٠٨-٠٢-١٣٩۵
آژانس کُردپا: وسعت
بیسابقه سوءاستفادەی جنسی از کودکان کار و افزایش دامنەی اعتیاد در میان
آنها طی سالهای اخیر، جامعەی اخلاقی ایران را با چالشهای متعددی روبرو
کرده است.
بافت امنیتی حکومت اسلامی و حضور نهادهای اطلاعاتی حتی در نهادهای اجتماعی ایران سبب گردیده تا محققان نتوانند آمار و محاسبات دقیقی از وسعت گسترش آسیبهای اجتماعی در ایران داشته باشند. اما با تمام این اوصاف هستند فعالین و محققینی که در چنین شرایط بسیار سختی تعهد خود را برابر جامعە و انسانیت فراموش نکرده و از گفتن واقعیتها ابایی نداشتەاند.
به گزارش خبرگزاری "ایلنا" سوم اردیبهشت ماه در میزگرد مشترکی با حضور فعالان کارگری و حامیان حقوق کودک، "کار کودک" آسیب شناسی شده و ابعاد مختلف این مساله مورد بررسی قرار گرفت. زهرا صیادی فعال کارگری طی این نشست اعلام کرد: "پیش از این، مشکلات و آسیب های کودکان کار به مراتب از پیچیدگی های کمتری برخوردار بود، اما این روزها بر مشکلات فوق، معضل اعتیاد و آزارهای پیدا و پنهان جنسی نیز افزوده شده که بر وخامت اوضاع افزوده و به مراتب مساله را پیچیدەتر کرده است."
صیادی افزود: "یک مساله مهم دیگر این است که باید از تصویر کودکان کار کلیشه زدایی شود ، چرا که این روزها کودکان کار فقط در خیابان ها نیستند. ما با کودکان بسیاری مواجه هستیم که در مشاغل خانگی و کارگاههای کوچک کار می کنند و حتی در مواردی مورد استثمار والدین و یا اقوام نزدیک قرار می گیرند."
هادی شریعتی از دیگر تحلیلگران حاضر در این نشست بود که به نقش کذائی و غیر موثر دولتهای مختلف ایران در پیشگیری و ریشەکنی مسالەی "کار کودک" اشاره کرد و گفت: "شرایط بدتر شده و آسیب ها بشدت افزایش یافته است. من یکی از ریشههای این مشکل را در شعاری شدن سیستم حمایتی می بینم. مشکل دیگر این است که متولی اصلی حمایت از کودکان کار نه در قانون و نه در عمل مشخص نیست."
صیادی به عقیم ماندن فعالیت انجمنهای مردمی نیز اشاره کرد و گفت: "متاسفانه بسیاری از سازمانهای مردم نهاد نیز با گذشت زمان از اهداف اصلی خود فاصله گرفته اند و به سمت حرکت های نمایشی و شعاری سوق پیدا کرده اند." او همچنین بر کارکرد نادرست صدا و سیمای جمهوری اسلامی انگشت نهاد و به آن تاخت و متذکر شد که: "من می خواهم در اینجا از عملکرد رسانه های جمعی به خصوص صدا و سیما در این زمینه به شدت انتقاد کنم. صدا و سیما با وارونه نمایی و قلب واقعیت، سعی در دیده نشدن عوامل به وجود آورنده کار کودکان دارد و فقط به وجوه احساسی و غیرواقعی قضیه می پردازد. نگاه سطحی به کار کودکان نه تنها دردی دوا نمی کند بلکه می تواند با پاک کردن صورت اصلی مساله، زیرساخت های بحران زا را تشدید کند."
وسعت بیسابقه سوءاستفادەی جنسی از کودکان کار و افزایش دامنەی اعتیاد در میان آنها طی سالهای اخیر، جامعەی اخلاقی ایران را با چالشهای متعددی روبرو کرده است. امری که در یک دهەی گذشته فعالان و کنشگران حقوق کودک و کار را با پرسشهایی برای یافتن ریشەهای این آسیب اجتماعی به خود مشغول کرده است. حسین حبیبی در این نشست به این موضوع پرداخته و اشاره میکند که: "این بحران به طور صد درصد، نتیجه استقرار بی عدالتی ها و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه است و در چنین شرایطی، همه فعالان باید یک هدف واحد داشته باشند و آن هم نفی و برچیده شدن کامل بساط کار کودک است."
او حکومت را مسئول اصلی دانسته و تمرکز اصلی فعالیتها را نیز به سمت دولت سوق میدهد و میگوید: "اگر با تشکیل سازمانهای مردم نهاد، هدفمان فقط گرفتن امکانات بیشتر برای این کودکان باشد باید بدانیم که این راهکار ساختاری نیست و در حل ساختاری مشکل به جایی نمی رسد، بلکه اولویت اصلی باید بر این مبنا قرار بگیرد که با کنشگری فعال، یک مطالبه محوری را از مسئولان پیگیری کنیم و آن مطالبه مشترک و محوری نیز محو کامل کار کودک است."
"علی خدایی" به کسری سبد معاش خانواده و کاهش شدید درآمد خانوارهای اشاره میکند و آنرا در گسترش درصد "کودکان کار" از عوامل اصلی ذکر میکند و میگوید: "طبقه کارگر مشکل معیشت و بیکاری دارد و در چنین شرایطی است که کودکان ناگزیرند برای جبران کسریهای سبد معاش، در پروسه اقتصاد خانوار شرکت کنند و در معرض آسیب های جدی قرار بگیرند ."
خدایی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان مسئول حمایتهای اجتماعی از خانوارهای فرودست، هجوم برده و میافزاید: "این نهاد نه تنها حرکت های پیشگیرانه نداشته بلکه سیاستهای اعمال شده به خصوص بعد از هدفمندی یارانهها موجب شده کودک کار بیشتری به جامعه تزریق شود."
بافت امنیتی حکومت اسلامی و حضور نهادهای اطلاعاتی حتی در نهادهای اجتماعی ایران سبب گردیده تا محققان نتوانند آمار و محاسبات دقیقی از وسعت گسترش آسیبهای اجتماعی در ایران داشته باشند. اما با تمام این اوصاف هستند فعالین و محققینی که در چنین شرایط بسیار سختی تعهد خود را برابر جامعە و انسانیت فراموش نکرده و از گفتن واقعیتها ابایی نداشتەاند.
به گزارش خبرگزاری "ایلنا" سوم اردیبهشت ماه در میزگرد مشترکی با حضور فعالان کارگری و حامیان حقوق کودک، "کار کودک" آسیب شناسی شده و ابعاد مختلف این مساله مورد بررسی قرار گرفت. زهرا صیادی فعال کارگری طی این نشست اعلام کرد: "پیش از این، مشکلات و آسیب های کودکان کار به مراتب از پیچیدگی های کمتری برخوردار بود، اما این روزها بر مشکلات فوق، معضل اعتیاد و آزارهای پیدا و پنهان جنسی نیز افزوده شده که بر وخامت اوضاع افزوده و به مراتب مساله را پیچیدەتر کرده است."
صیادی افزود: "یک مساله مهم دیگر این است که باید از تصویر کودکان کار کلیشه زدایی شود ، چرا که این روزها کودکان کار فقط در خیابان ها نیستند. ما با کودکان بسیاری مواجه هستیم که در مشاغل خانگی و کارگاههای کوچک کار می کنند و حتی در مواردی مورد استثمار والدین و یا اقوام نزدیک قرار می گیرند."
هادی شریعتی از دیگر تحلیلگران حاضر در این نشست بود که به نقش کذائی و غیر موثر دولتهای مختلف ایران در پیشگیری و ریشەکنی مسالەی "کار کودک" اشاره کرد و گفت: "شرایط بدتر شده و آسیب ها بشدت افزایش یافته است. من یکی از ریشههای این مشکل را در شعاری شدن سیستم حمایتی می بینم. مشکل دیگر این است که متولی اصلی حمایت از کودکان کار نه در قانون و نه در عمل مشخص نیست."
صیادی به عقیم ماندن فعالیت انجمنهای مردمی نیز اشاره کرد و گفت: "متاسفانه بسیاری از سازمانهای مردم نهاد نیز با گذشت زمان از اهداف اصلی خود فاصله گرفته اند و به سمت حرکت های نمایشی و شعاری سوق پیدا کرده اند." او همچنین بر کارکرد نادرست صدا و سیمای جمهوری اسلامی انگشت نهاد و به آن تاخت و متذکر شد که: "من می خواهم در اینجا از عملکرد رسانه های جمعی به خصوص صدا و سیما در این زمینه به شدت انتقاد کنم. صدا و سیما با وارونه نمایی و قلب واقعیت، سعی در دیده نشدن عوامل به وجود آورنده کار کودکان دارد و فقط به وجوه احساسی و غیرواقعی قضیه می پردازد. نگاه سطحی به کار کودکان نه تنها دردی دوا نمی کند بلکه می تواند با پاک کردن صورت اصلی مساله، زیرساخت های بحران زا را تشدید کند."
وسعت بیسابقه سوءاستفادەی جنسی از کودکان کار و افزایش دامنەی اعتیاد در میان آنها طی سالهای اخیر، جامعەی اخلاقی ایران را با چالشهای متعددی روبرو کرده است. امری که در یک دهەی گذشته فعالان و کنشگران حقوق کودک و کار را با پرسشهایی برای یافتن ریشەهای این آسیب اجتماعی به خود مشغول کرده است. حسین حبیبی در این نشست به این موضوع پرداخته و اشاره میکند که: "این بحران به طور صد درصد، نتیجه استقرار بی عدالتی ها و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه است و در چنین شرایطی، همه فعالان باید یک هدف واحد داشته باشند و آن هم نفی و برچیده شدن کامل بساط کار کودک است."
او حکومت را مسئول اصلی دانسته و تمرکز اصلی فعالیتها را نیز به سمت دولت سوق میدهد و میگوید: "اگر با تشکیل سازمانهای مردم نهاد، هدفمان فقط گرفتن امکانات بیشتر برای این کودکان باشد باید بدانیم که این راهکار ساختاری نیست و در حل ساختاری مشکل به جایی نمی رسد، بلکه اولویت اصلی باید بر این مبنا قرار بگیرد که با کنشگری فعال، یک مطالبه محوری را از مسئولان پیگیری کنیم و آن مطالبه مشترک و محوری نیز محو کامل کار کودک است."
"علی خدایی" به کسری سبد معاش خانواده و کاهش شدید درآمد خانوارهای اشاره میکند و آنرا در گسترش درصد "کودکان کار" از عوامل اصلی ذکر میکند و میگوید: "طبقه کارگر مشکل معیشت و بیکاری دارد و در چنین شرایطی است که کودکان ناگزیرند برای جبران کسریهای سبد معاش، در پروسه اقتصاد خانوار شرکت کنند و در معرض آسیب های جدی قرار بگیرند ."
خدایی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان مسئول حمایتهای اجتماعی از خانوارهای فرودست، هجوم برده و میافزاید: "این نهاد نه تنها حرکت های پیشگیرانه نداشته بلکه سیاستهای اعمال شده به خصوص بعد از هدفمندی یارانهها موجب شده کودک کار بیشتری به جامعه تزریق شود."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر