2:59:12 PM 1392/11/10
سخنرانی مريم رجوی در کنفرانس نمايندگان برجستة مجلسين انگلستان
|
سخنرانی مريم رجوی در کنفرانس نمايندگان برجستهٴ مجلسين انگلستان
نمايندگان و لردهای محترم!
دوستان ارجمند مقاومت ايران! به خانهٴ مقاومت ايران خوش آمديد.
ابتدا می خواهم از نقش تحسين برانگيز دوستان مقاومت ايران در هر دو مجلس اعيان و عوام ياد کنم. به طور خاص بارونس بوترويد عزيز، که مفتخرم به او برای اولين حضورش در خانة مقاومت خوشآمد بگويم.
همه شما نقشی برجسته در تاريخ جنبش ما ايفا کرديد که همواره در خاطرهٴ مردم ما باقی خواهد ماند.
ابتکار تاريخی 35 پارلمانتر انگليسی در شکايت عليه دولت برای رفع ممنوعيت از مجاهدين، حمايت قاطع شما از اشرفيها، محکوميت نقض حقوق بشر در ايران توسط شما و مخالفت قاطع شما با امتياز دادن به ديکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران، همه، منعکس کننده بصيرت شما برای يک سياست صحيح در مورد ايران و ارزشهای عميق انسانی است که شما به آن اعتقاد داريد.
تلاشهای خستگی ناپذير شما در حمايت از مردم و مقاومت ايران، صفحه جديدی در تاريخ روابط ايران و انگلستان و در مقابل سياست رسمی دولت انگلستان که عموماً عليه مردم ايران بوده، گشوده است. شما يک سياست اصولی آلترناتيو ارائه داده و برای تحقق آن مجدانه کوشيده ايد. اين سياست اصولی در بسياری مواقع، بر سياست رسمی مماشات، غلبه يافته است.
تاريخچهٴ روابط انگليس با ايران، به طور فشرده عبارتست از يک دورهٴ طولانی مناسبات استعماری، از جمله خصومت با دولت ملی دکتر مصدق، و ايفای نقش فعال در کودتا و سرنگونی آن در حمايت کامل از ديکتاتوری سلطنتی، زد و بند با رژيم آخوندی و زدن برچسب غيرقانونی تروريسم عليه مجاهدين. اما شما با شناسايی حق مردم ايران برای تغيير حکومت و با حمايت از مبارزان آزادی فصل جديدی را در اين روابط گشوديد.
ديکتاتوری مذهبی در ايران با کشورهای غربی از نظر ساختارهای اقتصادی، سياسی و فرهنگی در تضاد عميق است، با اين حال، اين رژيم بيش از هر حکومتی در ايران در دو قرن گذشته از کمکهای عملی غرب برخوردار بوده است. اين تراژدی بزرگ سياست غرب است.
به عنوان نمونه: ايالات متحده و انگلستان در سال 2003 در يک زد و بند با رژيم آخوندی کمپهای مجاهدين در عراق را بمباران کردند، در اين بمبارانها که حقوقدانان بين المللی آن را مصداق جنايت جنگی می دانند دهها تن کشته و شمار بيشتری زخمی شدند. متعاقباً جمع آوری سلاحها و اعمال محدوديتهای مختلف عليه مجاهدين و به سود رژيم آخوندی اعمال گرديد. همزمان، راه را برای سلطهٴ رژيم ايران برای تسلط بر عراق باز کردند.
از قضايای ليست گذاری مجاهدين که قبلاً اشاره شد، نيز مطلعيد. دولت انگلستان جلودار ليست گذاری مجاهدين در اروپا بود. و البته وزير خارجه وقت پنهان نکرد که برچسب تروريستی به درخواست رژيم ايران بوده است. در جمع بندی روابط غرب با ملاها به چند نکته مهم می رسيم:
اول: در سياست دولتهای غرب نسبت به ايران حقوق بشر و آزاديها ناديده گرفته شده است.
دوم- دولتهای غربی، نقش مقاومت و اپوزيسيون ايران که کليد تغيير را در دست دارد، ناديده گرفته و برای خدمت به رژيم عليه مقاومت عمل کرده اند.
سوم: طرف حسابهای تجاری غرب در ايران، سپاه پاسداران و بنيادهای متعلق به ولی فقيه اند. که ريشهٴ ناامنی و تروريسم در اروپا است.
ملاهای حاکم بر ايران در شکننده ترين و ضعيف ترين وضعيت خود در سه دههٴ گذشته به سر می برند. بحرانهای لاعلاج اقتصادی، اختلافات فزايندهٴ درونی، بحرانهای منطقه يی، نارضايتی فزايندهٴ اجتماعی و گسترش حمايت مردمی مقاومت، اين رژيم را به سرنگونی نزديکتر کرده است. رژيم آخوندی، برای غلبه بر اين بحران، بر ابعاد دخالتهای تروريستی و جنگ افروزی خود در منطقه، به شدت افزوده است. البته سياست اشتباه و ضعيف غرب در منطقه، بهترين متحد اين رژيم، در اين دخالتهای و جنگ افروزيها بوده است. اين سياست بايد تغيير کند. قلب اين تغيير هم چيزی جز تغيير سياست نسبت به رژيم ايران نيست.
در رابطه با سوريه، اجازه بدهيد آنچه را که در آستانهٴ کنفرانس ژنو2 گفتم، تکرار کنم، تنها راه حل برای اين تراژدی قرن، خلع يد کامل از رژيم ايران در سوريه است، هر چيزی جز اين، به سرانجام نخواهد رسيد. تنها از اين طريق می توان به خونريزی پايان داد و راه را برای يک حکومت منتخب هموار کرد. به همين منوال خلع يد از ملاها، کليد رفع بحران و برقراری آشتی و مسالمت در عراق و لبنان و يمن هم هست.
فراموش نکنيم که بعد از اين که رژيم آخوندی به اجبار يک قدم در برنامه های اتمی خود عقب نشينی کرد، نياز مضاعفی به حفظ و گسترش سلطة خود در منطقه دارد و در غياب يک سياست قاطع بين المللی هر روز به جنايات خود در اين کشورها ابعاد جديدی می دهد، کما اين که اعدامها در داخل ايران و کشتار مجاهدين در کمپ ليبرتی را افزايش می دهد. همين موضوع در مورد پرونده هسته يی هم صادق است و در فقدان يک سياست قاطع جهانی، رژيم برای حفظ و ادامه پروژه تسليحات اتمی خود برای دستيابی به بمب، با فريبکاری و مخفيکاری بيشترين تلاش را می کند.
دوستان عزيز!
سه هزار عضو مقاومت در زندان ليبرتی هدف موشک باران مکرر دولت عراق و رژيم ملاها قرار دارند.
اين، در حاليست که بی خانما ن سازی اجباری اشرفيها و فرستادن آنها به زندان ليبرتی، از حمايت کامل دولتهای غرب برخوردار شد. آمريکا، انگلستان و اتحاديه اروپا همه قول دادند که حفاظت اعضای مقاومت را تضمين می کنند، اما به جای آن، در مقابل اعدام جمعی و آدم ربايی در اشرف در 10شهريور گذشته، و موشک باران های ليبرتی هيچ واکنش مناسب و اقدام جدی به عمل نياوردند.
چرا خواستار آزادی 7 گروگان که 6تن از آنان زنان هستند، نمی شوند. 4حمله موشکی در 2013 عليه ليبرتی کافی است که مجاهدان ليبرتی را به سرعت به آمريکا و انگلستان که مسئوليت مستقيم در اين وضعيت دارند، منتقل شوند. ما خواستار بلادرنگ اين اقدام هستيم. ضرورت اين اقدام در حالی است که انگلستان سه سال است که حتی از پذيرش کسانی که پناهندهٴ اين کشور هستند هم، طفره می رود.
آيا برگرداندن تی والها که حفاظ بنگالها هستند، جرم است؟ آيا انتقال جليقه ها و کلاه حفاظتی ساکنان از اشرف جرم است؟ اينها همان کلاهها و جليقه هايی هستند که کارمندان سازمان ملل در ليبرتی از آن استفاده می کنند. آيا انتقال تجهيزات پزشکی که به هزينهٴ خود ساکنان خريداری شده است، زياده خواهی است؟ آيا خواست ساکنان برای فروش ميليونها دلار اموالشان در اشرف زياده خواهی است؟ پس چرا انگلستان از اين خواستهای مشروع حمايت نمی کند؟
تغيير سياست اروپا در رابطه با ايران تنها برای بهبود اوضاع نيست، بلکه برای جلوگيری از فاجعه های بزرگتر است. چيزی که امروز در سوريه و عراق می گذرد، تنها شروع اين فاجعه است. شما و پارلمانتر های حامی مقاومت تا کنون گامهای شجاعانه يی در اين مسير برداشته ايد. شما قدرت و امکانات تغيير يک سياست غلط را داريد شما شرف و سربلندی مردم انگلستان را نمايندگی می کنيد و آيندهٴ روابط ايران و انگلستان به شما شناخته می شود و تنها با در پيش گرفتن اين سياست اصولی است که خاطرات تلخ مردم ايران از دولتهای انگلستان به تاريخ سپرده می شود.
شما در سخنرانيهای قبلی تان به خوبی ديکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران را توصيف کرديد همان گونه که بارونس بوترويد گفت قتل عام زندانيان سياسی ايران در سال 67، بزرگترين جنايت کيفر نايافته عليه بشريت بعد از جنگ جهانی دوم است. و به همين دليل است که ما بايد به نبردمان عليه ديکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران که تهديدی برای صلح و امنيت جهان است، تا سرنگونی آن ادامه بدهيم.
برای همه شما آرزوی موفقيت می کنم.
دوستان ارجمند مقاومت ايران! به خانهٴ مقاومت ايران خوش آمديد.
ابتدا می خواهم از نقش تحسين برانگيز دوستان مقاومت ايران در هر دو مجلس اعيان و عوام ياد کنم. به طور خاص بارونس بوترويد عزيز، که مفتخرم به او برای اولين حضورش در خانة مقاومت خوشآمد بگويم.
همه شما نقشی برجسته در تاريخ جنبش ما ايفا کرديد که همواره در خاطرهٴ مردم ما باقی خواهد ماند.
ابتکار تاريخی 35 پارلمانتر انگليسی در شکايت عليه دولت برای رفع ممنوعيت از مجاهدين، حمايت قاطع شما از اشرفيها، محکوميت نقض حقوق بشر در ايران توسط شما و مخالفت قاطع شما با امتياز دادن به ديکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران، همه، منعکس کننده بصيرت شما برای يک سياست صحيح در مورد ايران و ارزشهای عميق انسانی است که شما به آن اعتقاد داريد.
تلاشهای خستگی ناپذير شما در حمايت از مردم و مقاومت ايران، صفحه جديدی در تاريخ روابط ايران و انگلستان و در مقابل سياست رسمی دولت انگلستان که عموماً عليه مردم ايران بوده، گشوده است. شما يک سياست اصولی آلترناتيو ارائه داده و برای تحقق آن مجدانه کوشيده ايد. اين سياست اصولی در بسياری مواقع، بر سياست رسمی مماشات، غلبه يافته است.
تاريخچهٴ روابط انگليس با ايران، به طور فشرده عبارتست از يک دورهٴ طولانی مناسبات استعماری، از جمله خصومت با دولت ملی دکتر مصدق، و ايفای نقش فعال در کودتا و سرنگونی آن در حمايت کامل از ديکتاتوری سلطنتی، زد و بند با رژيم آخوندی و زدن برچسب غيرقانونی تروريسم عليه مجاهدين. اما شما با شناسايی حق مردم ايران برای تغيير حکومت و با حمايت از مبارزان آزادی فصل جديدی را در اين روابط گشوديد.
ديکتاتوری مذهبی در ايران با کشورهای غربی از نظر ساختارهای اقتصادی، سياسی و فرهنگی در تضاد عميق است، با اين حال، اين رژيم بيش از هر حکومتی در ايران در دو قرن گذشته از کمکهای عملی غرب برخوردار بوده است. اين تراژدی بزرگ سياست غرب است.
به عنوان نمونه: ايالات متحده و انگلستان در سال 2003 در يک زد و بند با رژيم آخوندی کمپهای مجاهدين در عراق را بمباران کردند، در اين بمبارانها که حقوقدانان بين المللی آن را مصداق جنايت جنگی می دانند دهها تن کشته و شمار بيشتری زخمی شدند. متعاقباً جمع آوری سلاحها و اعمال محدوديتهای مختلف عليه مجاهدين و به سود رژيم آخوندی اعمال گرديد. همزمان، راه را برای سلطهٴ رژيم ايران برای تسلط بر عراق باز کردند.
از قضايای ليست گذاری مجاهدين که قبلاً اشاره شد، نيز مطلعيد. دولت انگلستان جلودار ليست گذاری مجاهدين در اروپا بود. و البته وزير خارجه وقت پنهان نکرد که برچسب تروريستی به درخواست رژيم ايران بوده است. در جمع بندی روابط غرب با ملاها به چند نکته مهم می رسيم:
اول: در سياست دولتهای غرب نسبت به ايران حقوق بشر و آزاديها ناديده گرفته شده است.
دوم- دولتهای غربی، نقش مقاومت و اپوزيسيون ايران که کليد تغيير را در دست دارد، ناديده گرفته و برای خدمت به رژيم عليه مقاومت عمل کرده اند.
سوم: طرف حسابهای تجاری غرب در ايران، سپاه پاسداران و بنيادهای متعلق به ولی فقيه اند. که ريشهٴ ناامنی و تروريسم در اروپا است.
ملاهای حاکم بر ايران در شکننده ترين و ضعيف ترين وضعيت خود در سه دههٴ گذشته به سر می برند. بحرانهای لاعلاج اقتصادی، اختلافات فزايندهٴ درونی، بحرانهای منطقه يی، نارضايتی فزايندهٴ اجتماعی و گسترش حمايت مردمی مقاومت، اين رژيم را به سرنگونی نزديکتر کرده است. رژيم آخوندی، برای غلبه بر اين بحران، بر ابعاد دخالتهای تروريستی و جنگ افروزی خود در منطقه، به شدت افزوده است. البته سياست اشتباه و ضعيف غرب در منطقه، بهترين متحد اين رژيم، در اين دخالتهای و جنگ افروزيها بوده است. اين سياست بايد تغيير کند. قلب اين تغيير هم چيزی جز تغيير سياست نسبت به رژيم ايران نيست.
در رابطه با سوريه، اجازه بدهيد آنچه را که در آستانهٴ کنفرانس ژنو2 گفتم، تکرار کنم، تنها راه حل برای اين تراژدی قرن، خلع يد کامل از رژيم ايران در سوريه است، هر چيزی جز اين، به سرانجام نخواهد رسيد. تنها از اين طريق می توان به خونريزی پايان داد و راه را برای يک حکومت منتخب هموار کرد. به همين منوال خلع يد از ملاها، کليد رفع بحران و برقراری آشتی و مسالمت در عراق و لبنان و يمن هم هست.
فراموش نکنيم که بعد از اين که رژيم آخوندی به اجبار يک قدم در برنامه های اتمی خود عقب نشينی کرد، نياز مضاعفی به حفظ و گسترش سلطة خود در منطقه دارد و در غياب يک سياست قاطع بين المللی هر روز به جنايات خود در اين کشورها ابعاد جديدی می دهد، کما اين که اعدامها در داخل ايران و کشتار مجاهدين در کمپ ليبرتی را افزايش می دهد. همين موضوع در مورد پرونده هسته يی هم صادق است و در فقدان يک سياست قاطع جهانی، رژيم برای حفظ و ادامه پروژه تسليحات اتمی خود برای دستيابی به بمب، با فريبکاری و مخفيکاری بيشترين تلاش را می کند.
دوستان عزيز!
سه هزار عضو مقاومت در زندان ليبرتی هدف موشک باران مکرر دولت عراق و رژيم ملاها قرار دارند.
اين، در حاليست که بی خانما ن سازی اجباری اشرفيها و فرستادن آنها به زندان ليبرتی، از حمايت کامل دولتهای غرب برخوردار شد. آمريکا، انگلستان و اتحاديه اروپا همه قول دادند که حفاظت اعضای مقاومت را تضمين می کنند، اما به جای آن، در مقابل اعدام جمعی و آدم ربايی در اشرف در 10شهريور گذشته، و موشک باران های ليبرتی هيچ واکنش مناسب و اقدام جدی به عمل نياوردند.
چرا خواستار آزادی 7 گروگان که 6تن از آنان زنان هستند، نمی شوند. 4حمله موشکی در 2013 عليه ليبرتی کافی است که مجاهدان ليبرتی را به سرعت به آمريکا و انگلستان که مسئوليت مستقيم در اين وضعيت دارند، منتقل شوند. ما خواستار بلادرنگ اين اقدام هستيم. ضرورت اين اقدام در حالی است که انگلستان سه سال است که حتی از پذيرش کسانی که پناهندهٴ اين کشور هستند هم، طفره می رود.
آيا برگرداندن تی والها که حفاظ بنگالها هستند، جرم است؟ آيا انتقال جليقه ها و کلاه حفاظتی ساکنان از اشرف جرم است؟ اينها همان کلاهها و جليقه هايی هستند که کارمندان سازمان ملل در ليبرتی از آن استفاده می کنند. آيا انتقال تجهيزات پزشکی که به هزينهٴ خود ساکنان خريداری شده است، زياده خواهی است؟ آيا خواست ساکنان برای فروش ميليونها دلار اموالشان در اشرف زياده خواهی است؟ پس چرا انگلستان از اين خواستهای مشروع حمايت نمی کند؟
تغيير سياست اروپا در رابطه با ايران تنها برای بهبود اوضاع نيست، بلکه برای جلوگيری از فاجعه های بزرگتر است. چيزی که امروز در سوريه و عراق می گذرد، تنها شروع اين فاجعه است. شما و پارلمانتر های حامی مقاومت تا کنون گامهای شجاعانه يی در اين مسير برداشته ايد. شما قدرت و امکانات تغيير يک سياست غلط را داريد شما شرف و سربلندی مردم انگلستان را نمايندگی می کنيد و آيندهٴ روابط ايران و انگلستان به شما شناخته می شود و تنها با در پيش گرفتن اين سياست اصولی است که خاطرات تلخ مردم ايران از دولتهای انگلستان به تاريخ سپرده می شود.
شما در سخنرانيهای قبلی تان به خوبی ديکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران را توصيف کرديد همان گونه که بارونس بوترويد گفت قتل عام زندانيان سياسی ايران در سال 67، بزرگترين جنايت کيفر نايافته عليه بشريت بعد از جنگ جهانی دوم است. و به همين دليل است که ما بايد به نبردمان عليه ديکتاتوری مذهبی حاکم بر ايران که تهديدی برای صلح و امنيت جهان است، تا سرنگونی آن ادامه بدهيم.
برای همه شما آرزوی موفقيت می کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر