30.7.2018
اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ واقعهای بود که طی آن به
فرمان خمینی، چندین هزار زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای
نظام جمهوری اسلامی ایران در ماههای مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به شکلی مخفیانه
اعدام و در گورهای دستهجمعی دفن شدند. مریم اکبری منفرد و گلرخ ایرایی
دو کنشگر مدنی محبوس در بند زنان زندان اوین به مناسبت فرا رسیدن سالگرد
اعدامهای مورد اشاره نامهای سرگشاده خطاب به افکار عمومی نوشتند.
متن کامل این نامه به نقل از هرانا در ادامه میآید:
“گرمای
تلخ مرداد ماه در تاریکی شب میان آسمان بی ستاره و زمین خوابآلود شب را
از معجون عشق و مرگ سرشار کرده بود و زمزمههای عشق و مقاومت در سایههای
شب در آهنگی تلخ و شیرین به گوش میرسید و سرنوشتی ملکوتی در آستانه رویاها
در برابر چشمهای جهانیان به رقص درمیآورد.
گلواژهها
قطرههایی بودند که مثل بلور نور سبکبال و بیآلالیش از طنابهای دار عبور
کردند و مثل شبنمی بر بالای سربرگ تاریخ ایران جوانه زدند.
در
پس واژهها نبردی سهمگین در جریان بود. نبردی میان آنانکه رسالتشان تجاوز
به ناموس واژهها و ارزشهای انسانی بود با آنانکه به احیا کلمات
برخاستند و برای حفظ ارزشهای انسانی که مهیبترین نیروی ضد خلق تلاش بر
نابودی آن داشت مقاومت کردند و اینگونه بود که آنان سربدار شدند تا از
حرمت و ساحت کلمات و ارزشها حفاظت کنند.
وقتی
برگ برگ تاریخ ایران را ورق میزنیم مرحلهای به پایان میرسد و مرحلهای
نوین پدیدار میگردد. انقلاب مشروطه، نهضت جنگل، کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب
۵۷، قتلعامهای دههی ۶۰ و به ویژه کشتار تابستان ۶۷ (گورهای دسته جمعی
جان باختگان کشتار ۶۷، خاوران تهران که ۳۰ سال است خانوادهها بدون داشتن
نام و نشانی از عزیزان خود هر هفته بر سر مزار شهدا میروند و یا
خانوادههای عزیز شهرستان که فرزندان خود را در حیاط خانه خود دفن
کردهاند) اتفاقات سال ۸۸، وقایع ۶ و ۷ مرداد ۸۸ و… اما تاریخ نشان داد که
در هیچ برههای از زمان این رشادتها فنا ناپذیر نیستند؛ چرا که در بعد
فکری و اندیشه جاودانند نه در بقای جسمانی.
آنان
رفتند اما با خون خودشان سقفهای ناباوری و ناامیدی را از هم شکافتند و به
اسارت و بندگی و تسلیم و رذالت در هیچ شرایطی تن ندادند؛ چه در میدان تیر و
چه بر بالای چوبههای دار. آنها
بهای سنگین آزادی را پرداختند و جریان روشنگر و رشادتهای آنها به رغم همه
دسیسهها و خاکسترهایی که بر سرشان ریختند هر روز و هر لحظه ادامه یافت.
فراموشی
در همه حال حاضر است و عقب نمینشیند مگر آنکه به عقب برانیاش، نمیگریزد
مگر آنکه بگریزانیاش، چون پیش آید تو را درمانده و ناتوان میسازد. نیروی
که قادر است تو را به نابودی کشد.
رژیم
همواره سعی کرده تا تاریخ دهه ۶۰ و کشتار ۶۷ را را در اذهان مردم حذف
نماید و با عناوین گوناگون سعی در سانسور آن دارد، از تخریب گورهای جمعی
گرفته و یا با خطاب قرار دادن قربانیان به نام تروریست و… هر چه بیشتر بر
این هدف پای میفشرد؛ غافل از اینکه در تمام این سالها خانوادهها بودند
که تلاش کردند این خاطره و تاریخ فراموش نشود و با وجود ابزارهای سرکوب و
فضای امنیتی صدایشان را به جهان برسانند.
دیوارهای
این اختناق و پنهان کاری با امواج خروشان جنبش دادخواهی فروریخت و نهاد
خودکامگی و استبداد سلطنت دینی که کاخ قدرتش را با تکیه بر فقر و فحشا و
اختلاس و چوبههای دار بنا کرده به خود لرزید… حفاظت از تاریخ دهه شصت که
بخشی از تاریخ ایران است وظیفهی هر ایرانی است و باید با بررسی این دهه و
محاکمه آمران و عامران آن در دادگاه خلق از تکرار جنایت جلوگیری شود و تا
زمانی که تحقیقات مستقل در این مورد انجام نگیرید و عاملین این کشتار
محاکمه نشوند از پای نخواهیم نشست؛ نه میبخشیم نه فراموش میکنیم.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر