هر
چه از توافق لوزان فاصله میگیریم و به ضربالاجل بعدی نزدیک میشویم،
شکافهای رژیم بر اثر زهرخوران لوزان بارزتر و عمیقتر میشود. گوشههایی از
این جنگ و جدال، ناگزیر در رسانههای حکومتی و حتی در تلویزیون آخوندی نیز
بیرون میزند. شنبه شب 29فروردین، پاسدار سلامی جانشین سرکرده کل سپاه پاسداران
در تلویزیون حکومتی ظاهر شد تا مخالفت و ایستادگی سپاه پاسداران با بازرسی
از مراکز نظامی را بیان کند و برای تیم مذاکرهکننده هستهیی، خط و نشان
بکشد.
سلامی در پاسخ به سؤال مجری تلویزیون رژیم مبنی بر «دلیل اصرار غربیها برای بازرسی از تأسیسات دفاعی» گفت: «طرح این مسأله به اندازهای برای ما دارای اهمیت است که ما از این عبارت که اجازه بازرسی نمیدهیم، استفاده نمیکنیم؛ ما اجازه تفکر پیرامون این موضوع را نمیدهیم (!) … ما هرگز اجازه نمیدهیم حریم امنیت ملیمان توسط دشمنان مخدوش شود، پادگانهای نظامی، نقطه تراکم اراده و قدرت یک ملت است… اجازه دادن به اینکه یک نیروی بیگانه، یک بازرس بتواند به پادگان نظامی سری بزند دقیقاً معادل اجازه دادن به اشغال سرزمین است، چون همه اسرار، همه رازها، همه سرّیات دفاعی ما در اینجاست».
روشن است که این همه شلتاق پلتاق احمقانه، تنها شدت وحشت از بازرسی اماکن سری رژیم را برملا میکند؛ مراکزی که در آنها آزمایشهایی برای ساختن بمب اتمی صورت گرفته که حتی با خاکبرداری تا عمق چند متر و با قطع کلیه درختان (مانند آنچه در شیان لویزان اتفاق افتاد) نیز آثار جرم از بین نمیرود. اما این پارسهای خوابیده در عینحال احمقانه نیز هست، چرا که بازرسیهای بینالمللی از شروط اصلی هر توافق هستهیی است و مخالفت با آن بهمثابه زدن زیر مذاکرات و توافق است و اگر ولیفقیه چارهیی جز خوردن زهر اتمی نداشته باشد، در آن صورت پاسدار سلامی و پاسدارانی که او لابد بهنمایندگی از آنها این غلطهای اضافه را میکند، کوچکتر از آنند که بتوانند با آن مخالفت کنند.
با این همه پاسدار سلامی برای محکمکاری، به خیال خود یک خط و نشان حسابی هم برای تیم مذاکرهکننده میکشد و برای شیرفهم کردن آنها میگوید: «من برای اینکه این موضوع را خوب بشکافم… میگویم که حتی گفتگو درباره این موضوع، بهمعنای یک تحقیر کامل ملی است… من معتقدم و مطمئنم مردان عرصه نبرد دیپلوماتیک ما دارای آن ارتفاع از حیثیت و غیرت و شجاعت و ایمان و عزت طلبی هستند که اگر دشمن بخواهد راجع به این موضوع حرفی بزند، آنها چنان سیلی و مشت دیپلوماتیکی بر دهان او خواهند زد که با سرعتی چند برابر سرعت صوت تا پایتخت کشورشان بروند (!) ».
پاسدار سلامی سپس حرف آخر را با تهدید به حذف فیزیکی تیم مذاکرهکننده هستهیی رژیم به زبان آورده و تصریح میکند که صحبت کردن درباره این موضوع (بازرسی مراکز نظامی) «دقیقاً مثل یک خیانت است، اصلاً وطنفروشی است، اگر کسی این حرفها را بزند، ما با سرب داغ جواب او را خواهیم داد!».
تا کنون سابقه نداشته که یک سرکرده پاسداران، سایر مقامهای رژیم را چنین آشکار، در تلویزیون حکومتی، به حذف فیزیکی تهدید کند. این تازه اثر اولین جرعه زهر به کام رژیم است، بنابر این عربدههای جانشین سرکرده سپاه پاسداران، نه نشانه قدرت، بلکه ناشی از اولین آثار زهر اتمی است.
پاسدار سلامی که در اینجا بهعنوان نماینده پاسداران عربدهکشی میکند، به بچهیی میماند که میخواهند دندان پوسیدهاش را بکشند و او جیغ میکشد، فحش میدهد، پا به زمین میکوبد، اما نهایتاً چارهیی جز باز کردن دهان و پذیرش کلبتین ندارد. با این تفاوت که با کشیدن دندان اتمی، روح و ریح و جانمایه نظام ولایت (سپاه پاسداران) از کالبد رژیم خارج میشود. بیجهت نیست که پاسدار سلامی در همین گفتگو بهمنظور پوشاندن این ضعف و ذلت، به یک فقره قدرتنمایی تروریستی هم مبادرت کرده و بهرغم قسم و آیههای خامنهای و دیگر سردمداران رژیم که هیچ دخالتی در امور یمن و کشورهای دیگر نکرده و نمیکنند، میگوید: «ما اعلام میکنیم صدها هزار موشک که در اختیار حزبالله و گروههای فلسطینی است، ما در اختیار آنها قرار دادهایم... ما از ملت سوریه حمایت کردهایم و حمایت میکنیم و اجازه نمیدهیم که این ملت ریشهدار در تاریخ که امروز حلقه اصلی محور مقاومت است فرو بپاشد… امروز اگر از یمن در مقابل این تهاجم ناعادلانه و ظالمانه و ننگآور و شرمآور و این جنایت و فاجعه تاریخی که مطمئناً در حافظه تاریخی ملتهای مسلمان و حتی بشریت خواهد ماند حمایت میکنیم از ملت مظلوم یمن (در حالی که) یمنیها اکثراً سنی مذهب هستند».
این پاسدار جنایتکار در تاخت و تازهای وهمی خود، حتی از تهدید تروریستی و دست یازیدن به حملاتی مشابه حملات 11سپتامبر علیه به قول خودش «برج نشینان» منطقه نیز ابا نمیکند و میگوید: «آیا برج نشینانی که در شهرهای مجاور یمن در کشورهای مجاور عربستان و یمن و خود عربستان هستند، آیا میتوانند تضمینی داشته باشند که یک عملیات 11سپتامبری مثلاً اتفاق نیفتد؟ عربستان تا کی میتواند ادامه بدهد؟».
این تهدیدهای تروریستی نیز همچون آن جیغ و فریادها در مورد تقدس مراکز نظامی، تنها گویای شدت وحشت رژیم و بهخصوص سپاه پاسداران، از تحولات جاری است و همچنین نشان میدهد که این پاسداران میلیاردر فربه شده از تاراج منابع مردم ایران، تا کجا از امواج تحولاتی که بساط آنها را در مینوردد، درمانده و مستأصل شدهاند».
سلامی در پاسخ به سؤال مجری تلویزیون رژیم مبنی بر «دلیل اصرار غربیها برای بازرسی از تأسیسات دفاعی» گفت: «طرح این مسأله به اندازهای برای ما دارای اهمیت است که ما از این عبارت که اجازه بازرسی نمیدهیم، استفاده نمیکنیم؛ ما اجازه تفکر پیرامون این موضوع را نمیدهیم (!) … ما هرگز اجازه نمیدهیم حریم امنیت ملیمان توسط دشمنان مخدوش شود، پادگانهای نظامی، نقطه تراکم اراده و قدرت یک ملت است… اجازه دادن به اینکه یک نیروی بیگانه، یک بازرس بتواند به پادگان نظامی سری بزند دقیقاً معادل اجازه دادن به اشغال سرزمین است، چون همه اسرار، همه رازها، همه سرّیات دفاعی ما در اینجاست».
روشن است که این همه شلتاق پلتاق احمقانه، تنها شدت وحشت از بازرسی اماکن سری رژیم را برملا میکند؛ مراکزی که در آنها آزمایشهایی برای ساختن بمب اتمی صورت گرفته که حتی با خاکبرداری تا عمق چند متر و با قطع کلیه درختان (مانند آنچه در شیان لویزان اتفاق افتاد) نیز آثار جرم از بین نمیرود. اما این پارسهای خوابیده در عینحال احمقانه نیز هست، چرا که بازرسیهای بینالمللی از شروط اصلی هر توافق هستهیی است و مخالفت با آن بهمثابه زدن زیر مذاکرات و توافق است و اگر ولیفقیه چارهیی جز خوردن زهر اتمی نداشته باشد، در آن صورت پاسدار سلامی و پاسدارانی که او لابد بهنمایندگی از آنها این غلطهای اضافه را میکند، کوچکتر از آنند که بتوانند با آن مخالفت کنند.
با این همه پاسدار سلامی برای محکمکاری، به خیال خود یک خط و نشان حسابی هم برای تیم مذاکرهکننده میکشد و برای شیرفهم کردن آنها میگوید: «من برای اینکه این موضوع را خوب بشکافم… میگویم که حتی گفتگو درباره این موضوع، بهمعنای یک تحقیر کامل ملی است… من معتقدم و مطمئنم مردان عرصه نبرد دیپلوماتیک ما دارای آن ارتفاع از حیثیت و غیرت و شجاعت و ایمان و عزت طلبی هستند که اگر دشمن بخواهد راجع به این موضوع حرفی بزند، آنها چنان سیلی و مشت دیپلوماتیکی بر دهان او خواهند زد که با سرعتی چند برابر سرعت صوت تا پایتخت کشورشان بروند (!) ».
پاسدار سلامی سپس حرف آخر را با تهدید به حذف فیزیکی تیم مذاکرهکننده هستهیی رژیم به زبان آورده و تصریح میکند که صحبت کردن درباره این موضوع (بازرسی مراکز نظامی) «دقیقاً مثل یک خیانت است، اصلاً وطنفروشی است، اگر کسی این حرفها را بزند، ما با سرب داغ جواب او را خواهیم داد!».
تا کنون سابقه نداشته که یک سرکرده پاسداران، سایر مقامهای رژیم را چنین آشکار، در تلویزیون حکومتی، به حذف فیزیکی تهدید کند. این تازه اثر اولین جرعه زهر به کام رژیم است، بنابر این عربدههای جانشین سرکرده سپاه پاسداران، نه نشانه قدرت، بلکه ناشی از اولین آثار زهر اتمی است.
پاسدار سلامی که در اینجا بهعنوان نماینده پاسداران عربدهکشی میکند، به بچهیی میماند که میخواهند دندان پوسیدهاش را بکشند و او جیغ میکشد، فحش میدهد، پا به زمین میکوبد، اما نهایتاً چارهیی جز باز کردن دهان و پذیرش کلبتین ندارد. با این تفاوت که با کشیدن دندان اتمی، روح و ریح و جانمایه نظام ولایت (سپاه پاسداران) از کالبد رژیم خارج میشود. بیجهت نیست که پاسدار سلامی در همین گفتگو بهمنظور پوشاندن این ضعف و ذلت، به یک فقره قدرتنمایی تروریستی هم مبادرت کرده و بهرغم قسم و آیههای خامنهای و دیگر سردمداران رژیم که هیچ دخالتی در امور یمن و کشورهای دیگر نکرده و نمیکنند، میگوید: «ما اعلام میکنیم صدها هزار موشک که در اختیار حزبالله و گروههای فلسطینی است، ما در اختیار آنها قرار دادهایم... ما از ملت سوریه حمایت کردهایم و حمایت میکنیم و اجازه نمیدهیم که این ملت ریشهدار در تاریخ که امروز حلقه اصلی محور مقاومت است فرو بپاشد… امروز اگر از یمن در مقابل این تهاجم ناعادلانه و ظالمانه و ننگآور و شرمآور و این جنایت و فاجعه تاریخی که مطمئناً در حافظه تاریخی ملتهای مسلمان و حتی بشریت خواهد ماند حمایت میکنیم از ملت مظلوم یمن (در حالی که) یمنیها اکثراً سنی مذهب هستند».
این پاسدار جنایتکار در تاخت و تازهای وهمی خود، حتی از تهدید تروریستی و دست یازیدن به حملاتی مشابه حملات 11سپتامبر علیه به قول خودش «برج نشینان» منطقه نیز ابا نمیکند و میگوید: «آیا برج نشینانی که در شهرهای مجاور یمن در کشورهای مجاور عربستان و یمن و خود عربستان هستند، آیا میتوانند تضمینی داشته باشند که یک عملیات 11سپتامبری مثلاً اتفاق نیفتد؟ عربستان تا کی میتواند ادامه بدهد؟».
این تهدیدهای تروریستی نیز همچون آن جیغ و فریادها در مورد تقدس مراکز نظامی، تنها گویای شدت وحشت رژیم و بهخصوص سپاه پاسداران، از تحولات جاری است و همچنین نشان میدهد که این پاسداران میلیاردر فربه شده از تاراج منابع مردم ایران، تا کجا از امواج تحولاتی که بساط آنها را در مینوردد، درمانده و مستأصل شدهاند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر