اخبار
آخوند
صادق لاریجانی، در یک مصاحبه با تلویزیون رژیم در روز سهشنبه 2تیر،
مفصلاً درباره بهاصطلاح «خدمات» دستگاه جنایت و کشتاری که اسمش قوه قضاییه
است، بهصحبت پرداخت. اولین خدماتی که سردژخیم قوه قضاییه دیکتاتوری
ولایتفقیه به آن اشاره میکند، این است که در سال گذشته قوه قضاییه
15میلیون پرونده برای مردم ایران ساخته است؛ یعنی این دستگاه جنایت و کشتار
دستکم 15میلیون خانواده را بهطور مستقیم گروگان گرفته است. این منتی است
که آخوند لاریجانی در مورد زحمات قوه قضاییه، بر سر مردم ایران میگذارد:
«در یک آمار اجمالی، پروندههای وارده ما در سال 93 قریب 15 میلیون بوده.
این بهمعنای این است که دستگاه قضایی در 15 میلیون نقطه به خدمت رسانی
مشغول بوده. 15 میلیون پرونده عدد بسیار بالایی است» (شبکه1 تلویزیون رژیم ـ
۲/۷/۹۴).
البته این دژخیم اشاره نمیکند که این عدد، چند برابر و چندین برابر متوسط دنیاست. اولین نتیجه این پروندهسازی که وجه دیگری از سرکوب و اختناق فاشیسم دینی حاکم را نشان میدهد، تعداد زندانیان است. آخوند لاریجانی به تعداد زندانیان اشاره نمیکند، اما در مورد مشکلی که تعداد سرسامآور زندانیان برای رژیم ایجاد کرده، میگوید: «موضوع زندانهای ما، یک مسأله است. مشکلترین مسألهای که زندانها دارند این است که تعداد زندانیها بیش از گنجایشی است که زندانهای ما دارند و این یک معضلهای است».
البته آخوند لاریجانی حتی یک نمونه از وضعیت زندانها ارائه نمیدهد؛ اما باید دید وضعیت زندانها چگونه باید باشد که این دژخیم که در وارونه جلوه دادن واقعیتها هیچ حد و مرزی نمیشناسد، ناچار به آن اعتراف میکند.
یکی دیگر از «خدمات» قوه قضاییه رژیم ضدبشری به مردم ایران، اعدام است. خبرنگار تنفرانگیز تلویزیون آخوندی در این مورد سؤال میکند که: «هر از گاهی گزارشهای حقوقبشری داده میشود که بر اساس ارزشهای غربی، ایران ر ا به نقض آنها متهم میکنند، مثلاً اینکه حقوق همجنس بازها را رعایت نمیکند یا اینکه چرا قوه قضاییه ایران قاچاقچیان را اعدام میکند. پاسخ قوه قضاییه به این موضوعات چیست؟»
آخوند لاریجانی جواب میدهد: «ما در قوه قضاییه یک ستاد حقوقبشر داریم که یک ستاد فرا قوهای است، ولی زیر نظر قوه قضاییه است و رئیسش، رئیس قوه قضاییه ا ست. این ستاد ر ا در سالهای اخیر خیلی فعال کردیم و تمام اتهاماتی که از مجاری رسمی برای ما ارسال میشود پاسخ داده میشود».
به این ترتیب روشن میشود که رژیم «ستاد حقوقبشر» در این رژیم چه معجونی است و کارکردش چیست؟ به ادامه حرفهای این دژخیم توجه کنید: «یک بحث، بحث مبنا درباره حقوقبشر ا ست؛ یعنی بسیاری از اتهاماتی که به ما وارد میکنند، به مبنای نظام حکومتی برمی گردد. مثلاً بحث قصاص را مورد هجمه قرار میدهند. قصاص یک بحث قرانی و اسلامی است و ربطی هم به جمهوری اسلامی ندارد».
بله، اولاً اعدام و نقض حقوقبشر مبنای این نظام است؛ ثانیاً اگر تعداد اعدامها خیلی زیاد است، علتش قرآن و اسلام است! بهزعم این آخوند خمینی صفت، اسلام، یعنی اعدام و کشتار و شکنجه و اختناق.
ابراز غیظ سرجلاد قوه قضاییه به کسانی که حقوقبشر را طور دیگری میفهمند و حقوقبشر رژیم و جنایتهای آن را افشا و محکوم میکنند، وجه دیگری از ماهیت رژیم ضدبشری آخوندها را برملا میکند: «بحث حقوقبشر، یک ابزاری در دست آنهاست و ما متأسفیم. مثلاً در موارد متعددی از گزارشهایی که گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل عرضه کرده، مبنا یش عمدتاً، حرفهایی است که ضدانقلاب و دیگران در خارج کشور مطرح میکنند… چه دلیلی دارد که آنها، حقوقبشر بهمعنای عامش را به ما تحمیل کنند؟ مردم ما یک نظام دینی و نظام ارزشی مبتنی بر ارزشهای الهی ایجاد کردهاند و رأی دادهاند و دستگاههای دولتی و قضایی بر اساس این نظام، کار انجام میدهند».
حرف این آخوند جلاد این است که گویا مردم ایران به اعدام و زندان و شکنجه رأی دادهاند! عجبا! که معنای کلمات این قدر عوض شده، و مردم ایران که در جریان انقلاب ضدسلطنتی آزادی را فریاد میکشیدند، نمیدانستند که معنی آن اعدام است. باشد تا مردم ایران این بار کلمات را با معنای حقیقی آنها معنا و تفسیر کنند و آن را به دژخیمان عمامه بهسر حاکم هم تفهیم کنند.
البته این دژخیم اشاره نمیکند که این عدد، چند برابر و چندین برابر متوسط دنیاست. اولین نتیجه این پروندهسازی که وجه دیگری از سرکوب و اختناق فاشیسم دینی حاکم را نشان میدهد، تعداد زندانیان است. آخوند لاریجانی به تعداد زندانیان اشاره نمیکند، اما در مورد مشکلی که تعداد سرسامآور زندانیان برای رژیم ایجاد کرده، میگوید: «موضوع زندانهای ما، یک مسأله است. مشکلترین مسألهای که زندانها دارند این است که تعداد زندانیها بیش از گنجایشی است که زندانهای ما دارند و این یک معضلهای است».
البته آخوند لاریجانی حتی یک نمونه از وضعیت زندانها ارائه نمیدهد؛ اما باید دید وضعیت زندانها چگونه باید باشد که این دژخیم که در وارونه جلوه دادن واقعیتها هیچ حد و مرزی نمیشناسد، ناچار به آن اعتراف میکند.
یکی دیگر از «خدمات» قوه قضاییه رژیم ضدبشری به مردم ایران، اعدام است. خبرنگار تنفرانگیز تلویزیون آخوندی در این مورد سؤال میکند که: «هر از گاهی گزارشهای حقوقبشری داده میشود که بر اساس ارزشهای غربی، ایران ر ا به نقض آنها متهم میکنند، مثلاً اینکه حقوق همجنس بازها را رعایت نمیکند یا اینکه چرا قوه قضاییه ایران قاچاقچیان را اعدام میکند. پاسخ قوه قضاییه به این موضوعات چیست؟»
آخوند لاریجانی جواب میدهد: «ما در قوه قضاییه یک ستاد حقوقبشر داریم که یک ستاد فرا قوهای است، ولی زیر نظر قوه قضاییه است و رئیسش، رئیس قوه قضاییه ا ست. این ستاد ر ا در سالهای اخیر خیلی فعال کردیم و تمام اتهاماتی که از مجاری رسمی برای ما ارسال میشود پاسخ داده میشود».
به این ترتیب روشن میشود که رژیم «ستاد حقوقبشر» در این رژیم چه معجونی است و کارکردش چیست؟ به ادامه حرفهای این دژخیم توجه کنید: «یک بحث، بحث مبنا درباره حقوقبشر ا ست؛ یعنی بسیاری از اتهاماتی که به ما وارد میکنند، به مبنای نظام حکومتی برمی گردد. مثلاً بحث قصاص را مورد هجمه قرار میدهند. قصاص یک بحث قرانی و اسلامی است و ربطی هم به جمهوری اسلامی ندارد».
بله، اولاً اعدام و نقض حقوقبشر مبنای این نظام است؛ ثانیاً اگر تعداد اعدامها خیلی زیاد است، علتش قرآن و اسلام است! بهزعم این آخوند خمینی صفت، اسلام، یعنی اعدام و کشتار و شکنجه و اختناق.
ابراز غیظ سرجلاد قوه قضاییه به کسانی که حقوقبشر را طور دیگری میفهمند و حقوقبشر رژیم و جنایتهای آن را افشا و محکوم میکنند، وجه دیگری از ماهیت رژیم ضدبشری آخوندها را برملا میکند: «بحث حقوقبشر، یک ابزاری در دست آنهاست و ما متأسفیم. مثلاً در موارد متعددی از گزارشهایی که گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل عرضه کرده، مبنا یش عمدتاً، حرفهایی است که ضدانقلاب و دیگران در خارج کشور مطرح میکنند… چه دلیلی دارد که آنها، حقوقبشر بهمعنای عامش را به ما تحمیل کنند؟ مردم ما یک نظام دینی و نظام ارزشی مبتنی بر ارزشهای الهی ایجاد کردهاند و رأی دادهاند و دستگاههای دولتی و قضایی بر اساس این نظام، کار انجام میدهند».
حرف این آخوند جلاد این است که گویا مردم ایران به اعدام و زندان و شکنجه رأی دادهاند! عجبا! که معنای کلمات این قدر عوض شده، و مردم ایران که در جریان انقلاب ضدسلطنتی آزادی را فریاد میکشیدند، نمیدانستند که معنی آن اعدام است. باشد تا مردم ایران این بار کلمات را با معنای حقیقی آنها معنا و تفسیر کنند و آن را به دژخیمان عمامه بهسر حاکم هم تفهیم کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر