جمعه، دی ۲۶، ۱۳۹۳




مقاله تركي فيصل

روزنامه الشرق الاوسط  13 ژانويه 2015 با تيتر زشتكار وچه ميداني كه زشتكار چيست؟
 هنگامي كه جامعه بين المللي اقدام به مجازات تشكيلات القاعده  بخاطر ارتكاب جنايت 11سپتامبر 2001  ونيز ولايت اسلامي افغانستان بخاطر پناه دادن به تشكيلات القاعده نمود، تعدادي از افراد اين تشكيلات به ايران گريختند. ايران آنها را در اماكن امن وتحت نظارت اطلاعات خود اقامت داد، برخي از اين فراريها  از  خانواده اسامه بن لادن بودند كه كماكان و تا به امروز هم درايران وتحت حفاظت حكومت ايران  اقامت دارند.
  فراري ديگر  سيف العدل يكي از فرما ندهان  نظامي بلند پايه اين تشكيلات و يكي از طراحان انفجارهاي  تروريستي رياض در ماه مي 2003  بود.  همچنين صالح القرعاوي رهبر باصطلاح گردان هاي عبدالله عزام  كه به وزيرستان [پاكستان] منتقل شد. او با هواپيما بدون خلبان مورد اصابت قرار گرفت  وسپس عربستان سعودي او را از پاكستان تحويل گرفت.
 بدنبال اشغال عراق توسط آمريكا وانهدام نهاد هاي دولتي عراق-  اعم از ارتش و ارگان امنيت و وزارتخانه ها- درسال 2003، دولت  ايران به افراد باقيمانده از تشكيلات القاعده اجازه داد كه هر كس ميخواهد به عراق كه آنرا فضاي حاصلخيزي براي اجراي طرح هايشان يافته بودند ، نفوذ كنند.  اين افراد خود را  در تشكيلاتي  بنام « القاعده در سرزمين  رافدين» سازماندهي مجدد كردند.  افراد ديگري از كشورهاي همجوار مانند ابومصعب الزرقاوي به آنها پيوستند، ونيز محسن الفضلي رهبر باصطلاح «گردانهاي خراسان» كه از يك خا نواده معروف شيعه كويتي است ومتهم به انفجاري است كه درنجف محمد باقر حكيم را هدف قرار داد. دولت ايران  به او (محسن فضلي) اجازه داد كه بعد از انقلاب سوريه، به سوريه منتقل شود.  در سوريه  نيز  بشار اسد اجازه داد كه يك گروه از مرزهاي مشترك بين دو كشورنفوذ و عبور كنند، از جمله آنها ابو محمد الجولاني رهبر« جبهة النصرة» وابو محمد العدناني سخنگوي « دولت اسلامي درعراق وشام» بودند.
 تناقض عجيبي كه در شكل گيري اين تشكيلات بود اينكه نوري مالكي نخست وزيرعزل شده عراق، تلاش مي كرد كه در دوره اول نخست وزيري خود ،عليه سوريه به شوراي امنيت شكايتي تقديم كند مبني برمتهم كردن بشاراسد در حمايت از  تروريست ها  و اجازه عبور آنها به عراق. سپس وي از اين موضوع كوتاه آمد وعملا ميدان را براي شكل گيري القاعده درعراق بازكرد، امري  كه با مقاومت قهر آميز نيروهاي اشغالگر آمريكايي و عشائر سني عراق مواجه شد، تا جايي كه منجر به  از نابودي اين تشكيلات گرديد وتعدادي از افراد رهبري كننده آن  ازجمله ابو مصعب الزرقاوي  كشته شدند. رهبران اين تشكيلات- ازجمله البغدادي- به زندانهاي نيروهاي آمريكايي افتادند و موافقت كرده بودند اين تشكيلات « دولت اسلامي عراق» ناميده شود. به محض اينكه آمريكا از عراق  عقب نشيني كرد  و دولت مالكي اداره زندانها را بدست گرفت، البغدادي و رفقايش آزاد شدند،  كه اين يك تناقض عجيب ديگري درشكل گيري اين تشكيلات است. سپس اين تشكيلات جديد عملياتش را شروع كرد  واز برخي از عناصر ارتش صدام حسين  كه در زندان با آ نها بودند ،كمك گرفته و از آنها با استفاده از جنايت هاي فرقه گرايانه دولت مالكي  وپيامدهاي آن  وبه حاشيه راندن سني ها به عنوان بحشي از مردم عراق ودست باز داشتن شبه نظاميان مسلح شيعه در ظلم وستم به شهروندان سني، سوء استفاده كردند.
 افزايش وتراكم تضاد بين سني ها ومالكي ، منجر به قيام  مردمي  بزرگي  در استانهاي سني شد آنها خواهان استعفاي مالكي و بهبود وضعيت شهرهايشان شدند . مالكي با اقدامات ظالمانه  با اين قيام برخورد كرد كه نتيجه آن كشتار وآوارگي هزاران نفر از عشائر سني بود  بويژه در استان الانبار كه دروازه اصلي مرزي بين عراق وسوريه است. با اين ظلم وستم مالكي  ودر فقدان هرگونه  مانع بين المللي درمقابل اين سركوب، تشكيلات« دولت اسلامي درعراق»  بستر سمپاتي وپناهگاهي در الانبار بدست آورد  واين تناقض عجيب به تناقضهاي قبلي اضافه مي شود : اينكه عشائر سني پناهگاه امني به اين تشكيلات دادند عليرغم شناختشان نسبت به اين كه اين افراد ، همانا بقاياي  تشكيلات القاعده هستند  كه در گذشته نه چندان دور آنها را درهم كوبيده بودند. اين  تشكيلات  سلولهاي (هسته هاي) خفته خود را درشهرهاي استانهاي سني بويژه در موصل  تشكيل داد و از افسران سابق ارتش عراق وطريقه صوفي نقشبندي كه عزت ابراهيم الدوري جانشين سابق صدام هم به آن وابسته است،كمك گرفتند. او كماكان نزد نقشبندي ها پناهنده است .
با شعله ور شدن قيام مردم  سوريه عليه بشار اسد كه  ويژگي آن مسالمت آميز بودن قيام  و قهر بشار بود، و بدليل عدم توانمندي شبه نظاميان لباس شخصي (شبيحه) بشار ونفراتش در  نيروهاي مسلح سوريه در سركوب آنها ، بشار اسد تصميم رذيلانه اي گرفت، و خيزش مسالمت آميز مردم سوريه را به درگيري تروريستي فرقه گرايانه تبديل نمود.  اوكساني كه در سوريه به اتهام تروريست  زنداني بودند  را آزاد نمود كه مشهورترين آنها ابو خالد السوري يكي از رهبران« القاعده» بود كه به سهم خود گردانهاي آزادگان شام (احرار الشام) را تاسيس نمود. بشار تروريستهايي را كه در خار ج هستند وبا او نوعي در ارتباط بودند را فراخواند وبه گروهي از آنها كه قبلا اجازه داده شده بود به عراق بروند به آنها اجازه داده شد به سوريه بازگردند. از جمله آنها هستند : اعضاي پايه گذار دو سازمان “دولت اسلامي در عراق “ و “جبهه النصره“ وگروههاي ديگر. او همچنين نيروهاي سپاه پاسداران ايران و نيروهاي شبه نظامي حزب الله لبنان و شبه نظاميان شيعه عراق را براي كمك به كشتار ملت خودش فراخواند. بشار اسد خود كامگي وستم وخشم خود را عليه مردم سوريه  ادامه داد؛ وزماني كه تروريستها توانستند بر ارتش آزاد سوريه برتري پيدا كنند،  كه اين خود در نتيجه جازدن غربيها از كمك به ارتش آزاد سوريه بود،  و نتيجه آن تسلط خونبارآنها بربرخي از ساكنان شهرها و روستاهاي سوريه بود؛ در اينجا بشار بشكه هاي انفجاري را ابداع كرد وآنها را برسر شهروندان سوريه فروريخت  ومردم سوريه را با سلاح شيميائي بمباران كرد، به اين ترتيب ارتش آزاد و مردم سوريه شروع كردند به دفاع از خود  در دو جبهه از يك طرف بشار و از سوي ديگر تروريستها .
دراين ميان بود كه “دولت اسلامي درعراق “ نام خود را به “ دولت اسلامي در عراق وشام “ تغيير داد. درست وچون دو كشور عراق وسور يه كنترل خود را برمرزهاي مشتركشان از دست داده بودند، اين تشكيلات به كمك هسته هايي كه قبلا در موصل ايجاد كرده بود  اقدام به اشغال موصل نمود در اين كار افسراني كه  از ارتش عراق اخراج بودند، وبرخي از عشائر  سني  طرفداران طريقه نقشبنديه نيز كمك كردند. آنها در يك صحنه زشت وخجالت آور دولت و رهبري نوري مالكي 3000 تن از اين تركيب عجيب توانستند بيش از 40 هزار نفر از ارتش مالكي را نابود كنند. آنگاه البغدادي خلافتش را براي مسلمانان  و برپايي «دولت اسلامي» كه بنام «داعش» خوانده مي شود اعلام داشت. البته «داعش» نامي است كه  اينگونه سرزبانها افتاده است در حاليكه اسمي كه من  بر آن نامگذاري كرده ام و شايسته آن است و با آن منطبق است نام «فاحش» [زشتكار)  است چونكه اصل كلمه از «فُحش» يعني كردار و يا گفتار بسيار زشت. و فاحش، عامل وانجام دهنده آن كار و يا گوينده آن گفتار زشت است. چه چيزي زشت تر از كشتن بيگناهان و  اسير گرفتن زنان  و تكفير مسلمانان و بي خانمان كردن پناهندگان و نشان دادن سربريدن و مباح  شمردن خون كسي كه گفته است «لا اله الا الله  محمد رسول اليه» و غارت بانكها و گروگذاشتن براي كساني كه به گروگان مي گيرند  و باج خواهي كساني تحت حاكميت آنها قرار دارند. گزينش اسم «دولت اسلامي» توسط اين تشكيلات تروريستي خلاف حقيقت و ناشي از جهل به قوانين بين المللي است چونكه تعريف دولت در فرهنگ لغت عبارت است از: يك تجمع سياسي كه يك كيان داراي حاكميت را در يك محدوده  منطقه مشخصي ايجاد مي كند و حاكميت را از طريق مجموعه اي از نهادهاي دايم اعمال مي نمايد. عناصر پايه اي براي هر دولتي عبارتند از: دولت  و مردم و  خاك  علاوه بر حاكميت و به رسميت شناخته شدن اين دولت كه به آن يك شخصيت حقوقي بين المللي بدهد. اما نه عراق  و نه شام تحت  حاكميت اين تشكيلات قرار نگرفته است و نه اين تشكيلات حاكميت خود را از طريق ارگانهاي ثابتي انجام مي دهد و نه هيچگونه به رسميت شناختن بين المللي نسبت به حاكميت آن وجود دارد....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر