این
روزها، در هر جلسه علنی مجلس ارتجاع، اعضای مجلس درباره وضعیت بهشدت وخیم
اقشار مختلف مردم و وضعیت غیرقابل تحمل منطقه و حوزه بهاصطلاح انتخابیه
خودشان صحبت میکنند و نسبت به وضعیت انفجاری جامعه هشدار میدهند. از جمله
در جلسه روز دوشنبه 7دی 94 یکی از اعضای مجلس به نام پورابراهیمی گفت:
«بازنشستگان فولاد 3ماه است که برای (دریافت) حقوق مشکل دارند. تا ا مروز 20هزار میلیارد تومان مطالبات صندوق فولاد از دولت است. 300میلیارد تومان به اینها منابع دادند ولی اکرمی معاون وزیر جلو قضیه را گرفته است. 15هزار نفر فقط در کرمان الآن مشکل دارند و نان شب ندارند و ما در مجلس نشستهایم».
آخوند سالک، نماینده دیگر مجلس هم گفت: «بیش از حدود 3ماه است که حقوق بازنشستگان را پرداخت نکردهاند. وزیر به اکرمی در بانک مرکزی دستور داده، ولی او مانع از پرداخت این مبلغ است. مردم واقعاً در فشار هستند. با این وضع آلودگی کشنده استان اصفهان و مسائلی که به 85هزار خانواده مربوط میشود، این حقوق پرداخت نشده و با دغدغههای مفصلی روبهرو هستند».
آخوند سالک با هشدار نسبت به پیامدهای این وضعیت بهخصوص در شرایط انتخابات هشدار داد و گفت: «بحران، بالقوه دارد پیش میرود و تبدیل میشود به بحران بالفعل که در این شرایط (در آستانه ) انتخابات صحیح نیست» (مجلس ارتجاع -7دی94).
اما هیچکس انتظار ندارد که این حرافیها و لفاظیها کمترین اثری بر بحران موجود داشته باشد. هدف این است که اولاً فشار را از روی خودشان کم کنند و ثانیاً بخشی از تبلیغات انتخاباتی در آستانه انتخابات است. چرا که درست یک هفته قبل، همین مسأله در مجلس بهصورت دیگری مطرح شد و «عبدالرضا عزیزی» عضو دیگر مجلس گفت:
«عزیزان کارمند و بازنشستگان فولاد بارها و بارها در جلوی مجلس و جلو ریاستجمهوری تجمع کردند که متأسفانه بر اثر برودت هوا یکی از این عزیزان چند روز پیش به رحمت خدا رفت» (مجلس ارتجاع_ 30آذر).
حرف از این تکاندهندهتر؟! که یکی از بازنشستگان فولاد که تقریباً هر روز جلو مجلس یا سایر ارگانهای رژیم در این سرمای زمستان تجمع میکنند، بر اثر سرما جان خودش را از دست داده است؟! آن هم بهخاطر حقوقی که خودشان طی 30سال مدت اشتغالشان مرتب به صندوق بیمه و بازنشستگی پرداختهاند.
اما علاوه بر تبلیغات انتخاباتی، واقعیت این است که ترس از اوضاع بهشدت انفجاری جامعه است که رژیم و از جمله مجلسنشینها را این چنین وحشتزده کرده و به تکاپو انداخته است. ترس و وحشتی که در صحبتهای «حامد قادرمزی» عضو مجلس ارتجاع که چشمانداز تیره و تار رژیم را به تصویر میکشد، موج میزند:
«میترسم! میترسم! که فقر منجر به کفر و اوضاعی شود که امیدی برای رفع آن نباشد و تدبیری نتوان برای آن اتخاذ کرد» (مجلس ارتجاع – 7دی94).
«بازنشستگان فولاد 3ماه است که برای (دریافت) حقوق مشکل دارند. تا ا مروز 20هزار میلیارد تومان مطالبات صندوق فولاد از دولت است. 300میلیارد تومان به اینها منابع دادند ولی اکرمی معاون وزیر جلو قضیه را گرفته است. 15هزار نفر فقط در کرمان الآن مشکل دارند و نان شب ندارند و ما در مجلس نشستهایم».
آخوند سالک، نماینده دیگر مجلس هم گفت: «بیش از حدود 3ماه است که حقوق بازنشستگان را پرداخت نکردهاند. وزیر به اکرمی در بانک مرکزی دستور داده، ولی او مانع از پرداخت این مبلغ است. مردم واقعاً در فشار هستند. با این وضع آلودگی کشنده استان اصفهان و مسائلی که به 85هزار خانواده مربوط میشود، این حقوق پرداخت نشده و با دغدغههای مفصلی روبهرو هستند».
آخوند سالک با هشدار نسبت به پیامدهای این وضعیت بهخصوص در شرایط انتخابات هشدار داد و گفت: «بحران، بالقوه دارد پیش میرود و تبدیل میشود به بحران بالفعل که در این شرایط (در آستانه ) انتخابات صحیح نیست» (مجلس ارتجاع -7دی94).
اما هیچکس انتظار ندارد که این حرافیها و لفاظیها کمترین اثری بر بحران موجود داشته باشد. هدف این است که اولاً فشار را از روی خودشان کم کنند و ثانیاً بخشی از تبلیغات انتخاباتی در آستانه انتخابات است. چرا که درست یک هفته قبل، همین مسأله در مجلس بهصورت دیگری مطرح شد و «عبدالرضا عزیزی» عضو دیگر مجلس گفت:
«عزیزان کارمند و بازنشستگان فولاد بارها و بارها در جلوی مجلس و جلو ریاستجمهوری تجمع کردند که متأسفانه بر اثر برودت هوا یکی از این عزیزان چند روز پیش به رحمت خدا رفت» (مجلس ارتجاع_ 30آذر).
حرف از این تکاندهندهتر؟! که یکی از بازنشستگان فولاد که تقریباً هر روز جلو مجلس یا سایر ارگانهای رژیم در این سرمای زمستان تجمع میکنند، بر اثر سرما جان خودش را از دست داده است؟! آن هم بهخاطر حقوقی که خودشان طی 30سال مدت اشتغالشان مرتب به صندوق بیمه و بازنشستگی پرداختهاند.
اما علاوه بر تبلیغات انتخاباتی، واقعیت این است که ترس از اوضاع بهشدت انفجاری جامعه است که رژیم و از جمله مجلسنشینها را این چنین وحشتزده کرده و به تکاپو انداخته است. ترس و وحشتی که در صحبتهای «حامد قادرمزی» عضو مجلس ارتجاع که چشمانداز تیره و تار رژیم را به تصویر میکشد، موج میزند:
«میترسم! میترسم! که فقر منجر به کفر و اوضاعی شود که امیدی برای رفع آن نباشد و تدبیری نتوان برای آن اتخاذ کرد» (مجلس ارتجاع – 7دی94).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر