رتبه علمی عجیب دانشگاه "علامه" در ایران!
احسان بخشنده دکترای دانشگاه وست مینستر و استاد مدعو «علامه» نوشت:
روزنامه شرق : یکی از افتخارات حجتالاسلام شریعتی، دئیس دانشگاه علامه، توسعه کمی دانشگاه علامه است اما آیا ماموریت و دستاورد ایشان طی هفتسال ریاست بر یکی از بزرگترین دانشگاههای علوم انسانی کشور تنها توسعه کمی این دانشگاه بوده است؟ آقای شریعتی جزو معدود روسای دانشگاهی است که با وجود گذشت حدود چهارسال از پایان حکم ماموریت چهار سالهاش بهعنوان رییس دانشگاه علامهطباطبایی هنوز بر مسند ریاست آن نشسته است.
معیارهای انتخاب دانشگاه تهران و رتبهبندیURAP بر اساس تعداد مقالات، استناد، تولید علمی، مجلات علمی، کیفیت تدریس و برونداد پژوهشی است. همانگونه که اینجا مشاهده میشود،«توسعه کمی» در این معیارها جایی ندارد. بنابراین میتوان برداشت کرد (و در عمل هم اینگونه است) که توسعه کمی اساسا بهعنوان شاخصی برای انتخاب دانشگاههای برتر مطرح نیست و توسعه کیفی یا همان«عملکرد آکادمیک» است که رتبه دانشگاههای برتر را تعیین میکند.
این دیدگاه دیدگاه درستی به نظر میرسد زیرا بهطور اصولی در دیگر فعالیتها نیز «کیفیت» بر«کمیت» پیشی دارد. اگر نگاهی گذرا به مدیریت دانشگاه تهران بهعنوان رقیب دیرینه دانشگاه علامهطباطبایی در زمینه علومانسانی داشته باشیم، مشاهده میکنیم که دانشگاه تهران تحت مدیریت آقای دکتر فرهاد رهبر توانسته است رتبه اول دانشگاههای ایران و رتبه 170 دانشگاههای جهان را کسب کند که این افتخاری بزرگ برای جناب آقای رهبر محسوب میشود. آیا عملکرد آکادمیک آقای رهبر مدیون توسعه کمی دانشگاه تهران است یا توسعه کیفی؟ آشکار است که توسعه کیفی دلیل اصلی انتخاب دانشگاه تهران بهعنوان دانشگاه برتر ایران بوده است.
توسعه کیفی نیز تابعی از نیروی انسانی کارآمد یا هیاتعلمی متخصص است، موضوعی که طی هفتسال گذشته مورد غفلت آقای شریعتی قرار گرفته است.
این موضوع به نظر میرسد اساسا مورد تایید و قبول رییس دانشگاه علامه نباشد و همین، دلیل عقبافتادگی دانشگاه علامه از لحاظ عملکرد آکادمیک بوده است. این موضوع در نامه ایشان به وزیر وقت علوم (مورخه 1392/4/15) درباره جذب 102 نفر بهعنوان هیاتعلمی به وضوح مشهود است.
نگاهی گذرا به این فهرست نشان میدهد که اکثر افرادی که جذب شدهاند دارای مدرک دکترا نیستند و با عنوان مربی استخدام شدهاند (و تعدادی از آنها یا خود دارای پست کشوری هستند یا رابطه فامیلی نزدیک با برخی از کشوریان دارند). جدای از ممنوعیت جذب مربی در دانشگاههای تهران، آیا در رشتههایی که در فهرست دانشگاه علامه آمده است، افرادی در ایران وجود ندارند که دارای مدرک دکترای مورد نیاز باشند (و نه دانشجوی دکترا)؟ آیا جذب دانشجویان دکترا در شرایطی که افراد دارای شایستگیهای برتر از آنها وجود داشتهاند اما جذب نشدهاند منجر به ارتقای عملکرد آکادمیک میشود؟
احسان بخشنده دکترای دانشگاه وست مینستر و استاد مدعو «علامه» نوشت:
روزنامه شرق : یکی از افتخارات حجتالاسلام شریعتی، دئیس دانشگاه علامه، توسعه کمی دانشگاه علامه است اما آیا ماموریت و دستاورد ایشان طی هفتسال ریاست بر یکی از بزرگترین دانشگاههای علوم انسانی کشور تنها توسعه کمی این دانشگاه بوده است؟ آقای شریعتی جزو معدود روسای دانشگاهی است که با وجود گذشت حدود چهارسال از پایان حکم ماموریت چهار سالهاش بهعنوان رییس دانشگاه علامهطباطبایی هنوز بر مسند ریاست آن نشسته است.
معیارهای انتخاب دانشگاه تهران و رتبهبندیURAP بر اساس تعداد مقالات، استناد، تولید علمی، مجلات علمی، کیفیت تدریس و برونداد پژوهشی است. همانگونه که اینجا مشاهده میشود،«توسعه کمی» در این معیارها جایی ندارد. بنابراین میتوان برداشت کرد (و در عمل هم اینگونه است) که توسعه کمی اساسا بهعنوان شاخصی برای انتخاب دانشگاههای برتر مطرح نیست و توسعه کیفی یا همان«عملکرد آکادمیک» است که رتبه دانشگاههای برتر را تعیین میکند.
این دیدگاه دیدگاه درستی به نظر میرسد زیرا بهطور اصولی در دیگر فعالیتها نیز «کیفیت» بر«کمیت» پیشی دارد. اگر نگاهی گذرا به مدیریت دانشگاه تهران بهعنوان رقیب دیرینه دانشگاه علامهطباطبایی در زمینه علومانسانی داشته باشیم، مشاهده میکنیم که دانشگاه تهران تحت مدیریت آقای دکتر فرهاد رهبر توانسته است رتبه اول دانشگاههای ایران و رتبه 170 دانشگاههای جهان را کسب کند که این افتخاری بزرگ برای جناب آقای رهبر محسوب میشود. آیا عملکرد آکادمیک آقای رهبر مدیون توسعه کمی دانشگاه تهران است یا توسعه کیفی؟ آشکار است که توسعه کیفی دلیل اصلی انتخاب دانشگاه تهران بهعنوان دانشگاه برتر ایران بوده است.
توسعه کیفی نیز تابعی از نیروی انسانی کارآمد یا هیاتعلمی متخصص است، موضوعی که طی هفتسال گذشته مورد غفلت آقای شریعتی قرار گرفته است.
این موضوع به نظر میرسد اساسا مورد تایید و قبول رییس دانشگاه علامه نباشد و همین، دلیل عقبافتادگی دانشگاه علامه از لحاظ عملکرد آکادمیک بوده است. این موضوع در نامه ایشان به وزیر وقت علوم (مورخه 1392/4/15) درباره جذب 102 نفر بهعنوان هیاتعلمی به وضوح مشهود است.
نگاهی گذرا به این فهرست نشان میدهد که اکثر افرادی که جذب شدهاند دارای مدرک دکترا نیستند و با عنوان مربی استخدام شدهاند (و تعدادی از آنها یا خود دارای پست کشوری هستند یا رابطه فامیلی نزدیک با برخی از کشوریان دارند). جدای از ممنوعیت جذب مربی در دانشگاههای تهران، آیا در رشتههایی که در فهرست دانشگاه علامه آمده است، افرادی در ایران وجود ندارند که دارای مدرک دکترای مورد نیاز باشند (و نه دانشجوی دکترا)؟ آیا جذب دانشجویان دکترا در شرایطی که افراد دارای شایستگیهای برتر از آنها وجود داشتهاند اما جذب نشدهاند منجر به ارتقای عملکرد آکادمیک میشود؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر