گرانی نان
پس
از چندین روز کش و قوس و اعلام از مجاری غیررسمی و تأیید و تکذیب،
بهمنظور زمینهسازی، سرانجام یکشنبه شب (9آذر) سخنگوی دولت گران شدن نان
به میزان 30درصد را از تلویزیون رژیم رسماً اعلام کرد. افزایش 30درصدی قیمت
نان در حالی است که نان در حال حاضر نه تنها قوت لایموت اکثریت مردم میهن
ما، بلکه تنها غذای در دسترس اقشار میلیونها خانواده محروم و زحمتکش است.
گرانی نان در حالی است که حقوق رسمی کارگران، اگر شاغل باشند و باز اگر
حقوقشان پرداخت شود، حتی کمتر از یک چهارم خط فقر است. گرانی سرسامآور
قیمت نان در حالی است که میلیونها خانواده در میهن ما حتی توان خرید نان
خالی را هم ندارند و گرسنهاند. به این ترتیب گرانی نان، بهمعنی گسترش و
تشدید گرسنگی است، بهمعنی فاجعه و بهمعنی سیاهتر شدن روزگار سیاه مردم
محروم و زحمتکش است.
نوبخت، سخنگوی دولت روحانی با شیادی وقاحت که وجه مشترک همه کارگزاران رژیم دجال آخوندی است، گرانی نان را طوری مطرح کرد که گویی دولت میخواهد لطفی در حق مردم کند. وی گفت: «دولت برای اینکه نان با کیفیت و قیمت مناسب بهصورت ارزان در اختیار مصرفکنندگان محترم قرار بگیرد هر سال یارانهیی را برای این کار اختصاص میدهد، امسال هم بالغ بر 7هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت شد».
دم زدن نوبخت از یارانه در حالی است که به گفته علیرضا محجوب یکی از نمایندگان رژیم در مجلس ارتجاع، مبلغ سرانه یارانه معادل 4500تومان در ماه است که تکافوی خرید 5عدد سنگک را هم نمیکند.
سخنگوی روحانی سپس با همان وقاحت میافزاید: «در این شرایط دولت هیچ تصمیمی برای افزایش قیمت نان ندارد، این افزایش صرفاً محصول افزایش هزینهیی است که به نانوایان محترم وارد میشود. ما برای اینکه یک کار سالم، صریح و صادقانهیی صورت بگیرد… تا بهخاطر افزایش قیمت کارگر و قیمت سوخت و اینها بتوانند جبران این را بکنند که این هم از 30 درصد بیشتر نخواهد بود».
این اظهارات که بینیاز از هر توضیحی است، توهین آشکار به شعور مردم ایران است و خشم و نفرت بیش از پیش آنان علیه این رژیم فاسد و ضدمردمی را برمیانگیزد.
در این میان یک کارگزار رژیم در «وزارت صنعت و معدن و تجارت» گفت که این افزایش قیمت قرار بود 30ماه پیش صورت بگیرد، از اوایل امسال، زمزمههای گران شدن نان شنیده میشد، اما کارگزاران رژیم که میدانستند با نان، که رشته حیات میلیونها نفر است، نمیتوان شوخی کرد، همواره آن را شایعه نامیده و تکذیب میکردند. خود روحانی هم صراحتاً قول داد که برنامه دولت او مهار تورم است و تا پایان امسال قیمت هیچیک از کالاها افزایش نخواهد یافت.
اکنون باید پرسید چه پیش آمده است که رژیم 30ماه از اتخاذ این تصمیم امتناع کرد و چرا طی یک سال گذشته نیز در این مورد این پا و آن پا کرد و اکنون یکباره قیمت نان را، این چنین جهش وار که در تمام دنیا کمنظیر است، افزایش داده است؟ چرا آخوندهای حاکم خطر آنچه را که خودشان، قیام «ارتش گرسنگان» مینامند، به جان خریدهاند؟ تصمیم اگر چه تصمیم بسیار خطرناکی است، اما علت سادهیی دارد، علت، سقوط 30درصدی قیمت جهانی نفت است که در نتیجه آن، درآمد رژیم هم به همین میزان کاسته شده است.
رژیم ضدمردمی برای جبران این کاهش درآمد، طبعاً نمیخواهد و نمیتواند دست به بودجه سرکوب و کشتار و ارگانهای مربوطه آن دست بزند، بلکه روز به روز آنها را تقویت هم میکند. جلو غارت نهادینه شده باندها و عناصر غارتگر خود را هم نمیتواند بگیرد، پس طبق معمول به اولین جایی که دستبرد میزند جیب مردم و سفره مردم است. آن هم سفره محرومترین اقشار مردم که ”نان“ تنها غذای در دسترس آنهاست. و در این زمینه به توجیهاتی مانند افزایش قیمت گندم یا افزایش هزینههای نانوایی و امثالهم متوسل میشود کهگویی اینها یکباره حادث شده است، اما از بیان واقعیت اصلی که سقوط قیمت نفت و کاهش درآمد نفت است، طفره میرود؟ چیزی که برای هر دولتی که پایه مردمی و اجتماعی داشته باشد، معقول است و مردم هم آن را درک میکنند. جواب این سؤال هم خیلی ساده است؛ چرا که رژیم خوب میداند اگر باب چنین گفتگو و استدلالی باز شود، مردم آگاه ایران خواهند گفت، اگر درآمد نفت کم شده، چرا از هزینههای میلیارد دلاری برای مزدوران آدمکشت در سوریه و عراق کم نمیکنی؟! جا دارد در اینجا یادآوری کنیم بر اساس گزارشی که مجله آمریکایی نیوزویک در شماره اخیر خود از تاخت و تاز پاسداران و مزدوران شبهنظامی رژیم در سوریه داده، تصریح کرده است که رژیم به هر فرد از مزدورانش در سوریه، روزانه 700دلار دستمزد میدهد. یعنی ماهانه بیش از 20هزار دلار!
مردم ایران همچنین خواهند گفت چرا از هزار هزار میلیارد چپاول خودت و کارگزاران و مقامهای رژیم چیزی کم نمیشود؟! و چرا آخوندها به اولین جایی که برای جبران کمبود درآمد خود دستبرد میزنند، سفره خالی مردم است؟! چرا نان را هم از گلوی مردم محروم و زحمتکش میبرند؟!
تردیدی نیست که رژیم با این اقدام روی آتش خشم و غضب میلیونها مردم به جان آمده ایران بنزین ریخته است، آنچنان که اکنون حتی زوزههای وحشت از مجلس ارتجاع هم امروز بلند شده بود که «این قدر به مردم فشار نیاورید، مردم که چیزی ندارند!».
اما دیکتاتورها عموماً، در مرحله پایانی حیات خود و در تقلا برای رهایی از بنبستهایی که محصول عملکردهای خودشان است، به چنین نقاطی میرسند و ناگزیر از اتخاذ تصمیمات نابخردانهیی میشوند. البته رژیم تلاش خواهد کرد که خشم و به ستوهآمدگی اجتماعی را با اعدام و اختناق و سرکوب، خفه کند، اما حتی اعدام و شکنجه هم، قادر به سد کردن خیزش و حرکت «ارتش گرسنگان» نخواهد بود
نوبخت، سخنگوی دولت روحانی با شیادی وقاحت که وجه مشترک همه کارگزاران رژیم دجال آخوندی است، گرانی نان را طوری مطرح کرد که گویی دولت میخواهد لطفی در حق مردم کند. وی گفت: «دولت برای اینکه نان با کیفیت و قیمت مناسب بهصورت ارزان در اختیار مصرفکنندگان محترم قرار بگیرد هر سال یارانهیی را برای این کار اختصاص میدهد، امسال هم بالغ بر 7هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت شد».
دم زدن نوبخت از یارانه در حالی است که به گفته علیرضا محجوب یکی از نمایندگان رژیم در مجلس ارتجاع، مبلغ سرانه یارانه معادل 4500تومان در ماه است که تکافوی خرید 5عدد سنگک را هم نمیکند.
سخنگوی روحانی سپس با همان وقاحت میافزاید: «در این شرایط دولت هیچ تصمیمی برای افزایش قیمت نان ندارد، این افزایش صرفاً محصول افزایش هزینهیی است که به نانوایان محترم وارد میشود. ما برای اینکه یک کار سالم، صریح و صادقانهیی صورت بگیرد… تا بهخاطر افزایش قیمت کارگر و قیمت سوخت و اینها بتوانند جبران این را بکنند که این هم از 30 درصد بیشتر نخواهد بود».
این اظهارات که بینیاز از هر توضیحی است، توهین آشکار به شعور مردم ایران است و خشم و نفرت بیش از پیش آنان علیه این رژیم فاسد و ضدمردمی را برمیانگیزد.
در این میان یک کارگزار رژیم در «وزارت صنعت و معدن و تجارت» گفت که این افزایش قیمت قرار بود 30ماه پیش صورت بگیرد، از اوایل امسال، زمزمههای گران شدن نان شنیده میشد، اما کارگزاران رژیم که میدانستند با نان، که رشته حیات میلیونها نفر است، نمیتوان شوخی کرد، همواره آن را شایعه نامیده و تکذیب میکردند. خود روحانی هم صراحتاً قول داد که برنامه دولت او مهار تورم است و تا پایان امسال قیمت هیچیک از کالاها افزایش نخواهد یافت.
اکنون باید پرسید چه پیش آمده است که رژیم 30ماه از اتخاذ این تصمیم امتناع کرد و چرا طی یک سال گذشته نیز در این مورد این پا و آن پا کرد و اکنون یکباره قیمت نان را، این چنین جهش وار که در تمام دنیا کمنظیر است، افزایش داده است؟ چرا آخوندهای حاکم خطر آنچه را که خودشان، قیام «ارتش گرسنگان» مینامند، به جان خریدهاند؟ تصمیم اگر چه تصمیم بسیار خطرناکی است، اما علت سادهیی دارد، علت، سقوط 30درصدی قیمت جهانی نفت است که در نتیجه آن، درآمد رژیم هم به همین میزان کاسته شده است.
رژیم ضدمردمی برای جبران این کاهش درآمد، طبعاً نمیخواهد و نمیتواند دست به بودجه سرکوب و کشتار و ارگانهای مربوطه آن دست بزند، بلکه روز به روز آنها را تقویت هم میکند. جلو غارت نهادینه شده باندها و عناصر غارتگر خود را هم نمیتواند بگیرد، پس طبق معمول به اولین جایی که دستبرد میزند جیب مردم و سفره مردم است. آن هم سفره محرومترین اقشار مردم که ”نان“ تنها غذای در دسترس آنهاست. و در این زمینه به توجیهاتی مانند افزایش قیمت گندم یا افزایش هزینههای نانوایی و امثالهم متوسل میشود کهگویی اینها یکباره حادث شده است، اما از بیان واقعیت اصلی که سقوط قیمت نفت و کاهش درآمد نفت است، طفره میرود؟ چیزی که برای هر دولتی که پایه مردمی و اجتماعی داشته باشد، معقول است و مردم هم آن را درک میکنند. جواب این سؤال هم خیلی ساده است؛ چرا که رژیم خوب میداند اگر باب چنین گفتگو و استدلالی باز شود، مردم آگاه ایران خواهند گفت، اگر درآمد نفت کم شده، چرا از هزینههای میلیارد دلاری برای مزدوران آدمکشت در سوریه و عراق کم نمیکنی؟! جا دارد در اینجا یادآوری کنیم بر اساس گزارشی که مجله آمریکایی نیوزویک در شماره اخیر خود از تاخت و تاز پاسداران و مزدوران شبهنظامی رژیم در سوریه داده، تصریح کرده است که رژیم به هر فرد از مزدورانش در سوریه، روزانه 700دلار دستمزد میدهد. یعنی ماهانه بیش از 20هزار دلار!
مردم ایران همچنین خواهند گفت چرا از هزار هزار میلیارد چپاول خودت و کارگزاران و مقامهای رژیم چیزی کم نمیشود؟! و چرا آخوندها به اولین جایی که برای جبران کمبود درآمد خود دستبرد میزنند، سفره خالی مردم است؟! چرا نان را هم از گلوی مردم محروم و زحمتکش میبرند؟!
تردیدی نیست که رژیم با این اقدام روی آتش خشم و غضب میلیونها مردم به جان آمده ایران بنزین ریخته است، آنچنان که اکنون حتی زوزههای وحشت از مجلس ارتجاع هم امروز بلند شده بود که «این قدر به مردم فشار نیاورید، مردم که چیزی ندارند!».
اما دیکتاتورها عموماً، در مرحله پایانی حیات خود و در تقلا برای رهایی از بنبستهایی که محصول عملکردهای خودشان است، به چنین نقاطی میرسند و ناگزیر از اتخاذ تصمیمات نابخردانهیی میشوند. البته رژیم تلاش خواهد کرد که خشم و به ستوهآمدگی اجتماعی را با اعدام و اختناق و سرکوب، خفه کند، اما حتی اعدام و شکنجه هم، قادر به سد کردن خیزش و حرکت «ارتش گرسنگان» نخواهد بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر