رژیم
تروریستی آخوندی روز چهارشنبه 17دی نمایشی به نام «28مین همایش بینالمللی
وحدت اسلامی» ترتیب داد. رژیم در این نمایش رسوا، تعدادی از مزدوران داخلی
و خارجیش را در تهران جمع کرد. سخنران افتتاحیه این کنفرانس، آخوند روحانی
بود. همانگونه که پیشبینی میشد، آخوند روحانی در مواضع پاندولی خود و
در جبران حرفهای دو روز پیشش که چماق همهپرسی را برای ولیفقیه بلند کرده
بود و دجالگریهای ولیفقیه تحت عنوان آرمان و اصول را به باد سخره گرفته
بود، این بار با مجیزگویی از خامنهای، بار دیگر ماهیت خود را بارز کرد.
این شاگرد مکتب خمینی در سخنرانی خود تا توانست در دجالگری و نعل وارو زدن سنگتمام گذاشت و سنگ وحدت دنیای اسلام و شیعه و سنی را به سینه زد و گفت:
«اگر ما دنبال وحدت در دنیای اسلامیم باید برای ما سنی در غزه، علوی در دمشق، زیدی در یمن، کرد در شمال عراق، سنی در عراق، شیعه در عراق، شیعه و سنی در افغانستان و پاکستان و سراسر دنیای اسلام، همه و همه را واحد و امت واحده بدانیم. اگر ما غم همه مسلمانها را غم خود دانستیم آنگاه وحدت در دنیای اسلام امکانپذیر است».
انگار نه انگار که گوینده این اظهارات رئیسجمهور رژیمی است که دستش به خون مردم تمام کشورهایی که از آنها نام برد آغشته است. رژیمی که مسئول شماره یک جنگ و تروریسم و خون و ویرانی در این کشورهاست. رژیمی که هماکنون توسط شبهنظامیان آدمکش خود، در کار کشتار جمعی مردم سنی عراق یا کوچ اجباری آنها از شهر و دیارشان با منفجر کردن خانههایشان میباشد.
آخوند روحانی همچنین درباره اینکه اسلام دین رحمت و عطوفت است، حرّافی بسیار کرد و وقاحتی شگفتانگیز نشان داد:
«ما باید اسلام رحمانی، اسلام معتدل، اسلام اعتدالی را به جهان معرفی کنیم ما باید در برابر افراط و خشونت ایستادگی کنیم به دنیا بگوییم اسلام دین افراط نیست اسلام دین خشونت نیست، اسلام دین مماشات است، دین مداراست».
راستی در کدام کشور جهان است که روزانه دهها نفر را بدار میکشند؟ در کدام کشور جهان است که دست قطع میکنند، چشم درمیآورند، در ملأعام شلاق میزنند، سنگسار میکنند، زندانیان را زیر شکنجه میکشند، زنان را بهخاطر چند تار مو، مورد تحقیر و آزار و تجاوزقرار میدهند؟! شیخ حسن دجال، همچنین هیچ به روی خود نیاورد که از زمانی که خود او روی کارآمده و طی تنها یکسال و نیم، 1300نفر در رژیمی که او رئیسجمهور آن است، اعدام شدهاند و او تحت این عنوان که اعدام حکم خدا و قانون ماست، از این جنایت سازمانیافته دفاع کرده و تنها توصیهاش این بوده که وقتی محکوم را برای اعدام میبرید، او را مورد ضرب و شتم قرار ندهید!
اما بهلحاظ سیاسی، این نمایش نفرتانگیز که رژیم به آن عنوان مسخره بینالمللی هم داده، یک بار دیگر چهره تروریستی رژیم را به نمایش گذاشت، نمایشی که در آن شماری از منفورترین مزدوران، مانند مفتی آلت دست بشار اسد جنایتکار (شیخ بدرالدین حسون یا سرکردگان سازمانهای تروریستی همچون شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزبالشیطان لبنان شرکت داشتند. سایر مزدوران تروریست رژیم در کشورهای مختلف هم البته دست کمی از اینها نداشتند.
اما صدور تروریسم و متوسل شدن علنی رژیم به آن، همچون توسل به جنگ، حاکی از ضعف مفرط دیکتاتوری در همشکسته خامنهای در شرایط کنونی است. شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم در مراسم تشییع و خاکسپاری پاسدار تقوی یکی از سرکردگان جنایتکار سپاه پاسداران که در عراق به هلاکت رسید، این واقعیت را بهوضوح بیان کرد و گفت: «شایعهپراکنان بیمار این روزها به ترویج این سؤال میپردازند که چه نسبتی بین سامرا و حمید تقوی وجود دارد و ما را چه کار به اینکه در عراق و سوریه چه میگذرد؛ پاسخ این سؤال روشن است؛ اگر تقویها در سامرا خون ندهند، ما باید در سیستان، آذربایجان، شیراز و اصفهان خون بدهیم».
آری، این راز پناه بردن رژیم به صدور تروریسم و به این قبیل همایشها و نمایشهاست. اگر رژیم خاکریز خود را در عراق و سوریه و لبنان بنا نکند، باید در تهران از موجودیت خودش دفاع کند.
از اینرو، این کنفرانس و هزینههای میلیاردی که رژیم در کشورهای مختلف منطقه و جهان صرف صدور تروریسم خود میکند، اولاً بیانگر همین واقعیت است؛ ثانیاً این کنفرانس و حضور آخوند روحانی و اظهاراتش در آن یک بار دیگر نشان داد، آنجا که پایههای اصلی رژیم مانند اعدام و تروریسم مطرح است، دیگر فرق چندانی بین روحانی و رفسنجانی و خامنهای و لاجوردی و پاسدار قاسم سلیمانی وجود ندارد.
این شاگرد مکتب خمینی در سخنرانی خود تا توانست در دجالگری و نعل وارو زدن سنگتمام گذاشت و سنگ وحدت دنیای اسلام و شیعه و سنی را به سینه زد و گفت:
«اگر ما دنبال وحدت در دنیای اسلامیم باید برای ما سنی در غزه، علوی در دمشق، زیدی در یمن، کرد در شمال عراق، سنی در عراق، شیعه در عراق، شیعه و سنی در افغانستان و پاکستان و سراسر دنیای اسلام، همه و همه را واحد و امت واحده بدانیم. اگر ما غم همه مسلمانها را غم خود دانستیم آنگاه وحدت در دنیای اسلام امکانپذیر است».
انگار نه انگار که گوینده این اظهارات رئیسجمهور رژیمی است که دستش به خون مردم تمام کشورهایی که از آنها نام برد آغشته است. رژیمی که مسئول شماره یک جنگ و تروریسم و خون و ویرانی در این کشورهاست. رژیمی که هماکنون توسط شبهنظامیان آدمکش خود، در کار کشتار جمعی مردم سنی عراق یا کوچ اجباری آنها از شهر و دیارشان با منفجر کردن خانههایشان میباشد.
آخوند روحانی همچنین درباره اینکه اسلام دین رحمت و عطوفت است، حرّافی بسیار کرد و وقاحتی شگفتانگیز نشان داد:
«ما باید اسلام رحمانی، اسلام معتدل، اسلام اعتدالی را به جهان معرفی کنیم ما باید در برابر افراط و خشونت ایستادگی کنیم به دنیا بگوییم اسلام دین افراط نیست اسلام دین خشونت نیست، اسلام دین مماشات است، دین مداراست».
راستی در کدام کشور جهان است که روزانه دهها نفر را بدار میکشند؟ در کدام کشور جهان است که دست قطع میکنند، چشم درمیآورند، در ملأعام شلاق میزنند، سنگسار میکنند، زندانیان را زیر شکنجه میکشند، زنان را بهخاطر چند تار مو، مورد تحقیر و آزار و تجاوزقرار میدهند؟! شیخ حسن دجال، همچنین هیچ به روی خود نیاورد که از زمانی که خود او روی کارآمده و طی تنها یکسال و نیم، 1300نفر در رژیمی که او رئیسجمهور آن است، اعدام شدهاند و او تحت این عنوان که اعدام حکم خدا و قانون ماست، از این جنایت سازمانیافته دفاع کرده و تنها توصیهاش این بوده که وقتی محکوم را برای اعدام میبرید، او را مورد ضرب و شتم قرار ندهید!
اما بهلحاظ سیاسی، این نمایش نفرتانگیز که رژیم به آن عنوان مسخره بینالمللی هم داده، یک بار دیگر چهره تروریستی رژیم را به نمایش گذاشت، نمایشی که در آن شماری از منفورترین مزدوران، مانند مفتی آلت دست بشار اسد جنایتکار (شیخ بدرالدین حسون یا سرکردگان سازمانهای تروریستی همچون شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزبالشیطان لبنان شرکت داشتند. سایر مزدوران تروریست رژیم در کشورهای مختلف هم البته دست کمی از اینها نداشتند.
اما صدور تروریسم و متوسل شدن علنی رژیم به آن، همچون توسل به جنگ، حاکی از ضعف مفرط دیکتاتوری در همشکسته خامنهای در شرایط کنونی است. شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم در مراسم تشییع و خاکسپاری پاسدار تقوی یکی از سرکردگان جنایتکار سپاه پاسداران که در عراق به هلاکت رسید، این واقعیت را بهوضوح بیان کرد و گفت: «شایعهپراکنان بیمار این روزها به ترویج این سؤال میپردازند که چه نسبتی بین سامرا و حمید تقوی وجود دارد و ما را چه کار به اینکه در عراق و سوریه چه میگذرد؛ پاسخ این سؤال روشن است؛ اگر تقویها در سامرا خون ندهند، ما باید در سیستان، آذربایجان، شیراز و اصفهان خون بدهیم».
آری، این راز پناه بردن رژیم به صدور تروریسم و به این قبیل همایشها و نمایشهاست. اگر رژیم خاکریز خود را در عراق و سوریه و لبنان بنا نکند، باید در تهران از موجودیت خودش دفاع کند.
از اینرو، این کنفرانس و هزینههای میلیاردی که رژیم در کشورهای مختلف منطقه و جهان صرف صدور تروریسم خود میکند، اولاً بیانگر همین واقعیت است؛ ثانیاً این کنفرانس و حضور آخوند روحانی و اظهاراتش در آن یک بار دیگر نشان داد، آنجا که پایههای اصلی رژیم مانند اعدام و تروریسم مطرح است، دیگر فرق چندانی بین روحانی و رفسنجانی و خامنهای و لاجوردی و پاسدار قاسم سلیمانی وجود ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر