آرمانی و سیاسی
- قتـلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷، جنایت علیه بشریت
- احکام خمینی دجال برای قتلعام سال ۱۳۶۷
خانواده سعید و مجید ملکی انارکی
سعید و مجید ملکی انارکی هر دو سال 60 دستگیر شده بودند، ابتدا 4 - 5سال حکم گرفتند ولی چون بر سر مواضعشان بودند رژیم آنها را آزاد نکرد و به آنها حکم ابد داد. پدرشان بعد از شنیدن خبر حکم ابد پسرانش بیمار شد و بعد از چند ماه فوت کرد.
یکی از آشنایان آنها میگوید: وقتی پدرشان فهمیده بود که به آنها ابد دادهاند چندماه طول نکشید که درگذشت، در حقیقت فوت این پدر هم در اثر فشارهای ناشی از خبر حکم ابد دو پسرش سعید و مجید بود.
پاسداران به سعید و مجید گفته بودند توبه کنید و بروید از خواهر کوچکتر خودتان نگهداری کنید، ولی آنها میگفتند شما این آرزو را بهگور خواهید برد که بتوانید با اینگونه بهانهها ما را به توبه کردن وادارید.
سعید و مجید ملکی انارکی هر دو سال 60 دستگیر شده بودند، ابتدا 4 - 5سال حکم گرفتند ولی چون بر سر مواضعشان بودند رژیم آنها را آزاد نکرد و به آنها حکم ابد داد. پدرشان بعد از شنیدن خبر حکم ابد پسرانش بیمار شد و بعد از چند ماه فوت کرد.
یکی از آشنایان آنها میگوید: وقتی پدرشان فهمیده بود که به آنها ابد دادهاند چندماه طول نکشید که درگذشت، در حقیقت فوت این پدر هم در اثر فشارهای ناشی از خبر حکم ابد دو پسرش سعید و مجید بود.
پاسداران به سعید و مجید گفته بودند توبه کنید و بروید از خواهر کوچکتر خودتان نگهداری کنید، ولی آنها میگفتند شما این آرزو را بهگور خواهید برد که بتوانید با اینگونه بهانهها ما را به توبه کردن وادارید.
خانواده بهرام پرنده
پدر بهرام پرنده به دادستانی رفته و گفته بود که اگر نگویید که بهرام کجاست خودم را خواهم کشت. مقیسهای به او گفته بود که اشکال ندارد، خودت را بکش، پدر بهرام هم از فرط ناراحتی خودش را از پنجره اتاق دادستانی خودش را به بیرون پرت کرد و کشته شد.
پدر بهرام پرنده به دادستانی رفته و گفته بود که اگر نگویید که بهرام کجاست خودم را خواهم کشت. مقیسهای به او گفته بود که اشکال ندارد، خودت را بکش، پدر بهرام هم از فرط ناراحتی خودش را از پنجره اتاق دادستانی خودش را به بیرون پرت کرد و کشته شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر