پنجشنبه، دی ۰۴، ۱۳۹۳

بزرگداشت ميلاد مسيح توسط زندانيان سياسي گوهردشت+ عکس

پنج شنبه, 04 دی 1393 15:10
زندانيان زندان گوهردشت
كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها 4 دي 93: زندانيان زندان گوهردشت كرج به مناسبت سال جديد ميلادي و در شب ميلاد حضرت مسيح را در ميان ياران خود و به طور خاص زندانيان مسيحي گرامي داشتند.



زنداني سياسي خالد حرداني نيز به همين مناسبت يادداشت زير را انتشار داده است:

تقدیم به نوکیشان مسیحی زندانی. .غریبه ی درمیزند
نميدانم واقعا در قلبم را برایش باز کنم یا نه؟ دیشب که ميخواستم به خواب برم دلم بدجوری گرفته بود؛ شاید دوست داشتم در خلوت وتنهای ام در این سلول سرد آدمیان اشک بریزم؛ این روزها واقعا حالم خوب نیست؛ یک نوع آشفتگی ذهنی؛ نميدانم چه گناهی کرده ام؛ نميدانم در طول زندگی قلب چه کسی را شکسته ام؛ قلب مادرم؛ قلب خانواده ام؛ یا شاید قلب یک شاپرک تنها؛ حسرت چیز ها ی کوچک مونده روی دلم؛ عشق؛ آزادی؛ نفس کشیدن؛ برای خودم و برای ملتی که در تجاهل و تاریکی اهریمن گرفتار است؛ اول شب شروع کردم به نوشتن یک داستان کوتاه؛ داستان تولید یک رز سرخ در جنگلی که به زمستانی سرد و یخ زده گرفتار است و این گل قرار است نقش ناجی جنگل را ایفا کند که متاسفانه به حکم زمستان وجنگل محکوم به فناست؛ پس از دستور قتل گل؛ رز سرخ به ذرات کوچک تبدیل میشود؛ گرد؛ میشود ریز؛ ریز؛ ریز؛ ذرات أو سراسر جنگل را در برميگردم؛ کنار سنگ ها؛ با قلبها ی سخت؛ کنار پیچک های مرده؛ کنار ریشه های یخ زده که به حکم تاریخ پوسیده و پوشالی شده اند؛ انتهای داستان درست شروع داستان است!
یعنی تولد بهار آن هم درست در قلب زمستان سرد؛ شروعی که شاید میتواند داستان هر کسی باشد؛ داستان من؛ داستان تو؛ ویا شاید داستان مسیحی که قرار است ناجی قلب های بیمار انسانیت باشد؛ در این دنیای پر آشوب و پر هیاهو ی بی قرار؛ کسی چه میداند اینبار مسیح دختر است یا پسر؛ و آیا در رحم کدام باکره متولد خواهد شد؟ من که نمیدانم.
پاورقی از خاطرات خالدحردانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر