4اردیبهشت ۱۳۹۴
مدرسه فمینیستی: دوم اردیبهشت در اکسیونی که به مناسبت «روز زمین» در پارک سرخه حصار تهران برگزار می شد شرکت کردم. حامیان محیط زیست با دو فقره ون ما را به محل بردند. نکته قابل ذکر اینکه اکثرا شرکت کنندگان زن بودند. حتی تعدادی از زنان با اتومبیل شخصی به محل آمده بودند. تعداد مردان حاضر از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کرد.
زمانی که به محل رسیدیم با یک درب آهنی بزرگ مواجهه شدیم که قفل بود، انگار یک نفر در وسط پارک یک درب آهنی کاشته باشد. هر قدر اصرار کردیم درب را باز نمی کردند. خانمهای حاضر با دست بر در می کوفتند و شعار می دادند پارک ملی است به همه تعلق دارد، باز کنید!
گفتنی است این تنها پارک جنگلی حفاظت شده است که دارای حیات وحش است و در منطقه جنوب شرقی تهران، در افسریه واقع است. تراکم جمعیتی بالا و خانه های بهم چسبیده در منطقه افسریه، از فقری محسوس در این بخش از تهران خبر می دهد.
ما برای جلب حمایت خانواده هایی که برای بازی کودکان شان آمده بودند، با آنان صحبت کردیم و دلیل حضورمان را که قطع درختان پارک و عبور اتوبان از وسط این پارک بود، اعلام کردیم. زنانی که به صحبت های ما گوش دادند، از ما خواستند مواظب بچه های شان باشیم تا آنها بروند و همسایه های خود را نیز برای پیوستن به این اعتراض باخبر کنند و به پارک بیاورند. به این ترتیب ناگهان ما با حضور پر شمار زنان ساکن افسریه مواجهه شدیم که غالبا پوشش چادر مشکی داشتند و البته دختران جوان مانتو پوشیده بودند. فشار جمعیت به حدی بود که درب آهنی باز شد و بدین ترتیب به محوطه پارک رسیدیم و با صحنه قطع درختان زیبای پارک رو برو شدیم. جنگل را بیابان کرده بودند.
پیمانکار در معیت کارگران پر شمار با بیل و کلنگ در برابر ما حاضر شدند و مردم را تهدید می کردند و ما را زنان مرفه بالای شهر می نامیدند.
زنان افسریه فریاد زدند ما ساکن این محل هستیم، مجوز شما کجاست چه کسی اجازه تصرف پارک ملی را به شما داده است؟
پیمانکار پاسخ گفت: ما هیچ کاره ایم. شهردار دستور ساخت اتوبان از وسط پارک را صادر کرده است. زنان خانه دار پرسیدند: مگر هر چه به شما دستور دهند انجام می دهید؟ مثلا گردن زدن انسانها؟!
در جواب این استدلال گفتند نه خیر ما آدمکش نیستیم. من گفتم هر درخت یک زندگی است هر درختی که می افتد دهها زندگی انسانی نابود می شود، چرخه اکوسیستم معیوب می شود. قطع درخت با قطع زندگی انسانها برابر است تنها درخت فریاد نمی زند صدا ندارد ما صدای درختان هستیم.
مطمئن هستم که مسئولین شهرداری خود را به محل رساندند اما جرات اظهار نظر در برابر این خطای خودسرانه را نداشتند. آنها به پلیس ۱۱۰ زنگ زدند. پلیس در محل پرس و جو کرد و حق را به مردم داد و به پیمانکار گفت شما مجوز ندارید و مردم می توانند همه جای پارک بروند. البته فشار مردمی و عصبانیت زنان بی تاثیرنبود.
شعارهای مردم عبارت بودند از:
– درخت، زندگی ست، زندگی را قطع نکنید!
– زمینخواری شهرداریها محکوم است!
– هر جاده ای از این مسیر غصبی است!
– مجوز ندارید مجوز ندارید!
– ساخت اتوبانهای مرگ را متوقف کنید!
– سرطان در شهر پرسه می زند؛ ننگ بر قاتل درختان تهران!
– گرد و غبار هوا عامل هر بیماری است.
مهربانی و شجاعت زنان افسریه مرا مبهوت کرد. واقعا سرطان زنانه است؟درخواست هوای پاک موضوعی زنانه است؟! چرا مردان حامی محیط زیست، اندک هستند؟ آیا حفظ محیط زیست فعالیتی لوکس و دست چندم است؟ درخواست توسعه حمل و نقل عمومی تنها مسئله زنان است؟ درخواست توقف اتوبان سازی و مخالفت با حیف و میل منابع شهری موضوعی زنانه است؟! اینهمه جاده و اتوبان که برای مرفهین با اتوموبیلهای میلیاردی تردد می کنند کافی نیست؟
زمانی که زنان افسریه استدلال می کردند من مبهوت بودم و شجاعتشان را تحسین می کردم. آنها از تهدیدها نترسیدند و آنقدر به خواست خود ادامه دادند که قاضی کشیک در محل حاضر شد و شکایتنامه مردمی تدوین کرد.
مهربانی زنان نهایت نداشت. ما را به سفره های فقیرانه شان دعوت کردند. مسئولین گروه، کمی آبمیوه و کیک با خود آورده بودند که بین فرزندان این خانواده ها توزیع شد.
هفته گذشته نیز حضور پرشمار زنان برای انزجار از حیوان آزاری در شیراز ستودنی بود. زنان با تمام مشکلات و نابرابری در همه عرصه های اجتماعی که حقیقتا ناعادلانه است حضوری پر شور در فعالیت های مدنی دارند و اتحادی انسانی را به نمایش می گذارند. باشد که مردان جامعه در دفاع از زندگی با نیمه دیگر جامعه همراه شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر