پنجشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۹۶

#ایران# «به سکوت تن ندادم تا نمیرم بی کفن»؛ نامه سعید شیرزاد پس از ۳۹ روز اعتصاب غذا در رجایی شهر


سعید شیرزاد، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر که در اعتراض به انتقال به سالن ۱۰ اندرزگاه چهار زندان رجایی شهر به همراه شماری از دیگر زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا به سر می‌برد، در نامه‌ای ضمن اشاره به فشارهای اعمال‌شده از سوی مسئولان، از همگان خواسته است تا از اعتصاب غذای محمد نظری حمایت کنند. محمد نظری، زندانی سیاسی، ۲۴ سال است که بدون یک روز مرخصی در زندان نگهداری می‌شود و با درخواست اعمال ماده ۱۰ آیین دادرسی در پرونده‌اش به اعتصاب غذای اعتراضی زندانیان سیاسی رجایی شهر پیوسته است.
متن نامه این زندانی سیاسی که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
«به صلیب صدا مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مغلوبم، ای دوست!!
شرف نفس من آگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم تا نمیرم بی کفن…
۳۹ روز از هجوم مغول وار گارد زندان گوهردشت به سالن ۱۲ گذشت…
هجومی وحشتناک‌تر از ۲۸ فروردین و گوانتانامو، یک شنبه سیاه ۸ مرداد ۹۶ با حضور رییس زندان و رییس حفاظت و رییس بازرسی و نیز حضور رییس سازمان زندان‌ها، زندانیان سیاسی امنیتی و عقیدتی با لباس‌خواب به سالن ۱۰ منتقل شدند و در پی اعتصاب جمعی این زندانیان سه روز بعد، چهارشنبه سیاه دیگری در تاریخ ثبت گردید.
وقتی گارد سیاه‌پوش ویژه اعدام ۱۱ زندانی را با دست بند قپانی و چشم‌بند به انفرادی منتقل کرد و ساعت‌ها همان‌گونه در انفرادی نگه داشتند و ۱۳ روز به طول انجامید.
در پی این انتقال مغول وار، اموال شخصی زندانیان مصادره و تخریب گردید.
و۳۹ روز است که دارایی این زندانیان دو پتوی سربازی می‌باشد.
سخن از گلایه‌ها نیست که پس از چهارشنبه سیاه، تعدادی از زندانیان جلویِ رییسِ زندان سر خم کرده بودن که منتقل شدگان به انفرادی، نگذاشتند غذا بخورند. (کنایه و لگدی بود ب دیگر زندانیانی ک پشت کردن ب بچه‌ها)
سخن از مفت خوران فرصت‌طلبی نیست که با دیدن گارد خورد را خراب کردند و در غیبت انفرادی رفتگان پشت کردند و سکوت در سالنی که بعد از ۳۹ روز هیچ‌گونه تهویه هوایی ندارد و
امکانات بهداشتی آن صفر مطلق است و حتی یک روز آب گرم نداشته است.
و وضعیت آن اسفناک تر از هر تصوری است. به گونه‌ای که با تصور آن، آشوویتس رو سفید می‌شود.
سخن از گرسنگی اجباری ۳ روز نشده‌ی آنانی نیست که کاغذ در جیب رییس زندان گذاشته و خود و هم‌ردیفانشان
را تبرئه کردند.
سخن از بستن آب آشامیدنی بر زندانیان هم نیست.
سخن از این است که اگر ذره‌ای کمتر از بندانگشت غیرت و شرافتِ، عادل نعیمی محمد امیر خیزی، محمد نظری و رضا اکبری منفرد در دیگر زندانیان نهفته بود بی‌شک زندان و زندانبان خورد و خاکستر می‌شد.
سخن از تنها ماندن اعتصابی‌ها پس از یک ماه نیست…
بازهم سخن از گلایه نیست، آن هم از آنان که در پی جاودانه شدن رفیق همیشه سرخِ توده‌های مرگ شاهرخ زمانی، شادی و پایکوبی کردن.
در ۳۹ مین روز اعتصاب غذا، سخن خواهش که نه، بلکه التماس از شما یاوران همیشه مؤمن ناشناخته است.
التماس کمک کردن برای محمد نظری که در ۲۴ سال زندانش پدر و مادر و برادری برایش نمانده است.
او که در ۳۹ مین روز اعتصابش تنها خواسته‌اش اعمال ماده ۱۰ آیین دادرسی می‌باشد.
ماده‌ای که بر مبنای آن او و دیگر محکومین محاربه‌ای از اردیبهشت ۹۲ ازاد می‌شدند.
ماده قانونی که اگر اعمال شود فقط از این سالن ۱۶ نفر جایشان هرجایی است غیر از زندان.
محمد نظری را فراموش نکنید، که امیدمان برای آزادی‌اش شما یاران ناشناخته هستید.
فراموشش نکنید که در میان اعتصابیون اولویت مطلق است و بس….
یا مرگ یا پیروزی
زنده‌باد سوسیالیسم
زنده‌باد برابری
سعید شیرزاد
زندان گوهردشت
۱۳۹۶/۶/۱۵»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر