چهارشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۹۴

20فروردین، رژه باشکوه میلیشیا در تهران




رژه باشکوه میلیشیا


روز 20فروردین سال۱۳۵۹، مردم تهران شاهد رژه عظیم و باشكوه میلیشیا در خیابانهای مركزی پایتخت بودند.
چندساعت قبل‌ازآن، هزاران میلیشیای دختر و پسر در زمین چمن دانشگاه تهران وخیابانهای اطراف آن گرد آمدند و به‌تمرین رژه و نظام‌جمع پرداختند. ساعت چهارونیم بعدازظهر، گروهانهای منظم میلیشیا كه صفوفشان متشكل از دانشجویان، دانش‌آموزان، كارگران، كارمندان و جوانان محلات بود، از در ب جنوبی دانشگاه تهران وارد خیابان انقلاب شد‌ند و با استقبال كم‌نظیری ازسوی مردم روبه‌رو شدند.
‌در طول مسیر، مردم در دوطرف خیابان، برای آنها گل می‌افشاندند و با پاشیدن گلاب وپخش نقل ازآنها استقبال می‌كردند.‌كف‌زدنهای ممتد و شعارهایی ازقبیل: ”درود بر میلیشیای قهرمان“ و ”میلیشیا، میلیشیا ارتش آگاه خلق“ عكس‌العملهای شادمانه مردم در استقبال از میلیشیا بود.
در شهرستانها نیز روز 22فروردین 59، كه روز راهپیمایی وحدت اعلام شده بود، میلیشیا رژه خود را برگزار كرد.‌در این‌روز مردم لاهیجان، رشت، اراك، لنگرود، قائم‌شهر، ارومیه، گرگان، صومعه‌سرا، تبریز، ساری، بابل، شیراز، رودبار، محمودآباد، بابلسر، آمل و شهسوار به‌استقبال میلیشیا شتافتند.
 
آنها با صلوات، درود وسرود، گل وگلاب ونقل ونبات میلیشیا را همراهی كردند. رژه زنان مجاهد، دوش به‌دوش مردان، جرقه‌یی از رهایی در ذهن زنان ایرانی برمی‌افروخت وبسیاری از تابوهای ذهنی را درهم می‌شكست. بخصوص كه در نقطه مقابل، رژیمی قرار داشت كه‌هرروز طرح ارتجاعی تازه‌یی برای اعمال محدودیت زنان به‌اجرا در می‌آورد. رژیمی كه چادر را به‌عنوان حجاب برتر رواج داده و زنان را به‌سوی خانه و شوهرداری و بچه‌داری گسیل می‌داشت.
اما الگوی میلیشیا راه را برای به‌صحنه‌آوردن زنان در عرصه مبارزه هموار می‌كرد. ‌به‌همین‌جهت حتی در بافتهای سنتی جامعه، ‌كم نبودند دختران و زنان جوانی كه به‌رغم محدودیتهای اجتماعی وشرایط نامساعد خانوادگی مثل كتك‌خوردن ازشوهر، پدر یا برادر، همه‌روزه با سروصورتی كبود وزخمی به‌مراكز مجاهدین رفته و در صفوف میلیشیا خدمت می‌كردند.
 

 
 

 
 
در صحنه پركشاكش مبارزه سیاسی مجاهدین با رژیم خمینی، میلیشیا مظهر‌فداكاری، جسارت، معصومیت و پایداری بود. میلیشیا برای حفاظت و حراست از دستاوردهای انقلاب مردم تأسیس شده بود. میلیشیا با سادگی و خلوص، بذر آگاهی و آزادی را در میان توده‌ها می‌افشاند و در هر‌كوچه و خیابان و برسر هر‌چهارراه و میدان و در هر‌كارخانه و مدرسه، ارزشهای انسانی، دموكراتیك و انقلابی را ترویج می‌كرد.‌جوانان پرشوری كه یك‌نام و یك‌شعار را درهمه‌جا برزبان داشتند. نام مسعود رجوی و شعار آزادی كه برای مردم ایران امید و نوید به‌همراه داشت و برای آخوندها و چماقدارانی كه در كوچه و خیابان به‌جان مردم می‌افتادند از هرچیزی گزنده‌تر بود.
 آن گرگهای هار و وحشی، پرستوهای پیام‌آور آزادی، به‌ویژه دختران نوجوان بخش دانش‌آموزی را به‌خاطر افشای ارتجاع و دفاع از آزادی، وحشیانه مورد حمله قرار می‌دادند. اما میلیشیای مجاهد خلق، پایداری و مقاومت می‌كرد و تحسین و عشق مردم را برمی‌انگیخت.
 
 
 
 در پرتو این تلاشها بود كه چهره كریه خمینی افشا شد و تزویر و نیرنگ او در سوء‌استفاده از نام اسلام برملا گردید.
 مسعود، این‌نسل پاكباز و فداكار را كه زندگی و جوانی خود را وقف آزادی و رهایی مردم كرد و قهرمانانی مثل نسرین رستمی و مسعود شكیبانژاد از میانشان برخاستند، نسل وفا و ایمان نامید.
بله، با این فداكاریها بود كه خیانتكاران مرتجع، نتوانستند انقلاب مردم را ببلعند و دیكتاتوری بلامنازعی را بر وطن ما تحمیل كنند. میلیشیا در برابر ترفندهای دشمن و در برابر درفش ودشنه وگلوله ‌چماقدار و پاسدار می‌ایستاد وسینه سپر می‌كرد. بیشتر اوقات توسط مزدوران وچماقداران بسیج‌شده ارتجاع مورد حمله و آزار قرار می‌گرفت، ولی هیچگاه از مواضع اصولی و انقلابیش، عدول نمی‌كرد.

 
اما امروز كه به‌آن‌روز نگاه می‌كنیم و دوباره دیده را به‌سوی امروز برمی‌گردانیم، در برابر خود هزاران رزم‌آور آزادی را می‌بینیم با دنیایی از حماسه‌ها و پایداریها كه ادامه ماندگار همان نسل دلاور میلیشیا هستند. این امتداد تاریخی همان رژه بیستم فروردین‌ماه ۱۳۵۹ است كه از دانشگاه تهران، سنگر همیشه‌فروزان آزادی شروع شده و امروز در اشرف، آتشفشان پایداری و امید یگانه‌ی آزادی می‌خروشد تا مهر‌تابان بر ایران‌زمین پرتو افكند و زیباترین وطن از چنگال اهریمنان آدمخوار رها گردد.
 


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر