سه‌شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۴

روحانی از چه چیز می‌ترسد؟

تاريخ: AM 6:12:55 1394/1/25

درگیری با نیروهای رژیم


معضلات اجتماعی و بیکاری اقشار مختلف به‌ویژه زنان و جوانان آن‌چنان در حاکمیت منحوس آخوندها بیداد می‌کند که کارگزاران و رسانه‌های رژیم را ناگزیر کرده است در وحشت از این وضعیت به گوشه‌هایی از آن اعتراف کنند. آثار این بحرانهای اجتماعی ضمن تشدید تضادهای درونی باندهای رژیم باعث ایجاد وحشت در درون نظام ولایت شده است. چرا که مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث خیزشها و اعتراضات گسترش یابنده اجتماعی شده است.
روحانی در روز 23فروردین 93 در تجمعی از زنان وابسته به رژیم این وحشت را این‌گونه بازتاب می‌دهد که مشکلات جامعه بیکاری وبی آبی و... است و به جای گیردادن به زنان در خیابانها باید فکری برای این مشکلات کرد.
طبعا ابراز نگرانی روحانی و کارگزاران رژیم نسبت به معضلات اجتماعی نظیر بیکاری، بی‌آبی، کودکان کار، کارتن خوابها و... نه از سردلسوزی برای مردم است، بلکه از عواقب امنیتی این مشکلات نگران هستند.
اعتراضات روزانه اقشار مختلف نسبت به این معضلات و بحرانها نیز مبین وضعیت انفجاری جامعه است که آخوند روحانی فقط به دو مورد بیکاری و بی‌آبی اشاره کرده و به عمد از روی سایر مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم گذشته است.
واقعیت شرایطی که حاکمیت آخوندی ایجاد کرده است این است که مردم مترصد فرصتی هستند تا با استفاده از آن خشم و انزجارشان را از رژیم آخوندی ابراز دارند.
مردم اهواز از فرصت مسابقه فوتبال استفاده می‌کنند و در اعتراض به خودسوزی یک هموطن خرمشهری دست به اعتراضات گسترده می‌زنند و در مقابله با یورش نیروهای سرکوبگر رژیم، خودروهای انتظامی رژیم را به آتش می‌کشند، و این اعتراضات به مدت چند روز در منطقه ادامه پیدا می‌یابد.
اعتراض گسترده و سراسری معلمان در اسفند ماه سال 93 توسط معلمان که نمودی ازخشم علیه سیاستهای ضد‌مردمی رژیم بود مبین همین وضعیت است. آنها در 23فروردین در تهران و شهرهای استانهای فارس، خوزستان، بوشهر و یزد تجمعات اعتراضی گسترده‌یی برگزار کردند، و برای روز 27فروردین فراخوان به اعتراض و اعتصاب سراسری داده‌اند.
اعتراض جوانان به گشتهای سرکوبگر رژیم به‌صورت روزمره ادامه دارد و در این اعتراضات جوانان عاصی و به جان آمده، سرکوبگران رژیم را مورد تهاجم و گوشمالی قرار می‌دهند تا جایی که آخوند روحانی نیز ناگزیر می شود در تقابل و تضاد با باند مقابل گشتهای سرکوب امربه معروف ونهی از منکر را مورد اعتراض قرار بدهد و بگوید که با زور نمی‌توان مردم را به بهشت برد.
وضعیت تبعیض و ستم مضاعف علیه زنان در این نظام سرکوبگر نیاز به تشریح ندارد. در این رابطه آش آن‌چنان شور است که روحانی شیاد نیز مجبور شده است درسخنرانی‌اش در23فروردین 93 بگوید: ”متأسفانه در جامعه امروز ما نهی را در برخی از خیابانها آورده‌اند آن هم علیه زنان، در حالی که منکر ما امروز بیکاری در جامعه است و همچنین بزرگترین منکر کم آبی است، چطور شده است که مقام امر به معروف و نهی از منکر بسیار پایین آمده است چه کسی این موضوع را تنزل داده است“.
سخنان مولارودی معاون آخوند روحانی در امور زنان نیز بازتاب خشم متراکم زنان و جوانان است آنجا که اعتراف می‌کند شرایط تبعیض نسبت به زنان طوری است که به سرخوردگی زنان و جوانان منجر شده است و در جایی دیگر اعتراف می‌کند که زنان نسبت به دهه قبل بیکارتر شده‌اند.
اعتراف اجباری آخوند حسن روحانی به معضلات اجتماعی که ریشه در حاکمیت سیاه و فاسد آخوندی دارد، بیانگر وحشت وی از وضعیت انفجاری جامعه است که به این نحو می‌خواهد به خیال خود در نقش سوپاپ اطمینان، رویارویی مردم با رژیم را به عقب بیندازد ولی واقعیت این است که رویارویی مردم به جان آمده با رژیم ولایت‌فقیه محتوم است. و به‌اصطلاح دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر