دوشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۵

#ایران#Iran# مرگ برادر غلامحسین کلبی در راه زندان

غلامحسین کلبی


24.10.2016

 برادر «غلامحسین کلبی»، زندانی عقیدتی که از ۱۵ سال پیش بدون یک ساعت مرخصی در زندان به سر می برد، در مسیر رفتن به زندان، زندگی را بدرود گفت.


به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایران وایر، آخرین باری که او توانسته بود برادرش را ببیند پنج سال پیش بود و این بار بعد از دوندگی و تلاش بسیار، اجازه ملاقات حضوری گرفته بود. او در مسیر زندان شیبان واقع در ۲۵ کیلومتری جاده ملاثانی به اهواز سکته مغزی کرد و نتوانست بعد از پنج سال دوری، برای آخرین بار با آخرین بازمانده خانواده اش دیدار کند.

پرونده غلامحسین کلبی به اتهام محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین، در شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران مورد رسیدگی قرار گرفت و به اعدام محکوم شد. این زندانی عقیدتی  در دیماه سال ۱۳۷۹ در دزفول دستگیر شد، یک سال و اندی  را در سلول انفرادی اداره اطلاعات اهواز در حبس ماند و پس از آن به زندان اوین منتقل شد.
دو سال بعد در سال ۱۳۸۱ به اتهام «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» به اعدام محکوم شد. او به این حکم اعتراض کرد و گفت که اعترافاتش تحت فشار بوده ، اما برای بار دوم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران حکم اعدامش مجددا تایید شد. در نهایت با پیگیری و اعتراض، سال ۸۵ حکم اعدام او به حبس ابد کاهش یافت. او یکی از زندانیان عقیدتی فراموش شده در زندانی دور افتاده به نام «شیبان» است.

زندان «شیبان» که به زندان مرکزی خوزستان نیز مشهور شده، زندانی است که با ظرفیت دو هزار نفر در کیلومتر ۲۵ جاده اهواز – ملاثانی راه اندازی شده اما به علت کمبود بودجه تخصیصی، کماکان مراحل ساخت و تکمیلش، نهایی نشده است. کلبی سال ۱۳۸۵ از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان کارون اهواز منتقل شد  و تا چند سال در بند هشت زندان کارون اهواز نگهداری می شد.

بند هشت زندان کارون اهواز که محل سکونت زندانیان عقیدتی اهواز است، دارای کمترین امکانات و شرایط استاندارد یک زندان و دارای شش سلول مجزاست که ظرفیت نگهداری از چهل زندانی را دارد. سرانجام کلبی بعد از چند سال زندانی بودن در بند هشت و اقامت در سلول های سه و شش زندان کارون، سال گذشته به زندان شیبان منتقل شد.
«غلامحسین کلبی» چند سال پیش مادرش را از دست داد، همان روزها درخواست کرد در مراسم ختم مادرش شرکت کند که به او اجازه ندادند. سال گذشته او خواهرش را هم از دست داد، اما این بار هم به او اجازه شرکت در مراسم سوگواری خواهرش را ندادند. از میان اعضای خانواده کلبی فقط یگانه برادرش، «علی ملا کلبی» در قید حیات بود.
سه ماه پیش برادر غلامحسین کلبی به ایران وایر گفت: «مورد  گفت و گو درباره شرایط برادرم احتیاط می کنم به این دلیل که من تنها امید غلامحسین در بیرون زندانم، اگر مرا هم بازداشت کنند او به امید ملاقات با چه کسی زنده بماند؟ برادرم دندان درد، گوش درد و زانو درد دارد و در آستانه شصت سالگی است. باید تحت مراقبت باشد. در این مدت حتی یک ساعت مرخصی نداشته .او رابطه خیلی خوبی با خواهرم داشت و وقتی خواهرم مرد هر چقدر به آقایان التماس کردیم که یک ساعت به او مرخصی بدهید تا در مراسم ختم خواهرش شرکت کند، اجازه ندادند. من سیستم را می شناسم اگر من اینجا حرف بزنم آنها او را تحت فشار می گذارند. از قول من ننویسید، بگذارید من را بیرون زندان داشته باشد، من پنج سال است تلاش می کنم برای ملاقات حضوری ولی اجازه نداده اند.»

از او پرسیدم آیا برادرتان وکیل دارند: «خیر وکیل ندارند یک وکیل تسخیری داشت  وقت دادگاه که هیچ کاره بود. اجازه گرفتن وکیل ندادند خودشان وکیل خودشان را داشتند. آنقدر پرونده اش بی محتوا و فارغ از ادله بود که خودشان سال ۸۵ حکم اعدامش را شکستند و کردند حبس ابد.»

کلبی مدت یک سال و نیم در سلول انفرادی اداره اطلاعات اهواز در حبس بود و به گفته برادرش تحت فشار و شکنجه به عضویت در سازمان مجاهدین اعتراف کرده و علیه خودش مطالبی را امضا کرده بود در حالی که اساسا به جز هواداری از آن سازمان، هیچ فعالیت موثری نداشت.

به نظر می رسد او برای مرگ آخرین بازمانده خانواده اش هم اجازه مرخصی و شرکت در مراسم ختم برادرش ندارد.
این در حالی است که طبق آیین نامه و مقررات سازمان زندان ها، حق مرخصی و ملاقات با خانواده ، طبیعی ترین حق یک زندانی است که به عنوان امتیاز برای زندانی محاسبه نمی شود. با تکیه بر قوانین مطروحه همین آیین نامه و طبق اصل ۱۹، هر فرد بازداشت شده یا زندانی باید از حق ملاقات و مکاتبه با اعضای خانواده اش برخوردار باشد.
همچنین طبق ماده ۲۱۶ آیین نامه سازمان زندان ها، اگر زندانی بعد از یک ماه اقامت در زندان ، حسن خلق و برخورد و رفتار مناسبی داشته باشد، می تواند با نظر مثبت شورای طبقه بندی این سازمان از حق استفاده از پنج روز مرخصی در هر ماه بهره ببرد. فعلا کسی امیدوار نیست چنین موادی به درد غلامحسین کلبی بخورد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر