5:43:14 PM 1392/11/7
کاريکاتور روحاني1
|
طنز: «نگر تا فريدون ملا چه گفت» درباره حرفهای حسن روحانی در داووس. از بيژن روشن
نگرتا فريدون ملا چه گفت
به داووس چون يافت چند گوش مفت
بياييد آقا نظام از شما
همه مرده ريک امام از شما
به داووس اينک به پيش شما
کنون رعيتيم و شما کدخدا
غلط کرده ايم آنچه را کرده ايم
شما شاه و ماها همه برده ايم
به پايان رسيد آن همه الدورم
جماران نمانده ست و نه بيت قم
همه چيزهامان نصيب شما
همه سودهامان به جيب شما
بياييد کان گربه عابد شده
خودش موش گشته ست و زاهد شده
زمستان گذشت و دگر گشت حال
رسيده ست يک دورهٴ اعتدال
غلط کرده هر کس سفارت ببست
کنون داغ کرديم ما پشت دست
چه کس گفته بد مرگ بر آمريکا
به قربونتان هر بسيجی ما
حريفش از آن سوی با ناز گفت
بالام جان نگو بيش ازين حرف مفت
دو صد گفته چون نيم کردار نيست
که گوشی به حرفت بدهکار نيست
به پيش نظام بنگر آن جام زهر
چه با ناز نوشد چه با خشم و قهر
کنون راستی آزمايی کنيم
نه بر حرف مفت اعتنايی کنيم
بگفتا فريدون چه بايد نمود؟
بگو تا نماييم ما زود زود
در اين دم ندا آمد از خامنه
که بنگر چه ها می کنی سگ ننه!؟
چه زر می زنی بندهٴ لوس ما
که داووس تو گشته کابوس ما
چه زر می زنی پشت هم مفت مفت
چه جفتک زنی تک تک و جفت جفت؟
تو رفتی که آبی به جوی آوری
کنون بهر ما گند و بوی آوری؟
ندانی تو ای بی شعور خرفت
که بحران رسيده مرا تا به خفت
بناگاه روحانی پر ز مکر
به پيشش بديد پنج تا جام زهر
در آن جامها می نمودی نظر
يکی زان دگر زهر بد تلخ تر
به خود گفت ای وای بر حال ما
عجب جامهايی شده مال ما
يکی جام زهری ست در سوريه
که چايش کنون دم توی قوريه
يکی جام زهر است اندر عراق
کبابش کنون سوخته با سماق
يکی جام زهر حقوق بشر
که پشتش قيام است و رحل سفر!
فريدون ملا به حيرت فتاد
ز داووس و آن قافهايی که داد
کنون چون حمار است در گل نظام
ز هر سو تمام گشته کارت بالام
نشايد که اين ميز را چپ کنيم
اگر زهر نوشيم ما تب کنيم
پس آنگاه لرز است و مرگ است و موت
تو گويی که آبشارمان رفته «اوت»
ندا آمد از مردمان آن زمان
آهای خامنه! ای فريدون! بدان
که اين زهر نبود! بل آشی ست داغ
که بارش گذاشت آن امام بر چراغ
بخور آش کز آن خاله ت بود
خوری يا نخوردی به پايت بود
اگر زود خوری، يا نخوردی هنوز
نباشد چنين مرگ را سوخت و سوز
کنونت که امکان خوردن بود
بخور ای بالام جان به لطف و خوشی
که فردا چو حکم قيام در رسد
به حکم ضرورت ورا در کشی.
به داووس چون يافت چند گوش مفت
بياييد آقا نظام از شما
همه مرده ريک امام از شما
به داووس اينک به پيش شما
کنون رعيتيم و شما کدخدا
غلط کرده ايم آنچه را کرده ايم
شما شاه و ماها همه برده ايم
به پايان رسيد آن همه الدورم
جماران نمانده ست و نه بيت قم
همه چيزهامان نصيب شما
همه سودهامان به جيب شما
بياييد کان گربه عابد شده
خودش موش گشته ست و زاهد شده
زمستان گذشت و دگر گشت حال
رسيده ست يک دورهٴ اعتدال
غلط کرده هر کس سفارت ببست
کنون داغ کرديم ما پشت دست
چه کس گفته بد مرگ بر آمريکا
به قربونتان هر بسيجی ما
حريفش از آن سوی با ناز گفت
بالام جان نگو بيش ازين حرف مفت
دو صد گفته چون نيم کردار نيست
که گوشی به حرفت بدهکار نيست
به پيش نظام بنگر آن جام زهر
چه با ناز نوشد چه با خشم و قهر
کنون راستی آزمايی کنيم
نه بر حرف مفت اعتنايی کنيم
بگفتا فريدون چه بايد نمود؟
بگو تا نماييم ما زود زود
در اين دم ندا آمد از خامنه
که بنگر چه ها می کنی سگ ننه!؟
چه زر می زنی بندهٴ لوس ما
که داووس تو گشته کابوس ما
چه زر می زنی پشت هم مفت مفت
چه جفتک زنی تک تک و جفت جفت؟
تو رفتی که آبی به جوی آوری
کنون بهر ما گند و بوی آوری؟
ندانی تو ای بی شعور خرفت
که بحران رسيده مرا تا به خفت
بناگاه روحانی پر ز مکر
به پيشش بديد پنج تا جام زهر
در آن جامها می نمودی نظر
يکی زان دگر زهر بد تلخ تر
به خود گفت ای وای بر حال ما
عجب جامهايی شده مال ما
يکی جام زهری ست در سوريه
که چايش کنون دم توی قوريه
يکی جام زهر است اندر عراق
کبابش کنون سوخته با سماق
يکی جام زهر حقوق بشر
که پشتش قيام است و رحل سفر!
فريدون ملا به حيرت فتاد
ز داووس و آن قافهايی که داد
کنون چون حمار است در گل نظام
ز هر سو تمام گشته کارت بالام
نشايد که اين ميز را چپ کنيم
اگر زهر نوشيم ما تب کنيم
پس آنگاه لرز است و مرگ است و موت
تو گويی که آبشارمان رفته «اوت»
ندا آمد از مردمان آن زمان
آهای خامنه! ای فريدون! بدان
که اين زهر نبود! بل آشی ست داغ
که بارش گذاشت آن امام بر چراغ
بخور آش کز آن خاله ت بود
خوری يا نخوردی به پايت بود
اگر زود خوری، يا نخوردی هنوز
نباشد چنين مرگ را سوخت و سوز
کنونت که امکان خوردن بود
بخور ای بالام جان به لطف و خوشی
که فردا چو حکم قيام در رسد
به حکم ضرورت ورا در کشی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر