به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز شوکت زاهدی یکی از شهروندان بهایی ساکن ساری طی یادداشتی به سبک دلنوشته که به خبرگزاری بهایی نیوز ارسال شده است درخصوص نه ماه پیگیری جهت فک پلمب محل کسب خود در این متن اشاره داشته است.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز این دلنوشته با اشاره به برخورد همشهریان شهر ساری با این شهروند بهایی و همچنین عدم پاسخگویی مسئولین استانی و شهرستانی نگاشته شده است.
محل کسب شهروندان بهایی ساکن ساری و همچنین استان مازندران از تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ توسط ماموران اداره اماکن عمومی پلمب شده و با وجود پیگیری های مدام بهائیان این استان نتیجه ی تاکنون دریافت نکرده اند.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری بهایی نیوز قرار گرفته است عینا به شرح زیر می باشد.
ایرانیم، مازندرانیم، وطنم کشور مقدس ایران است.
صبح یکی از روزای سرد دی ماه ۱۳۹۵ به قصد رفتن جایی، منتظر به درب محل کسب پلمپ شده مان تکیه داده ، ایستاده بودم که خانمی رهگذر با پسری نوجوان به همراه خویش سراغ خانه ایی را از من گرفت .سوال پرسید و به من نزدیک شد، گویا درد دل داشت و دلجویی میخواست. ضمن گفت و گوی ما پسرش شانه ی مادر بفشرد و با زبانی بی تکلم پرسید:که چرا زینت این قفل مغازه، سرب است؟! لسان گویا نداشت، مادرش زبان او می فهمید و به من گفت که او این گوید . مختصر کرده و گفتم که چه شد. پسرک بار دیگر گفت خم شو ، گوشواره از گوشش بردار، با نگاهی لب گزیدم؛سر و انگشت اشاره ام گفت:نه.
چهره ایی معصوم داشت اما پیشانی گره کرده و پرسید:چرا؟! جرمتان چیست؟!
گفتمش :جرم ما نان حلال است ، دست خود بستم ، سر خود سمت خدا
ما مطیع، همه راضی به رضا
نشکنیم عهد و وفا
ناروا بر ما جفا دارند روا
با دو دستش کوفت بر سر و گفت: خاک عالم بر سرم شد، ما همه انسانیم. برو در شهر بگرد تا به جایی که ترازو باشد،و آنجا که ترازوست مسلمان هم هست. پنجه مشت کرده به سر می گرداند و به قامتش عبا را، که عبا بر تن و عمامه به سر میباشد و به آنی که تو گفتی گوش و گوشواره جدا میبینی و در بسته تو باز شود.
سرب که نشان پلمپ مغازه است به تعبیر ایشان گوشواره ایی زیبا به گوش قفل شد، من و همه آنهایی که قفل مغازه شان به سرب زینت یافته، با توجه به تحمل مشقات و تعضیقات زیاد، این را نشانی از افتخار و سربلندی میدانیم.
با احساس پاک این نوجوان، تلاش و پیگیری بنده و دیگر دوستان مضاعف شده . و قریب به نه ماه است که از پلمپ مغازه ها میگذرد ، به کلیه ارگانهای مربوطه مراجعه کردیم و تا کنون هیچ پاسخی مبنی بر حل مشکل دریافت نکردیم.
افسوس و صد افسوس و تاسف، بر سردر هر محکمه ایی شکل ترازو است،
و بر این جایگه عدلی که گفته است هنوز کسی مسلمان ندیده است.
به قلم خانم شوکت زاهدی
(مغازه پلمپ شده صنف نجاری)
صبح یکی از روزای سرد دی ماه ۱۳۹۵ به قصد رفتن جایی، منتظر به درب محل کسب پلمپ شده مان تکیه داده ، ایستاده بودم که خانمی رهگذر با پسری نوجوان به همراه خویش سراغ خانه ایی را از من گرفت .سوال پرسید و به من نزدیک شد، گویا درد دل داشت و دلجویی میخواست. ضمن گفت و گوی ما پسرش شانه ی مادر بفشرد و با زبانی بی تکلم پرسید:که چرا زینت این قفل مغازه، سرب است؟! لسان گویا نداشت، مادرش زبان او می فهمید و به من گفت که او این گوید . مختصر کرده و گفتم که چه شد. پسرک بار دیگر گفت خم شو ، گوشواره از گوشش بردار، با نگاهی لب گزیدم؛سر و انگشت اشاره ام گفت:نه.
چهره ایی معصوم داشت اما پیشانی گره کرده و پرسید:چرا؟! جرمتان چیست؟!
گفتمش :جرم ما نان حلال است ، دست خود بستم ، سر خود سمت خدا
ما مطیع، همه راضی به رضا
نشکنیم عهد و وفا
ناروا بر ما جفا دارند روا
با دو دستش کوفت بر سر و گفت: خاک عالم بر سرم شد، ما همه انسانیم. برو در شهر بگرد تا به جایی که ترازو باشد،و آنجا که ترازوست مسلمان هم هست. پنجه مشت کرده به سر می گرداند و به قامتش عبا را، که عبا بر تن و عمامه به سر میباشد و به آنی که تو گفتی گوش و گوشواره جدا میبینی و در بسته تو باز شود.
سرب که نشان پلمپ مغازه است به تعبیر ایشان گوشواره ایی زیبا به گوش قفل شد، من و همه آنهایی که قفل مغازه شان به سرب زینت یافته، با توجه به تحمل مشقات و تعضیقات زیاد، این را نشانی از افتخار و سربلندی میدانیم.
با احساس پاک این نوجوان، تلاش و پیگیری بنده و دیگر دوستان مضاعف شده . و قریب به نه ماه است که از پلمپ مغازه ها میگذرد ، به کلیه ارگانهای مربوطه مراجعه کردیم و تا کنون هیچ پاسخی مبنی بر حل مشکل دریافت نکردیم.
افسوس و صد افسوس و تاسف، بر سردر هر محکمه ایی شکل ترازو است،
و بر این جایگه عدلی که گفته است هنوز کسی مسلمان ندیده است.
به قلم خانم شوکت زاهدی
(مغازه پلمپ شده صنف نجاری)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر