پنجشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۴

علت افزایش دیوانه‌وار اعدامها؟

تاريخ: AM 7:02:06 1394/2/3

اعدام


هفته گذشته روزی نبود که خبرهایی از اعدامهای جمعی را در گوشه و کنار کشور، نشنویم، 85 اعدام طی فقط یک هفته! که حتی در مقایسه با سوابق همین رژیم ضدبشری هم یک رکورد محسوب می‌شود.
البته پیش از این هم انتظار می‌رفت که بعد از عقب‌نشینی‌های خفت‌بار در لوزان، و اوج جنگ و دعواهایی که بین باندهای رژیم درگرفت، حاکمیت آخوندی اعدامها را که شاخص سرکوب است، افزایش دهد.

واقعیت این است که شکافهای رژیم در بالا، همیشه فضا را برای بیرون زدن و ظاهر شدن نارضایتی‌های عمیق اجتماعی ایجاد می‌کند، که در حال حاضر واقعاً انفجاری است. وقتی سایر بحرانها و ضعف و درماندگی رژیم درحل آنها نیز وجود دارند، مثل شکست رژیم در یمن، در تکریت عراق و سلسله شکستهایی که این روزها در سوریه نصیب رژیم اسد شده است… همه اینها التهاب اجتماعی را دامن می‌زند و به اقشاری که زیر فشارهای اقتصادی و سرکوب در حال له شدن هستند، امکان می‌دهد که حرکت کنند و مطالبات حقه خودشان را طلب کنند. شاخصترین آنها حرکت درخشان و سراسری معلمان بود. ضمنا این‌که باید در نظر داشت که روز جهانی کارگر نیز در پیش است.

اگر اعدامهای یک هفته گذشته یک رکوردشکنی حتی در معیارهای خود رژیم محسوب می‌شود، به‌خاطر این است که بحرانهایی که همه با هم روی سر رژیم آوار شده‌اند هم، بی‌سابقه و در نوع خود، نیز یک رکورد است.

زمانی که خمینی در سال67، زهر آتش‌بس را سرکشید، برای این‌که جلو مطالبات اجتماعی را که تا آن زمان با جنگ قفل شده بود، بگیرد، به قتل‌عام زندانیان سیاسی دست زد، چرا که از نیروی برانداز خود وحشت داشت. ولی سوالی که به ذهن متبادر می‌شود این است که در حال حاضر کسانی را اعدام می‌کند که زندانیان عادی هستند. اعدام زندانیان عادی با بحرانهای فراگیر رژیم چه ربطی دارد؟

تردیدی نیست که اگر رژیم دستش می‌رسید و شرایط بین‌المللی اجازه می‌داد، باز هم زندانیان سیاسی را اعدام می‌کرد، اما اعدام زندانیان سیاسی به‌لحاظ سیاسی و بین‌المللی برای رژیم هزینه زیادی در پی خواهد داشت. بنابراین در جهت ایجاد رعب و وحشت، زندانیان عادی را اعدام می‌کند و باز اگر افشاگریهای مجاهدین نبود، ترجیح می‌داد که تمام این اعدامها را در ملأعام انجام بدهد که آثار ارعابی بیشتری داشته باشد.

از طرف دیگر، خیلی از کسانی را که رژیم در این موج اخیر اعدام کرده حتی در چارچوب قوانین خود رژیم بیگناه محسوب می‌شدند، یا جزایشان اعدام نبوده است. بر اساس اطلاعات موجود، بعضی از کسانی که اعدام شدند، جرمشان فقط اعتراض علیه اعدام همبندانشان بوده است. اما به‌دلیل همان نیازی که رژیم برای ایجاد ارعاب دارد، هر قدر بحرانهایی که احاطه‌ش کرده‌اند بیشتر و شدیدتر می‌شود، هر قدر حلقه‌یی که به گردن رژیم افتاده، تنگتر می‌شود، بیشتر به اعدام رو می‌آورد؛ چون ظاهراً اعدام، در دست‌ترین ابزار ارعاب برای رژیم است.

البته این وضعیت و این دایره شوم همان‌طور که تاریخ دیکتاتوریها نشان می‌دهد؛ بالاخره جایی شکسته می‌شود. و این وقتی است که مانند اعدام زندانیان سیاسی، هزینه اعدام زندانیان عادی را هم بتوانیم برای رژیم بالا ببریم، یعنی رژیم حس کند که اعدامها دارد به ضررش تمام می‌شود و ممکن است به انفجار اجتماعی راه ببرد.

بنابراین عموم مردم، به‌خصوص جوانان آگاه و انقلابی، در این مورد وظیفه ملی و انسانی دارند. وظیفه‌ای که در اطلاعیه شورای ملی مقاومت که روز 30فروردین در رابطه با اعدامها صادر شده روی آن تأکید شده است:، « مقاومت ایران، عموم مردم به‌ویژه جوانان را به اعتراض علیه این اعدامهای جنایتکارانه و همدردی و همبستگی با خانواده‌های قربانیان فرا می‌خواند».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر