یکی از بزرگان عهد جدید
حکایت کند ز ابن عبدالکلید
که بودش کلیدی به جیب عبا
فرو مانده در طول آن اوباما
بگفتا به یک چرخش این کلید
گشایم در کاخهای سفید
به یک چرخش دیگرش هان ببین!
تورم شود گم در این سرزمین
به یک چرخ هم مشکل اقتصاد
گشوده شود دود گردد فساد
حکایت کند ز ابن عبدالکلید
که بودش کلیدی به جیب عبا
فرو مانده در طول آن اوباما
بگفتا به یک چرخش این کلید
گشایم در کاخهای سفید
به یک چرخش دیگرش هان ببین!
تورم شود گم در این سرزمین
به یک چرخ هم مشکل اقتصاد
گشوده شود دود گردد فساد
قضا را از آن دم چو سالی گذشت
فتاد از سر بام آن کوس و تشت
برفت و پس پردهها در نشست
همه بای داد و کلیدش شکست
همی بای دادند در هستهیی
انرژی بشد بیست تومن بستهای
گران گشت مرغ و گران گشت نان
همه خلق گشتند زار و نوان
گران شد همه سنگک و بربری
نه نانواست راضی و نه مشتری
خمیرگیر و هم شاطر و نانوا
فغان کرد زابن الکلید دغا
که او مال ما را به تاراج داد
به ارباب مسکین و محتاج داد
فتادند در وی ملامت کنان
چه شد آن کلید فریدون نشان
شنیدم که میگفت و باران اشک
فرو میدویدش به ریش و به مشک
بد آوردهام من کلیدم شکست
چنان بیت عظما ز هم در گسست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر