مهر ماه 1392 = 01-10 2013
سر بازیکن سابق استقلال درتصادف هولناک جدا شد
مهدی امیرآبادی بازیکن اسبق تیم استقلال تهران و بازیکن فعلی تیم پیکان تهران در برنامه مثلث از ماجرای تصادف هولناکش با موتورسیکلت گفت.باشگاه خبرنگاران: امیر آبادی مبنای رانندگی را بر اصل خونسردی دانست و گفت: هیچ گاه در هنگام رانندگی با گوشی همراه صحبت نمی کنم مگر این که روی هنذفری و یا اسپیکر بوده باشد.
اما امیرآبادی به رانندگی تهرانی ها از 20 تنها نمره 10 داد و گفت: با این که ماموران راهنمایی و رانندگی همیشه در تمامی صحنه ها حاضر هستند اما بد است که تنها رعایت قوانین در هنگام حضور ماموران راهنمایی و رانندگی می باشد و باید این فرهنگ سازی از داخل خانواده ها صورت گیرد.
این بازیکن تیم فوتبال کمک گرفتن از بچه ها به عنوان همیار پلیس را بسیار خوب می داند و می گوید همیشه این نیست که بزرگترها به کوچکترها یاد بدهند گاهی کوچکترها مسائلی را به بزرگترها یادآوری می کنند که تجربه ای بسیار بزرگتر از دانش ما به اصطلاح بزرگترها است.
اما امیرآبادی تجربه تصادف هولناکش با موتورسیکلت این گونه توصیف کرد: 3 ماه پیش بود که با موتور250 کراس از کرج به سمت تهران می آمدم و در قسمتی از جاده که روی آسفالت شن ریخته بود با بی احتیاطی روی شن ها رفتم و موتور نیز خورد.
به گفته امیرآبادی ناگهان کنترل موتورسیکلت را از دست دادم و ترمز کردم که موتور نیز خورد و 100 متر خودم و سر و صورتم روی زمین کشیده شد طوری که مردم به دلیل بازشدن سرم از هم جرات نمی کردند سمت من بیایند.
اما این بازیکن مطرح فوتبال دلیل این تصادف را بی احتیاطی دانست و می گفت: اولین و بزرگ ترین اشتباه من آن بود که نه کلاه ایمنی داشتم و نه لباس موتوری سواری، در صورتی که اگر کلاه ایمنی داشتم شاید جراحت بسیار کمی به من وارد می شد.
او که از بیان و حتی گفتن این حادثه نیز دوباره دچار التهاب شده بود گفت: بالاخره مردم به سمتم آمدند و مرا ابتدا به بیمارستان هشتگرد منتقل کردند و سپس از آن جا به بیمارستان آتیه تهران منتقل شدم اما اگر تنها پنج دقیقه دیرتر رسیده بودم اکنون در کنار شما و مردم نبودم .
امیرآبادی گفت: پس از حادثه 4 روز در کجا بودن و تا 2 هفته پس از به هوش آمدن هیچ کش را به یاد نداشتم و تاکنون یک عمل سر و ی عمل پلک داشتم و سوختگی های بدنم هنوز تحت درمان است.
بازیکن اسبق تیم استقلال در پایان با اشاره به این که پس از این حادثه دیگر جرات سوار شدن بر موتورسیکلت را ندارد گفت: پس از این تصادف اگر پدر و مادرم مرا سوار بر موتور سیکلت ببینند بسیار ناراحت می شوند و من هر بار موتورسواری را بدون کلاه ایمنی می بینم به شدت ناراحت می شوم و بسیار دوست دارم به او تذکر دهم که بارها به دلیل آن که شاید ناراحت شود این کار را نکردم اما قطعاً بر کسی پوشیده نیست که حادثه در یک لحظه اتفاق می افتد و اگر قابل پیشگیری نباشد حداقل می توان آسیب آن را کمتر کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر