10:34:31 AM 1392/11/10
خامنه ای ولی فقيه طلسم شکسته
|
گيج خوردن سپاه و بسيج در اثر زهر توافقنامه ژنو
مدتی
است خامنه ای بنا به «مصلحت نظام»، خاموشی پيشه کرده است و «دلسوزان»
نظام از صغير تا کبير گيج می خورند. نمی دانند بگويند توافقنامه بالاخره
«به به» يا «اه اه». آمريکا «دوست» يا «دشمن» ؟
روز چهارشنبه 9بهمن، يار ديرينه و وفادار و از قضا توپر خامنه ای يعنی سرلشکر فيروزآبادی، جمله ای گفته بود که وضعيت «دلسوزان» نظام را نشان می داد، گفته بود «گزينه نظامی روی ميز آمريکا به طنز در بين ملتها تبديل شده، آمريکا راه مذاکره را نبندد».
کسی که «گزينه نظامی» اش طنز شده، چرا ما محتاج «راه مذاکره» اش شده ايم.
يا مثلاً روزنامه جوان که «چراغ راهنمای» بسيج است در يادداشت سياسی روز چهارشنبه اش يک چيزهايی نوشته که صد رحمت به آن حرف فيروزآبادی.
جوان، اول دارو دستهٴ رفسنجانی – روحانی که «اصلاح طلب» و «تجديد نظر طلب» و «وارونه نما» هستند را حسابی چوب کاری کرده و اساسی هم به ريششان خنديد که وقتی «خواسته اند يخ روابط ميان ايران و آمريکا را آب کنند» پاسخهای «گستاخانه تر از طرف آنها دريافت کرده اند». تا اين جای مطلب کمی ته دل «بسيجی» را خنک می کند، اما در ادامه يک دفعه قافيه را گم کرده و مثل مگس هراسان که پشت شيشه گير کرده، يک مسير را، هی می رود و برمی گردد و به جايی نمی رسد. در حالی که می نويسد باند رفسنجانی- روحانی «فريب لبخندهای مصنوعی و فريبگرانه» را خورده اند، يک نسخه می پيچيد که توی قوطی خود «مقام عظما» هم فقط اسمش پيدا می شود، «حب» و «شربت» ش يافت می نشود. می نويسد: «همانگونه که معظم له فرموده اند: نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه و استفاده از شيوه های متنوع برای دستيابی به اهداف و آرمانهای گوناگون نظام اسلامی است».
بيچاره بسيجی از اين رهنمود چه بفهمد و چه اجرا کند. او کجا و «اهداف و آرمانهای گوناگون نظام» کجا؟ او سالها پای يک هدف به اسم «حق مسلم ماست» سينه زد و با اسم مستعار دانشجو، زنجيرهٴ انسانی درست کرد و مشت گره کرده به استکبار نشان داد نتيجه اش اين شده که نبوی در مجلس بگويد، «عراقچی می گفت ما نتوانستيم مرز سرخهای آقا را نگهداريم». حالا اين نسخه نويس جوان می خواهد با «نرمش قهرمانانه» و «مانور هنرمندانه» اهداف زيادی را محقق کند؟ واقعاً بايد گفت دل خوش سيری چند؟
نگوئيد اين بسيج است و عقلش نرسيده و يک چيزهايی نوشته، خير، اين گيجی از بالاترها به اين «ننه مرده» رسيده. می گوئيد نه؟ بفرمائيد. نشريه معاونت سياسی سپاه در 7بهمن، ضمن درج ترجمه مقاله استکباری «دنيس راس» که گفته بود «توافق نهايی چشم انداز خوشبينانه ندارد» نتيجه گرفته بود، «خامنه ای و دلسوزان نظام از ابتدا به نتيجه اين مذاکرات خوشبين نبودند و با بدبينی به دولت روحانی اجازه مذاکره دادند».
حالا شما خودتان را جای آن بسيجی بگذاريد، اين که نشريه معاونت سياسی سپاه است، اينطوری حرف را «راس» به ريش آقا گره می زند و حرف توی دهانشان می گذارد. از اين بدتر صبح صادق سپاه است (درست هفت بهمن) که از اين بيشتر گيج زده و گيج خورده است. حرفهای جان کری در داووس را کرکری ناميد و خطاب به شيخ فريدون نوشت: «چگونه عده يی تصور می کنند با ديپلوماسی لبخند می توان ماهيت دشمن را عوض کرد!»
اينکه بسيجی بيچاره چطور تفاوت «ديپلوماسی لبخند» با «نرمش قهرمانانه» يا «مانور هنرمندانه» را متوجه شود بماند. (چون رسيدن به پاسخ بعيد است). اما مگه خود «آقا» چيز خور شده بود که يک جا و چکی تمام تيم مذاکره کننده را «فرزندان» انقلاب اسم گذاری کرد. مگه نمی شد نخاله هاش را جدا کرد... مگه الآن که همه گيج می خورند خود آقا نميتونه بياد و... مگه آقا نميتونه اينا رو... چيز کنه، يعنی حداقل عوض کنه؟ مگه... اگه بد بود چرا از ژنو به خود نيويورک می روند و ادامه هم می دهند؟ مگه... ؟.
روز چهارشنبه 9بهمن، يار ديرينه و وفادار و از قضا توپر خامنه ای يعنی سرلشکر فيروزآبادی، جمله ای گفته بود که وضعيت «دلسوزان» نظام را نشان می داد، گفته بود «گزينه نظامی روی ميز آمريکا به طنز در بين ملتها تبديل شده، آمريکا راه مذاکره را نبندد».
کسی که «گزينه نظامی» اش طنز شده، چرا ما محتاج «راه مذاکره» اش شده ايم.
يا مثلاً روزنامه جوان که «چراغ راهنمای» بسيج است در يادداشت سياسی روز چهارشنبه اش يک چيزهايی نوشته که صد رحمت به آن حرف فيروزآبادی.
جوان، اول دارو دستهٴ رفسنجانی – روحانی که «اصلاح طلب» و «تجديد نظر طلب» و «وارونه نما» هستند را حسابی چوب کاری کرده و اساسی هم به ريششان خنديد که وقتی «خواسته اند يخ روابط ميان ايران و آمريکا را آب کنند» پاسخهای «گستاخانه تر از طرف آنها دريافت کرده اند». تا اين جای مطلب کمی ته دل «بسيجی» را خنک می کند، اما در ادامه يک دفعه قافيه را گم کرده و مثل مگس هراسان که پشت شيشه گير کرده، يک مسير را، هی می رود و برمی گردد و به جايی نمی رسد. در حالی که می نويسد باند رفسنجانی- روحانی «فريب لبخندهای مصنوعی و فريبگرانه» را خورده اند، يک نسخه می پيچيد که توی قوطی خود «مقام عظما» هم فقط اسمش پيدا می شود، «حب» و «شربت» ش يافت می نشود. می نويسد: «همانگونه که معظم له فرموده اند: نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه و استفاده از شيوه های متنوع برای دستيابی به اهداف و آرمانهای گوناگون نظام اسلامی است».
بيچاره بسيجی از اين رهنمود چه بفهمد و چه اجرا کند. او کجا و «اهداف و آرمانهای گوناگون نظام» کجا؟ او سالها پای يک هدف به اسم «حق مسلم ماست» سينه زد و با اسم مستعار دانشجو، زنجيرهٴ انسانی درست کرد و مشت گره کرده به استکبار نشان داد نتيجه اش اين شده که نبوی در مجلس بگويد، «عراقچی می گفت ما نتوانستيم مرز سرخهای آقا را نگهداريم». حالا اين نسخه نويس جوان می خواهد با «نرمش قهرمانانه» و «مانور هنرمندانه» اهداف زيادی را محقق کند؟ واقعاً بايد گفت دل خوش سيری چند؟
نگوئيد اين بسيج است و عقلش نرسيده و يک چيزهايی نوشته، خير، اين گيجی از بالاترها به اين «ننه مرده» رسيده. می گوئيد نه؟ بفرمائيد. نشريه معاونت سياسی سپاه در 7بهمن، ضمن درج ترجمه مقاله استکباری «دنيس راس» که گفته بود «توافق نهايی چشم انداز خوشبينانه ندارد» نتيجه گرفته بود، «خامنه ای و دلسوزان نظام از ابتدا به نتيجه اين مذاکرات خوشبين نبودند و با بدبينی به دولت روحانی اجازه مذاکره دادند».
حالا شما خودتان را جای آن بسيجی بگذاريد، اين که نشريه معاونت سياسی سپاه است، اينطوری حرف را «راس» به ريش آقا گره می زند و حرف توی دهانشان می گذارد. از اين بدتر صبح صادق سپاه است (درست هفت بهمن) که از اين بيشتر گيج زده و گيج خورده است. حرفهای جان کری در داووس را کرکری ناميد و خطاب به شيخ فريدون نوشت: «چگونه عده يی تصور می کنند با ديپلوماسی لبخند می توان ماهيت دشمن را عوض کرد!»
اينکه بسيجی بيچاره چطور تفاوت «ديپلوماسی لبخند» با «نرمش قهرمانانه» يا «مانور هنرمندانه» را متوجه شود بماند. (چون رسيدن به پاسخ بعيد است). اما مگه خود «آقا» چيز خور شده بود که يک جا و چکی تمام تيم مذاکره کننده را «فرزندان» انقلاب اسم گذاری کرد. مگه نمی شد نخاله هاش را جدا کرد... مگه الآن که همه گيج می خورند خود آقا نميتونه بياد و... مگه آقا نميتونه اينا رو... چيز کنه، يعنی حداقل عوض کنه؟ مگه... اگه بد بود چرا از ژنو به خود نيويورک می روند و ادامه هم می دهند؟ مگه... ؟.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر