رادیوفرهنگ
روز
گذشته مادر مهرداد گریوانی توسط آقای قطبی از مسئولین رسیدگی به پرونده
مهرداد گریوانی مورد تهدید قرار گرفته و طی تماسی با مادر این زندانی از وی
خواسته اند که شخصی که اطلاعات مربوط به آقای گریوانی را به بیرون می
فرستد، معرفی کنید تا پسر شما را آزاد کنیم.
«مهرداد گریوانی» دانشجوی قمی که در روز
هفتم بهمنماه ۱۳۹۵ از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در منزل خود
بازداشت گردیده و چندی پیش در رسانه های برون مرزی خبری در ارتباط با
مهرداد گریوانی منتشر شد که طی آن از شرایط سخت و دشوار خانواده ی این
زندانی گفته شد و اینکه چطور تحت فشار اطلاعات سپاه هستند و از آنها خواسته
شده که قضیه پرونده پسر خود را رها کنند و اخبار مربوط به وی را افشا
نکنند و آنها را تهدید کرده اند که با رسانه ای کردن اخبار مربوط به وی
وضعیت را وخیم تر می کنید.
این منبع که پیشتر متنی را خطاب به بیشتر رسانه های برون مرزی ارسال کرده بود از وضعیت مادر مهرداد گریوانی چنین می گوید :
رفته بودم دادسرا اونجا مادر مهرداد
گریوانی رو که مظلومانه اشک میریخت دیدم. اصلن انگار این زن و شوهر شب و
روز ندارن که با بازشدن دادسرا مثل کارمندای اونجا «اولین نفرای ورودی به
دادسرا» هستند. مادر گریوانی اما بیطاقت شده بود و از اینکه مدام برای یک
پاسخ به این طرف و اونطرف حوالهاش میدادن خشمگین بود. آه... امان از
آههای این مادر... میگفت پسرم چند ماهه که در زندان انفرادیه. میگفت که
پسرم گناه نکرده، میگفت اینجا کجاست که عدالتی نیست؟ میگفت که... خیلی
نمیتونست بگه، تمام بدنش درد میکرد، تمام وجودش رنج کشیده بود... با
چشمانش التماس میکرد تا مسئولین پاسخش رو بدن.
آهان... یادم افتاد یه چیز دیگه هم میگفت.
میگفت رفته بودم آقای دولت آبادی رو ببینم گفتن ملاقات نداره، با معاونشون
آقای نجفی هماهنگ کنید. آقای نجفی گفتن باید وقت بگیری، گفتم وقت بدین، یه
وقت دادن با یه آدرس: «آدرس پانزده خرداد پیش آقای قطبی سرپرست دادسرا».
اومدم اینجا که فقط یک کلمه رو بشنوم؛ «به ما مربوط نیست»... راست میگن
به اینا مربوط نیست. به هیچ مسئولی مربوط نیست، در این کشور هیچکس مسئول
نیست. الهی شکر همه خود را به بیمسئولیتی زدهاند تا کمتر دردشان بگیرد از
کارهای غیر مسئولانهشان! شما توقعاتتان خیلی زیاد است، اصلا مردم
توقعاتشان از مسئولین خیلی زیاد شده! اینجا هیچ مسئولی، مسئول نیست و شما
از بیمسئولیتها توقع مسئولیت دارید. واقعا برای مردم ایران که هنوز
امیدوار به بیمسئولیتها هستند متأسفم، واقعا متأسفم...
یادم افتاد... یک چیز دیگر هم میگفت...
میگفت حق آزادی پسرم را طلب کردم و داد کشیدم تا گوش مسئولی بشنود، نیروی
انتظامی آمد گویا فقط او شنیده بود! شوهرش از آنها پاسخی خواسته بود که
چرا هیچکس جواب ما را نمیدهد؟ چرا پسرم شش ماه به اتهامی که اصلا غیر
شرعی و غیر قانونی است، در انفرادی بهسر میبرد؟ پسر بیست و سه سالهی
آنها به جرم «فکر کردن درباره ی مسائل اخلاقی و شرعی» در زندان است و آن
کسانیکه مجرم واقعی و حقیقی هستند، در زیر درختان باغهایشان آسوده «در
حال نوشیدن خون مردم هستند». خدا توفیقتان دهد و یاریتان کند که بیشتر پی
به بی مسئولیتیتان ببرید...
حرف آخرم با شخص آقای طوسی است! آقای سعید
طوسی محترم! «مرگ» برای همهی ماست و کسی از اول دنیا تا به امروز جاوید
نبوده، شما نیز به اندازهی همهی ظالمان تاریخ با کاری که کردید ظلم کردید
و گناهکارید. در این دنیای مجازی و فانی گناهتان را پنهان میکنید، اما
این صلیب گناهان شما روز به روز بزرگتر و حمل آن مشکلتر است. برادر من!
گناهتان را سبک کنید تا به وقت رفتن بتوانید از دروازهها عبور کنید و
معطل و یک لنگ در هوا نمانید! حداقل ظلم کردید و نپذیرفتید و فرار کردید،
لااقل آههای وحشتناک بیکسی مادران، پدران و فرزندان این ملک را به دنبال
خود و نسل خود همراه نکنید. فرار از این اشک و آهها محال است. از ما گفتن
بود و از شما شنیدن.
این منبع که از وضعیت خانواده
مهرداد گریوانی مطلع بود می گوید : " روز گذشته مادر مهرداد گریوانی توسط
آقای قطبی از مسئولین رسیدگی به پرونده مهرداد گریوانی مورد تهدید قرار
گرفته و طی تماسی با مادر این زندانی از وی خواسته اند که شخصی که اطلاعات
مربوط به آقای گریوانی را به بیرون می فرستد، معرفی کنید اگر نه برای شما
گران تمام خواهد شد. "
بعد از این تماس خانم زهرا شفیعی از پیروان مکتب عرفان حلقه در تماسی با رادیو فرهنگ و ارسال نوشته ای این چنین می نویسد :
با پای خودم می آیم ...
خشم و عصبانیت شمایی که پرونده ی آقای
مهرداد گریوانی را بر دوش می کشید را نمی فهمم آقای قطبی "شنیده ام که شرط
آزادی پسر ایران "آقای مهرداد گریوانی ، در بند شدن کسیست که اخبار پنهان
را به رویت در آورده و باعث و بانی این شده که نتوانید در خلوت "پرونده را
مختومه کنید و شاید طناب های ریسیده شده تان "درهم تنیده شد و کار بیخ پیدا
کرد و حالا اگر چند نفر از شما پاسخ می خواستند که چه شده که این پرونده
ها روز به روز قطورتر می شوند اینک صداهای کر کننده از هر سویی که سرتان را
بر می گردانید به سویتان شلیک می شوند و بازخواستتان می کنند که چه گناهی
را مهرداد گریوانی مرتکب شده که دست و پایش را فلج کرده اید و پدر و مادرش
را اسیر دادگاه و دادسرای نمایشیتان "یک روز وعده ی دیدارش را از آنها سلب
می کنید و فردا روز وعده ی آزادیش را به مناقصه می گذارید ...
من زهرا شفیعی یکی از شاگردان استادمحمد علی
طاهری هستم نه با تهدید و ارعاب که با پای خودم می آیم تا این معاوضه را
انجام دهید "من در برابر شما نایستاده ام شاید روزگاری شما نیز در چنگال بی
عدالتی "فریاد و فغان بی کسی سر دهید و باز هم آنجا که حقتان را حق خوران
ستانده باشند به میدان خواهم آمد و ابایی از اینکه سرم را رقصان بر بالای
دارها ببینم ندارم "اینک که این متن را می نویسم ایمان دارم که کار ما
بازتاب شعوری ماست بر پیکره ی این هستی " و ایمان دارم که حق هرگز کتمان
نمی شود و ایمان دارم روزی خواهید شنید و خواهید دید و در طلب کسب جاه و
مقام و قدرتنمایی "اسیران و ضعیفان را ستم نخواهید کرد " اینک من هر کجایی
که بگویید شما را همراهی خواهم کرد حتی در جهنم نیز ...از رفتن در آتش غیظ و
خشم و غضبتان هراسم نیست چرا که خدایم را می شناسم با او همکلام بوده ام
نان و نمکش را خورده ام به طمع بهشتش "سر از این میدان در نیاوردم "تنها
طمعم "عدالت الهی و عدل علی و مهر اولیاالله به خلق است و بس ...نه از آتش و
هیمه و شعله های خشمتان هراسی دارم و نه در طلب مقام و معرفت و کسب مال و
رسیدن به بهشت "خود را به آب و آتش زده ام ،به حکم انسانیت "به حکم دیدن و
شنیدن و رسیدن به قنوت و گفتن حی علی خیر العمل "چنین شتابان به رزمی می
روم که هیچ منفعتی را نخواسته ام ... من تمام آینده ی خود را در کف دستم
گرفته ام تا نسل هایم آسوده خاطر در رفاه و زیر سایه ی عدل "نقششان را در
هستی "نقش زنند ...فرزندانم ""پندی با شما دارم "اگر من اینگونه بی زره و
سلاح "چونان رزمندگان پای بر عرصه ی رزم گذاشته ام خودخواهیم مپندارید "سخت
نگرانتانم سخت در هراسم نکند این درماندگی و ضعف و بی عدالتی بر گرده ی
نسل آینده ام "آینده ایی را ترسیم نکند برای آیندگان ...پسرم "اگر این
روزها دوران جوانی تو را ندیدم امیدم به آن بود که تو بتوانی دوران جوانی
فرزندانت را در صلح و امنیت و رفاه و عشق و دوستی و انسانیت ببینی ،دخترم
،مرا ببخش که فرصت شنیدنت را ندارم و برای شنیده شدن صدای عدالت خواهی آنان
که در زندانهای مخوف "فریاد رسی جز خدا ندارند فریادشان شوم و صدایشان شوم
و فریاد سر دهم و طلبکار جامعه و دولت و ملت و مردم خفته در خواب سنگین بی
مهری و بی عدالتی شوم ...فرزندانم ، به پاس بودنتان " به پاس زیباییهایی
که در زندگی به من ارزانی کردید و به پاس نعمتهایی که دریافت کردیم چشمتان
را هرگز بر حق و حقیقت نبندید و مدافع انسان هایی باشید که هیچ پناهی جز
خداوند ندارند ... آقای قطبی " من خودم را به خدایم سپرده ام و حاضرم جانم
را در راه آنچه نامش عدل است بگذارم ...
روزگاری نه چندان دور "شاید آنجا که مبارزه
با فساد حاکم گذشته بود پدرانم و اجدادم برای برپایی حق "دوشادوش شما
ایستادند و مبارزه کردند من از نسل آنها هستم و اینک از استادم محمد علی
طاهری "حقگویی و حق طلبی را آموخته ام ...
من با پای خود به جهنم خشم و غیظ شما خواهم آمد .
به امید روزهایی پر از عدالت علی گونه
زهرا شفیعی دهاقانی
«مهرداد گریوانی» دانشجوی قمی در روز هفتم بهمنماه ۱۳۹۵ از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در منزل خود بازداشت گردید.
نیروهای امنیتی این نهاد نظامی، تلفن همراه،
لپ تاپ، هارد اکسترنال و … را در زمان بازداشت «گریوانی» توقیف و وی را را
با خود به بند دو الف زندان اوین منتقل کردند.
رسانههای وابسته به سپاه و بسیج در دیماه
۱۳۹۵ با انتشار اخباری، عنوان کردند که «مهرداد گریوانی» با برخی رسانهها
همکاری داشته است.
«گریوانی» چندی بعد با صدور تکذیبیهای عنوان کرد که با هیچ رسانهای همکاری ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر