شنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۴

اقبال مسیح، اسپارتاكوس عصر جديد



كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها 20 فروردين 94 : ۷ آوریل ۲۰۰۰ مصادف با ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ روزي است كه جایزه بین‌المللی کودکان به كودكي تعلق گرفت كه زندگي كوتاهش را وقف مبارزه عليه كار كودكان كرد. كودكي كه پنج سال قبل از گرفتن اين جايزه توسط گلوله آنانكه نميخواهند جهان بهتري داشته باشيم به قتل رسيده بود.
اقبال مسیح کودکی بود که در سن ۴سالگی توسط خانواده‌اش به‌قیمت ۱۶دلار، به یک تاجر صاحب کارگاههای قالیبافی در پاکستان فروخته شد و به دایره بردگی میلیونها کودک بی‌نام‌ونشانی پیوست که کارهای سخت، و پر از تعدی و تجاوز، و مرگهای تدریجی یا ناگهانی، اولین ویژگی دنیای پررنج آنهاست.
اقبال مسیح یکی از این بردگان بی‌نام معاصر بود که در سال ۱۹۸۳ متولد شد و وقتی هنوز دست چپ و راستش را به‌درستی نمی‌شناخت، اربابش را به‌خوبی می‌شناخت، و می‌دانست که باید از صبح پشت داربست قالی چمباتمه بزند و کار کند. و می‌دانست اگر با کناردستی صحبت کند و اگر اشتباه کند و اگر کم کار کند، چه خواهد شد.
اقبال تا ده‌سالگی در شرایط بردگی، در کارگاههای قالیبافی صاحبش به‌کار کشیده شد. در سال ۱۹۹۳ به‌کمک نیروهائی که علیه کار اجباری کودکان مبارزه می‌کردند به سوئد و آمریکا سفر کرد. و به مبارزه با بهره‌کشی از کودکان پرداخت.
شنیدن داستان زندگی اقبال، موجی قوی را علیه استثمار کودکان برانگیخت. او در هر سخنرانی از زندگی اجباری و شرایط سخت کار و مشکلات و رنج کودکان اسیر صحبت کرد. حرفهای اقبال مسیح از شعارهای ثابت گروههای مدافع کودکان کار در جهان شده است:
- باخون کودکان معامله نکنید.
- باید قلم در دست کودکان باشد، نه ابزار کار.
مبارزه اقبال، اثربخش بود. دولت وقت پاکستان برخی از این‌گونه کارگاههای بافندگی و قالیبافی را تعطیل کرد. اقبال به‌نزد خانواده‌اش برگشت. و ضمن کار، به‌همکاری با سازمانهای جهانی در مبارزه با استثمار کودکان کمک می‌کرد.
او بارها توسط کسانی‌که منافعشان در ادامه بهره‌کشی از کودکان بود تهدید به مرگ شد. و باوجود این‌که جدی‌بودن تهدیدات را در عمر کوتاهش با گوشت و پوست لمس کرده بود، به‌آنها توجه نکرد و سرانجام در روز ۱۶آوریل ۱۹۹۵، در ۳۵ کیلومتری شهر لاهور موقعی که با دوچرخه به طرف زمین کشاورزی یکی از بستگانش می‌رفت، با اصابت ۱۲۰ ساچمه تفنگ ساچمه‌یی به‌قتل رسید.
علت قتل اقبال مسیح روشن بود. اما قاتل شناسائی و دستگیر نشد. و سرانجامِ این برده شورشی عصر ما هم، مثل پایان کار اسپارتاکوس، مرگ شد، تا ازنظر اربابان قدرت، عبرتی برای سایرین بشود.
هرچند که ۵سال بعداز مرگش در روز هفتم آوریل سال ۲۰۰۰ جایزه بین‌المللی کودکان را به او دادند، و در کشورهای مختلف، مدارسی برای کودکان بی‌سرپرست به‌اسم او گشوده شد، اما نام اقبال مسیح، یادآور چیزی جز شرم برای انسان معاصر نیست. شرم همراه با حسی عمیق و انسانی برای تعهد به مبارزه با هرگونه بهره‌کشی انسان از انسان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر