22.12.2017
پروین محمدی از فعالین کارگری عضو اتحادیه ی آزاد کارگران ایران در
یاداشتی پیرامون اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپیه، نوشته است که این کارگران
تنها نیستند. متن این یادداشت به شرح زیر است:
وقتی پیامهای ارسال شده از طرف کارگران نیشکر هفت تپه را در این روزها میخوانم یاد خاطرات سالهای دور و تلخ خودم در کارخانجات صنایع فلزی میافتم. یاد زمانی که دزدانی به نام خصوصی سازی آمده بودند تا صاحب شرکتی بزرگ با برندی معروف و با سابقه ای درخشان و با کارگرانی فولادین بشوند، یاد روزگاری که به نمایندگی از کارگران آن مجموعه چه تلاشها کردیم تا از فروپاشی آن مجموعه جلوگیری کنیم.
یاد زمانی که ماهها بی حقوقی و عدم پرداخت دستمزدها چطور همکارانم را زمینگیر کرده بود و هیچ راه درآمدی نداشتند، یاد زمانی که بی پولی به درجه ای رسیده بود که فرزندان همکارانم دانشگاه قبول میشدند و به خاطر فقر تحمیل شده به پدرانشان از ادامه تحصیل باز می ماندند، فرزندانی که بیمار میشدند و پول درمان نبود و خانواده هایی که صاحب خانه ها بخاطر عقب ماندن اجاره خانه، اسباب های همکارانمان را به خیابان می ریختند.
هر چه به مسئولین نامه مینوشتیم که این مدیران و صاحبان جدید اینکاره نیستند ، تخصص ندارند و بی تجربه، حرفهایمان خریداری نداشت چرا که اراده ای در سیستم حاکم برای نظارت بر خصوصی سازیها نبود.
در این جنگ و ستیز برای بقا بود که متوجه شدیم دستان مافیای قدرت پشت مدیران و خریدار جوان به عنوان مالک است که جنگیدن با آنها حکم مرگ دارد.
اما ما کارگران با اراده ای فولادین و متحد و منسجم سالها ایستادگی کردیم تا از این طوفان بلا بسلامت عبور و بازنشسته شدیم. برای گرفتن ذره ذره حق و حقوقمان جنگیدیم و کوتاه نیامدیم.
اما فرقی بزرگ بین آندوران و امروز وجود دارد. به یمن ابزار رسانه های اینترنتی، صدای کارگران هفت تپه و هپکو و آذرآب ثانیه ای طول نمیکشد تا بدست هم طبقه ای هایشان در سراسر ایران و جهان برسد و این باعث خوشحالی است که میتوانیم با همبستگی و اتحاد سراسری در جنگ نابرابر مافیای کنار هم باشیم و پیروزی هایمان را با هم جشن بگیریم و جنگیدنمان را باهم بجنگیم.
زنده باد اتحاد و همبستگی کارگران در سراسر ایران
وقتی پیامهای ارسال شده از طرف کارگران نیشکر هفت تپه را در این روزها میخوانم یاد خاطرات سالهای دور و تلخ خودم در کارخانجات صنایع فلزی میافتم. یاد زمانی که دزدانی به نام خصوصی سازی آمده بودند تا صاحب شرکتی بزرگ با برندی معروف و با سابقه ای درخشان و با کارگرانی فولادین بشوند، یاد روزگاری که به نمایندگی از کارگران آن مجموعه چه تلاشها کردیم تا از فروپاشی آن مجموعه جلوگیری کنیم.
یاد زمانی که ماهها بی حقوقی و عدم پرداخت دستمزدها چطور همکارانم را زمینگیر کرده بود و هیچ راه درآمدی نداشتند، یاد زمانی که بی پولی به درجه ای رسیده بود که فرزندان همکارانم دانشگاه قبول میشدند و به خاطر فقر تحمیل شده به پدرانشان از ادامه تحصیل باز می ماندند، فرزندانی که بیمار میشدند و پول درمان نبود و خانواده هایی که صاحب خانه ها بخاطر عقب ماندن اجاره خانه، اسباب های همکارانمان را به خیابان می ریختند.
هر چه به مسئولین نامه مینوشتیم که این مدیران و صاحبان جدید اینکاره نیستند ، تخصص ندارند و بی تجربه، حرفهایمان خریداری نداشت چرا که اراده ای در سیستم حاکم برای نظارت بر خصوصی سازیها نبود.
در این جنگ و ستیز برای بقا بود که متوجه شدیم دستان مافیای قدرت پشت مدیران و خریدار جوان به عنوان مالک است که جنگیدن با آنها حکم مرگ دارد.
اما ما کارگران با اراده ای فولادین و متحد و منسجم سالها ایستادگی کردیم تا از این طوفان بلا بسلامت عبور و بازنشسته شدیم. برای گرفتن ذره ذره حق و حقوقمان جنگیدیم و کوتاه نیامدیم.
اما فرقی بزرگ بین آندوران و امروز وجود دارد. به یمن ابزار رسانه های اینترنتی، صدای کارگران هفت تپه و هپکو و آذرآب ثانیه ای طول نمیکشد تا بدست هم طبقه ای هایشان در سراسر ایران و جهان برسد و این باعث خوشحالی است که میتوانیم با همبستگی و اتحاد سراسری در جنگ نابرابر مافیای کنار هم باشیم و پیروزی هایمان را با هم جشن بگیریم و جنگیدنمان را باهم بجنگیم.
زنده باد اتحاد و همبستگی کارگران در سراسر ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر