3.2.2016
مریم مرادی
خصوصی سازی آموزش و پرورش تبعات بسیاری برای معلمان نیز دارد. معلمان مدارس خصوصی یا غیرانتفاعی از بسیاری ازهمان حداقل امکانات معلمان مدارس دولتی و رسمی آموزش و پروش نیز محرومند. حداقل حقوق دریافتی این معلمان بسیار پایین است و با توجه به این که معمولا قراردادهای این معلمان 8 یا نه ماهه است، در تابستان نه تنها حقوقی دریافت نمی کنند بلکه برایشان حق بیمه هم رد نمی شود البته اگر بیمه شده باشند. منقطع شدن پرداخت حق بیمه آنان را از امکان دریافت بیمه بیکاری در صورت اخراج محروم می کند.
بیمه تکمیلی یکی دیگر از ترفندهایی است که در سالهای اخیر برای لاپوشانی این بیحقوقی طراحی شده است و منبع سود بسیاری برای سرمایهگذاران آن است.
آن چه در زیر می آید درد دل های معلمی است که بیش از 12 سال سابقه ی کار در این مدارس را دارد و تنها 6 سال سابقه ی بیمه دارد:
اسفند ماه سه سال قبل به دلیل بیماری و مشکلی سروکارم به دکتر و آزمایشگاه و سیتیاسکن و سیستوسکوپی و… کشید. مبالغ بسیاری بابت پیگیری های پزشکی پرداخت کردم. کمی خیالم راحت بود که امسال ما بیمه تکمیلی آتیهسازان داریم و مدارک آزمایشگاه و سیتیاسکن و بقیه مدارک را به تدریج برای آتیهسازان ارسال کردم.
بعد از چند ماهی در اواخر تابستان با من تماس گرفته شد که مدارک شما کامل نیست. در مراجعه حضوری به من گفته شد که هزینههای ویزیت دکتر و آزمایشگاه شامل شما نمیشود. آنها را کنار گذاشتم. هزینه یک روز بستری در بیمارستان و اتاق بیهوشی و سیستوسکوپی آن هم در بیمارستان فیروزگر هم چون تاریخش سه روز بعد از اتمام قرارداد است ( سوم خرداد) کنار گذاشته شد. از آن همه هزینه، قرار شد فقط یک سیتیاسکن را بپردازند. آن هم بدون داروهای خاصش ( که هفتاد هزار تومان بود) یعنی در نهایت تنها سیتیاسکن 160 هزار تومانی را پذیرفتند.
چند ماه بعد دوباره تماس گرفته شد که بیمه مرکزی مدارک شما را ندارد. لطفا معرفی نامهای از مدرسه به آدرسی در خیابان سمیه ببرید. این کار را انجام دادم. ماه قبل دوباره تماس گرفته شد که شماره حساب شما اشتباه است. لطفا شمارهی حسابی که حقوق شما به آن واریز می شود طی معرفی نامهای به بیمه فاکس شود. این اقدام هم انجام شد.
امروز یعنی دهم بهمن نزدیک به یک سال بعد از انجام آن سیتیاسکن از بیمه آتیهسازان تماس گرفته شد که شما باید حتما حساب بانک ملی داشته باشید تا این مبلغ به حساب شما واریز شود! گفتم حساب بانک ملی ندارم و می آیم نقدی دریافت میکنم. گفتند نقدی به شما نمیدهیم. بعد به واحد مالی وصل کردند که مشکل حل شود. واحد مالی هنوز توضیح نداده ، فقط یک حرف تکراری را دوباره برای من تکرار کرد که باید حساب بانک ملی داشته باشید. گفتم اجازه دهید مشکلم را مطرح کنم. گفتند وقت نداریم. صدایم بالا رفت عصبانی شدم.
گفتم ده دوازده سال است که حقوق من به حساب بانک تجارت ریخته میشود و برایم امکان ندارد که حساب بانک ملی باز کنم . اصلا نه وقتش را دارم ونه نیازی به این کار دارم. آنقدر پول ندارم که چند تا حساب لازم داشته باشم، گفتند باید بیایی با مدیرعامل صحبت کنی. پرسیدم چند بار و چند روز باید از کار بیافتم تا شما بخشی از این 160 هزار تومان را به من بازگردانید؟ اگر قراردادهای بیمه آتیهسازان اینقدر مطابق با قانون کار میکند و به این دلیل نمی خواهد این مبلغ جزیی را بعد از یک سال به من بازگرداند بهتر است آن را بخورد و یک لیوان آب هم رویش.
تلفن را قطع کردم. از این که عصبانی شده بودم شرمنده شدم. چرا که می دانم حساب کارمندان مسئول بیمه آتیهسازان با صاحبان آن جداست. از خود پرسیدم که
آیا این شیوهی کار به خاطر دلزده شدن و ناامید شدن مردم از خدمات بیمه نیست تا عطایش را به لقایش ببخشند؟ چند تا 160هزار تومان ماهها در حساب بیمه می ماند و چه میزان سود را نصیب شرکت میکند؟
چه میزان تورم از قدرت خرید این 160 هزارتومان دراین 11 ماهه کاسته شده است؟
چندین مورد دیگر مثل این مورد وجود دارد؟
اسناد و مدارک موجود است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر