پنجشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۴

به یاد تمامي ياران دربند، ايستادگان در زنجير...



این جا خواهان ِ دیدار مردانی هستم که آوازی سخت دارند
مردانی که هَیون را رام می‌کنند و بر رودخانه‌ها ظفر می‌یابند
مردانی که استخوان‌هاشان به صدا در می‌آید
و با دهان پُر از خورشید و چخماق می‌خوانند



خواستار ِ دیدار آنانم من، این جا، رو در روی سنگ،
در برابر این پیکری که عنان گسسته است.
می‌خواهم تا به من نشان دهند راه رهایی کجاست
این ناخدا را که به مرگ پیوسته است.


"فدریکو گارسیا لورکا"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر