دوشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۲

11:16:22 AM 1392/7/1
مریم رجوی
مريم رجوی
پيام خانم مريم رجوی، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران به مناسبت آغاز سال تحصيلی
۱۳۹۳-۱۳۹۲
دانشجويان و دانش آموزان عزيز،
معلمان، دبيران و استادان ارجمند،

به همه شما درود می فرستم. آرزو می کنم سال تحصيلی جديد برای شما سالی پر از کوشش و جنبش برای آزادی ميهن از چنگال ديکتاتوری آخوندی و سال گسترش اعتراض و مقاومت، به ويژه در ميان نسل جوان، باشد.
آغاز سال تحصيلی برای هر جوان آزاديخواه، اين پيام اساسی را يادآوری می کند که درس اول، درس آزادی است؛ و درس مقاومت به هر قيمت؛ درسی که همين روزها ۵۲ قهرمان مجاهد خلق، با فرماندهی خواهر مجاهدم زهره قائمی، با پايداری ستايش انگيز و شهادتی پرافتخار، به اوج رساندند. شماری از اين ۵۲ اشرفی، از ميان هم سن و سالهای شما و از همين نيمکتها و کلاسها و مدرسه ها و دانشکده ها- برخاسته بودند.
ياسر حاجيان، رحمان منانی و امير نظری، در آلمان تحصيل کرده بودند، سعيد اخوان در کانادا درس می خواند و ناصر حبشی تا فوق ديپلم را در ايران خوانده بود.

قبل از آنها، از ميان مجاهدانی که در ۶ و ۷ مرداد ۸۸ به شهادت رسيدند، حنيف امامی و سياوش نظام الملکی در سوئد درس خوانده بودند و از ميان شهيدان ۱۹ فروردين ۹۰، نسترن عظيمی دانشجوی سال دوم کامپيوتر در تهران بود، فائزه رجبی در کرمانشاه دبيرستان می رفت، مسعود حاجيلويی در همدان درس می خواند، حنيف کفايی در سوئد ديپلم جامعه شناسی گرفته بود و آسيه رخشانی در آمريکا و صبا هفت برادران در آلمان درس خوانده بودند. همگی آنها از زندگی آسوده و مرفه و از بهترين موقعيتهای تحصيلی، چشم پوشيدند و مشتاقانه به ارتش آزادی پيوستند.
در سيمای هر کدام از اين اشرفيها، نسل رها و سرشار و خلاق ايران آزاد فردا ديده می شد.
پيامها و سروده ها و گفته های نغزی که در خلال همين سه هفته، درباره کهکشان اشرف منتشر شد، تأثير اجتماعی اشرف را نشان می دهد.
شنيدم که در يک شهر، مردم و به خصوص جوانان، در گروه های زياد به خانه يکی از شهدای اشرفی مراجعه کرده اند و در تمام طول روز، اين خانه از هموطنانی که برای نشان دادن همدردی و همبستگی مراجعه می کردند، پر و خالی می شد و همه بسيار برانگيخته بودند.
در استان البرز، عده يی از جوانان هوادار ارتش آزادی، نام مجاهد خلق رحمان منانی را برای يگان خود انتخاب کرده اند.
در ميان پيامهای زيادی که از تهران می رسيد، بسياری گفته بودند به اشرفيها بگوييد شما اميد مائيد.
يک هموطن آگاه، به اين مناسبت نوشته بود: «در اين دنيای پر از بد اخلاقيهای محافظه کارانه، سرتعظيم در قبال صداقت انسانی که شجاعانه از آرمان می گويد و در راه آرمانهايش متعهدانه جان می بازد، فرود می آورم و ضياءهايی چنين، برای رهايی کشورم از سياهی آرزو می کنم».
پيام ديگری از زندانيان سياسی در گوهردشت کرج ديدم که نوشته بودند: «قتل عام ساکنان اشرف در بيست و پنجمين سالگرد قتل عام سال ۶۷، جهانيان را بار ديگر در بهت فرو برده که بأی ذنب قتلت؟ ولی اين حقيقت را بايد بدانند که تا يک مجاهد باقی است، خواب را بر اربابان ظلم و فساد ولی فقيه، آشفته خواهد کرد و کابوس پريشان خواهند ديد».
و باز هم در پيام ديگری از زندان گوهردشت گفته بودند که «ای بسا که همين خونهاست که تاريخ را به حرکت در آورده و معادلات را تغيير می دهد…»
همين طور پيامهای پرشوری از زندانيان سياسی در اوين زاهدان، تبريز، بندرعباس و کرج که يک به يک اسمهای خودشان را پای پيامشان گذاشته بودند.
در نامه يک هموطن درباره روحيه و نگاه جوانان ايران نسبت به حماسه اشرف اين طور نوشته بود که «اين اتفاق ناجوانمردانه دارای تلفات و هزينه هايی بود ولی ثمره يی بی گمان چند برابر در پی خواهد داشت… باورکنيد بسياری از بچه ها را که اين جا در شهرمان می بينم به خود می بالند و مفتخرند که دنباله رو و رهرو اين قهرمانها و شهدا هستند».
خيلی ها هم تأکيد داشتند که حماسه اشرف، فضای جامعه و به خصوص جوانان را تغيير داده. می گفتند تغيير فضا را در همين چند روز اخير احساس می کنيم. فاصله اشک ريختن تا فدای جان برای ما جوانان بسيار نزديک شده.
می گفتند در مقابل اين عواطف مردمی نسبت به اشرفيها، رژيم به طرز هيستريکی واکنش نشان می داد. انداختن پارازيت روی تلويزيون سيمای آزادی را چند برابر کرد و سريالهای تلويزيونی دژخيمان وزارت اطلاعات عليه مجاهدين را گاه، در يک روز سه بار پخش می کرد.
اثرات اجتماعی اين حماسه به خصوص انگيزشها و تکانهايی که در نسل جوان ايجاد کرد، بی شک در محاسبات رژيم نمی گنجيد.
به فريادهای مقامها و سخنگويان رژيم در روزهای اخير توجه کنيد: دو روز پيش روزنامه کيهان ولی فقيه هشدار داده بود که بايد هر چه زودتر مجاهدين از عراق اخراج شوند، زيرا «اين گروهک ناقل ميکربهای کشنده يی است که بايد از نزديکی مرزهای ايران دور شود و تهديد هر چه دورتر باشد، از تأثيرش کاسته می شود».
و تأکيد کرده بود که تمام مقامها از رئيس جمهور و وزير خارجه رژيم تا تک تک سفيرانش در هر مذاکره يی بايد در مورد خطر مجاهدين به عنوان خط قرمز نظام، صحبت کنند.
چه اتفاقی افتاده که وحشت آخوندها از تأثير مجاهدين و ارتش آزادی بر جامعه ايران بيشتر شده است؟
آنچه رخ داده تکثير اشرف و ارتش آزادی است و اين چيزی است که آخوندها در برابر آن در بن بست هستند. راستی از بين اين همه واقعه و درگيری و کشتار، چرا حماسه اشرف اين همه در قلبها نفوذ می کند و به خصوص جوانان را به سوی خود می کشد؟
چون می بينند که اين ۵۲ اشرفی برای هدف و آرمانشان يعنی آزادی مردم ايران، بالاترين فداکاريها را کرده اند،
چون می بينند که آنها، در گفته ها و شعارها و کردارشان صدق ورزيدند.
چون می بينند که آنها تسليم نشدن و مأيوس شدن را مردود شمرده اند و بن بستی را به رسميت نمی شناسند...
سال تحصيلی جديد در فضای پرانگيزش همين حماسه پرشکوه، آغاز می شود که الگو و چراغ تابانی را فراروی هر دانشجو و دانش آموز يا آموزگار و استاد به پاخاسته يی قرار می دهد که بر تسليم و تحقير، شورش می کند و در طلب جامعه يی بر اساس آزادی، دموکراسی و برابری است.
سال تحصيلی جديد، همچنين در حالی آغاز می شود که آخوندهای حاکم را بحران سرنگونی احاطه کرده است.
رژيم ولايت فقيه ـ چه از نظر موقعيت منطقه يی و بين المللی، چه از نظر وضعيت اقتصادی و منازعه ميان جناح ها ـ يک حکومت شکست خورده است. اما مهمترين شکست اين رژيم، ناتوانيش در برطرف کردن خطر قيامهای سرنگون کننده، به ويژه از جانب نسل جوان و نوجوان ايران است.
شمار نوجوانان و جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله در ايران دست کم ۲۷ ميليون نفر است. اين جمعيت عظيم، از هر جهت در رويارويی و ستيز با آخوندهای حاکم است.
نياز حياتی اين نسل به آزادی و انتخاب آزادانه، خواستهايش برای برخورداری آزادانه از حق تحصيل و پژوهش در هر رشته يی، تمايل روزافزونش به دسترسی بدون کنترل و سانسور به ارتباطات مدرن و اينترنت و شبکه های اجتماعی، احتياج مبرمش به داشتن شغلی متناسب با تخصص و دانش و آگاهيش، نياز انسانی و اجتماعيش به مشارکت در اداره امور جامعه و محل کار و زندگی خود و عطش آن به برابری، همه و همه، روزانه با تفتيش و کنترل و ارعاب و دستگيريهای بی شمار، سد شده است.
بعد از قيامهای سال ۸۸ که نيروی محوری آن همين نسل بود، رژيم ولايت فقيه عمليات سرکوب و کنترل را عليه مدارس و دانشگاهها متمرکز کرد و آن را در مقياس کم سابقه يی شدت بخشيد. نصب دوربينهای مداربسته در مدارس، به کارگيری انواع گشتهای پليس برای کنترل دانش آموزان، اخراج های جريان وار دانشجويان يا ستاره دار کردن آنها، جلوگيری از ادامه تحصيل بسياری دانش آموختگان در مقاطع بالاتر، محروم کردن آنها از فرصتهای شغلی، گسترش تبعيض های جنسيتی در دانشگاهها، نظير ممانعت از تحصيل دختران در دهها رشته تحصيلی، اخراج و بازنشستگی اجباری استادان، صدور گسترده احکام اخراج و انفصال يا تبعيد برای معلمان و ادامه اسارت عده زيادی از معلمان و دانشجويان در زندانهای سياسی، بخشی از سرکوب سيستماتيک و برنامه ريزی شده در مدارس و دانشگاههای ايران است که با اعدامهای بی وقفه جوانان در سراسر ايران تکميل می شود.
حفظ اين درجه از اختناق در محيط های آموزشی برای آخوندها يک امر حياتی است.
با اين همه، رژيم آخوندی با يک بن بست خطرناک در دانشگاهها مواجه شده است. از يک طرف اوضاع سياسی و اجتماعی و حتی شرايط آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها ديگر ادامه سرکوبگريها را در مقياس چهار سال اخير برنمی تابد.
از طرف ديگر هر ميزان کاهش در اختناق حاکم، به سرعت فوران اعتراضها و جنبشهای دانشجويی را در پی خواهد داشت که برای موقعيت کنونی رژيم غيرقابل تحمل است.
درست در همين نقطه اهميت تعيين کننده مسئوليت دانش آموزان، دانشجويان، استادان و معلمان مبارز و مجاهد و اشرف نشان برجسته می شود.
بر نسل جوان آزاديخواه ايران است که در چنين موقعيتی، از هر کوششی برای احيا و ترويج حرکتهای اعتراضی استفاده کند.
درخواست آزادی دانشجويان و معلمان زندانی، بازگشت استادان اخراجی يا بازنشسته شده، برچيدن کميته های انضباطی، حراست و ساير نهادهای سرکوب در دانشگاهها، لغو محروميت دانشجويان ستاره دار و اخراجی و آزادی فعاليتهای صنفی و سياسی که بخشی از حقوق ضايع شده دانشگاهيان و فرهنگيان ايران است، هر يک خواستهای برحقی است که نبايد از آنها گذشت، بلکه به طور جمعی و در هر فرصتی بايد برايش به اعتصاب و اعتراض برخاست و ديکتاتوری آخوندی را از هر طرف تحت فشار و محاصره قرار داد.

جوانان به جان آمده يی که ادامه زندگی اسارت بار تحت حاکميت ولايت فقيه را تحمل نمی کنيد!
معلمان و استادان شريف ايران!
رژيم ولايت فقيه، به ويژه در سالهای اخير، برای تحکيم عمليات سرکوب و ارعاب از نقش رذيلانه باندهای درونی خود سود برده که با ترويج اباطيلی مانند «مبارزه بی هزينه» يا «انتخاب بد در مقابل بدتر»، دست شستن از هر گونه اعتراض و مقاومت، و در يک کلام تسليم طلبی را اشاعه می دهند. لازمه مبارزه برای آزادی، مرزبندی با جريانهای تسليم طلب است.
مهم ترين تجربه قيام ها و جنبشهای اعتراضی سال ۸۸، اصل قرار دادن سرنگونی رژيم ولايت فقيه و تمام باندها و دستجات آن است. راه برطرف کردن هر گونه تباهی، نابسامانی، فقر، ستم و بی عدالتی از به زير کشيدن همين رژيم می گذرد.
بنای يک نظام آموزشی مدرن، پايان دادن به فاجعه باز ماندن چند ميليون کودک از تحصيلات ابتدايی، بهره مند شدن بدون تبعيض همه فرزندان ايران از آموزش عالی در همه رشته ها و ساختن زير بنای علمی و پژوهشی کشور، همه و همه در گرو همين دگرگونی است.
ارتش آزادی مردم ايران، برای پاسخ ضروری به همين اصل، يعنی سرنگونی رژيم، است و به همين دليل، هدف وحشيانه ترين کينه توزی ها و شقاوتها از سوی آخوندهای حاکم است. به اين منظور، همه شما را به گسترش رزم و مبارزه در سراسر ايران فرا می خوانم.
از هر فرصتی برای کمک رسانی جمعی به هموطنان آسيب ديده و مردم دردمند و نيازمند استفاده کنيد.
از هر فرصتی برای دامن زدن به اعتراض کارگران، بيکاران، و مردم به جان آمده استفاده کنيد.
برای درهم شکستن فضای رعب و اختناق در دانشگاهها و احيا و گسترش جنبش دانشجويی تلاش کنيد.
رژيم ولايت فقيه در برابر رزم و مقاومت متحد دانش آموزان و دانشجويان و فرهنگيان و دانشگاهيان و نسل جوان و اشرف نشان دوام نخواهد آورد.
سلام بر دانشجويان و استادان و معلمان زندانی
سلام بر شهيدان دانشگاه
سلام بر جوانان اشرف نشان در سراسر ايران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر