24.8.2017
مردی سبزه رو با موهای جوگندمی که مقابل میز معاون آموزشی نشسته و رو به معاون داشت، با لبخندی دوستانه پرسید:چقدر باید تقدیم کنم؟
معاون که تا این لحظه مشغول به کاری با رایانه قدیمی مقابلش بود، سر بلند کرده و با لبخند پاسخ داد: 250هزار تومان.
مرد سبزه رو پس از شنیدن مبلغ در حالیکه اخم هایش در هم رفته بودند ابتدا نگاهی پرسشگر و متعجب به جوانکی که کنارش نشسته بود انداخته و سپس پرسید رو به معاون کرده و گفت: شوخی می کنید؟
معاون آموزشی با خنده پاسخ داد : نه چه شوخی؟ پارسال 200 دادید امسال باید 250 بدهید که 100 هزارتومانش هزینه کتاب و لباسه.
مرد که حالا خنده از سیمایش محو شده بود، با ناراحتی گفت :«ندارم ، از کجا بیارم.»
معاون آموزشی که اینک لبخند از سیمای او هم رخت بر بسته و نگاهی ناراحت و دلسوز جای آن را گرفته بود با شرمندگی گفت: ما هم چاره ای ندارم ، سال گذشته کل سرانه ای که به مدرسه داده اند 200 هزار تومان بوده، در حالیکه ما سه میلیون فقط برای تعمیر شوفاژ دادیم، شما راضی می شدید بچه هاتون بیان تو زمستان بدون هیچ وسیله گرمایشی در کلاس بنشینند؟
ما هم که نداریم از جیب خودمون هزینه کنیم، سال گذشته این مدرسه 15 میلیون هزینه داشته، در حالیکه کل پولی که به ما بابت هزینه ها دادن 200 هزار تومان بوده، شما بگید ما چکار کنیم؟
خانمی چادری که وسط دفتر سر پا ایستاده است با چشمانی نگران و کنجکاو گفتگوی مرد سبزه رو با معاون را دنبال می کند.
مدیر از او می خواهد که بنشیند اما او اصلا صدای مدیر را نمی شنود و با چهره ای که غم و نگرانی عمیقی را می توان به وضوح در آن دید، همه حواسش به گفتگوی معاون و ارباب رجوعش است.
کاملا پیداست که او نیز مشکل مرد جوگندمی را داشته و قادر به پرداخت هزینه 250 هزار تومانی ثبت نام نیست. بعد از توضیحات معاون غم بیشتری بر چهره مرد سبزه رو نشست.
شاید تا اون موقع فکر می کرد که مدرسه دست بالا را گرفته که حد متوسطی از هزینه ثبت نام از او بگیرد. اما وقتی حساب و کتاب معاون را شنید فهمید که ماجرا جدی است و او چاره ای جز پرداختن کردن چنین مبلغی ندارد. شروع کرد به چانه زنی.«ندارم، کارگرم ، دستم خالیه.»
نگاهم به جوانک افتاد ، سرش در این لحظات کاملا پایین بود، نگاهش روی پیراهنش ثابت شده بود. صدای مرد سبزه رو در این لحظات پایین آمده بود، انگار صدایش از ته چاهی عمیق در می آمد. «ندارم والله، وگرنه من از خدامه به مدرسه پسرم کمک کنم.»
نگاهم را مرد گرفتم و از دفتر خارج شدم تا نگاهم شرمندگی اش را صد چندان نکند. رفتم تا دقایقی بعد بیایم تا دیگر شکسته شدنش را نبینم. رفتم تا به این بیندیشم که چرا مدرسه ما محتاج کسی است که خود محتاج 250 هزار تومان است؟ نیم ساعت بعد برگشتم. وقتی پا را به درون دفتر گذاشتم سر جا خشکم زد، مرد با جوانکش هنوز آنجا بود، سرش را پایین انداخته و در سکوتی سنگین نشسته بود ، غم سنگینی بر دلم نشست. غمی به انداره شرمندگی پدری زحمت کش در برابر فرزندش فقط بخاطر 250 هزار تومان.
سکانس دوم
29 خرداد 1396
مدارس حق دریافت وجه هنگام ثبت نام را ندارند
سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس گفت: هیچ مدرسه دولتی حق دریافت وجه اجباری هنگام ثبتنام دانشآموزان در مدارس را ندارد.
خبرگزاری فارس: میرحمایت میرزاده سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص «دریافت وجه از دانشآموزان هنگام ثبتنام در مدارس»، اظهار داشت: کمک مردم به مدارس منع قانونی ندارد و مردم نیز تاکنون به مدارس کمک کردهاند. وی ادامه داد: از آن طرف نیز هیچ مدرسه دولتی نیز حق دریافت وجه اجباری هنگام ثبتنام دانشآموزان در مدارس را ندارد. سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس افزود: آموزش و پرورش بازرسانی در این خصوص قرار داده است و ادارات آموزش و پرورش نیز شماره تلفنهایی را اعلام کرده و در مدارس نصب کردهاند.
میرزاده تاکید کرد: اولیای دانشآموزان اگر مشاهده میکنند که در مدارسی بر خلاف قانون و از روی اجبار از آنها وجهی دریافت میشود، با این شمارهها تماس گرفته و یا به بازرسی مراجعه کنند.
وی با بیان اینکه این موضوعی نیست که نیاز به ورود مجلس و وضع قانون داشته باشد، گفت: بودجهای که برای آموزش و پرورش بسته میشود مشکل آموزش و پرورش را حل نمیکند و از ابتدا معلوم است که بودجه در نظر گرفته شده بر اساس عملکرد نیست و کسری دارد.
مدرسه حق دریافت وجهی را از اولیاء ندارد
دولت هم سرانه ای اندک در حد صفر به مدرسه اختصاص میدهد؛ مدرسه چه کند؟ اولیایی که ندارند چه کنند؟ و سوال آخر اینکه چه کسی دقیقا پاسخگوست؟ آیا گوش شنوایی برای شنیدن چنین حرف هایی هست؟
سکانس سوم
زمانی در آینده
دختر و پسر زورگیر در غرب تهران دستگیر شدند. چند سوال؟ یک - مدرسه چگونه با سرانه ای 200 هزار تومانی مدرسه ای را اداره کند که 15 میلیون تومان خرج دارد؟
دو-وقتی مسوولین می دانند وضع سرانه مدرسه اینچنین است چگونه در بوق کرنا می دمند که مدرسه حق دریافت هیچ وجهی را از اولیاء دانش آموزان ندارد؟
سه-عدم حمایت از شهروندانی که به دلیل مشکلات مالی از تحصیل بازمانده و وارد خیابان می شوند، بی آنکه توان کافی برای ورود موفق و سالم به جامعه را داشته باشند، چقدر در روی آوردن این افراد به اعمال خلاف قانون موثر است؟، آیا خود ما نیستیم که جوانان را به طرف بزه کاری سوق میدهیم؟
معاون که تا این لحظه مشغول به کاری با رایانه قدیمی مقابلش بود، سر بلند کرده و با لبخند پاسخ داد: 250هزار تومان.
مرد سبزه رو پس از شنیدن مبلغ در حالیکه اخم هایش در هم رفته بودند ابتدا نگاهی پرسشگر و متعجب به جوانکی که کنارش نشسته بود انداخته و سپس پرسید رو به معاون کرده و گفت: شوخی می کنید؟
معاون آموزشی با خنده پاسخ داد : نه چه شوخی؟ پارسال 200 دادید امسال باید 250 بدهید که 100 هزارتومانش هزینه کتاب و لباسه.
مرد که حالا خنده از سیمایش محو شده بود، با ناراحتی گفت :«ندارم ، از کجا بیارم.»
معاون آموزشی که اینک لبخند از سیمای او هم رخت بر بسته و نگاهی ناراحت و دلسوز جای آن را گرفته بود با شرمندگی گفت: ما هم چاره ای ندارم ، سال گذشته کل سرانه ای که به مدرسه داده اند 200 هزار تومان بوده، در حالیکه ما سه میلیون فقط برای تعمیر شوفاژ دادیم، شما راضی می شدید بچه هاتون بیان تو زمستان بدون هیچ وسیله گرمایشی در کلاس بنشینند؟
ما هم که نداریم از جیب خودمون هزینه کنیم، سال گذشته این مدرسه 15 میلیون هزینه داشته، در حالیکه کل پولی که به ما بابت هزینه ها دادن 200 هزار تومان بوده، شما بگید ما چکار کنیم؟
خانمی چادری که وسط دفتر سر پا ایستاده است با چشمانی نگران و کنجکاو گفتگوی مرد سبزه رو با معاون را دنبال می کند.
مدیر از او می خواهد که بنشیند اما او اصلا صدای مدیر را نمی شنود و با چهره ای که غم و نگرانی عمیقی را می توان به وضوح در آن دید، همه حواسش به گفتگوی معاون و ارباب رجوعش است.
کاملا پیداست که او نیز مشکل مرد جوگندمی را داشته و قادر به پرداخت هزینه 250 هزار تومانی ثبت نام نیست. بعد از توضیحات معاون غم بیشتری بر چهره مرد سبزه رو نشست.
شاید تا اون موقع فکر می کرد که مدرسه دست بالا را گرفته که حد متوسطی از هزینه ثبت نام از او بگیرد. اما وقتی حساب و کتاب معاون را شنید فهمید که ماجرا جدی است و او چاره ای جز پرداختن کردن چنین مبلغی ندارد. شروع کرد به چانه زنی.«ندارم، کارگرم ، دستم خالیه.»
نگاهم به جوانک افتاد ، سرش در این لحظات کاملا پایین بود، نگاهش روی پیراهنش ثابت شده بود. صدای مرد سبزه رو در این لحظات پایین آمده بود، انگار صدایش از ته چاهی عمیق در می آمد. «ندارم والله، وگرنه من از خدامه به مدرسه پسرم کمک کنم.»
نگاهم را مرد گرفتم و از دفتر خارج شدم تا نگاهم شرمندگی اش را صد چندان نکند. رفتم تا دقایقی بعد بیایم تا دیگر شکسته شدنش را نبینم. رفتم تا به این بیندیشم که چرا مدرسه ما محتاج کسی است که خود محتاج 250 هزار تومان است؟ نیم ساعت بعد برگشتم. وقتی پا را به درون دفتر گذاشتم سر جا خشکم زد، مرد با جوانکش هنوز آنجا بود، سرش را پایین انداخته و در سکوتی سنگین نشسته بود ، غم سنگینی بر دلم نشست. غمی به انداره شرمندگی پدری زحمت کش در برابر فرزندش فقط بخاطر 250 هزار تومان.
سکانس دوم
29 خرداد 1396
مدارس حق دریافت وجه هنگام ثبت نام را ندارند
سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس گفت: هیچ مدرسه دولتی حق دریافت وجه اجباری هنگام ثبتنام دانشآموزان در مدارس را ندارد.
خبرگزاری فارس: میرحمایت میرزاده سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص «دریافت وجه از دانشآموزان هنگام ثبتنام در مدارس»، اظهار داشت: کمک مردم به مدارس منع قانونی ندارد و مردم نیز تاکنون به مدارس کمک کردهاند. وی ادامه داد: از آن طرف نیز هیچ مدرسه دولتی نیز حق دریافت وجه اجباری هنگام ثبتنام دانشآموزان در مدارس را ندارد. سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس افزود: آموزش و پرورش بازرسانی در این خصوص قرار داده است و ادارات آموزش و پرورش نیز شماره تلفنهایی را اعلام کرده و در مدارس نصب کردهاند.
میرزاده تاکید کرد: اولیای دانشآموزان اگر مشاهده میکنند که در مدارسی بر خلاف قانون و از روی اجبار از آنها وجهی دریافت میشود، با این شمارهها تماس گرفته و یا به بازرسی مراجعه کنند.
وی با بیان اینکه این موضوعی نیست که نیاز به ورود مجلس و وضع قانون داشته باشد، گفت: بودجهای که برای آموزش و پرورش بسته میشود مشکل آموزش و پرورش را حل نمیکند و از ابتدا معلوم است که بودجه در نظر گرفته شده بر اساس عملکرد نیست و کسری دارد.
مدرسه حق دریافت وجهی را از اولیاء ندارد
دولت هم سرانه ای اندک در حد صفر به مدرسه اختصاص میدهد؛ مدرسه چه کند؟ اولیایی که ندارند چه کنند؟ و سوال آخر اینکه چه کسی دقیقا پاسخگوست؟ آیا گوش شنوایی برای شنیدن چنین حرف هایی هست؟
سکانس سوم
زمانی در آینده
دختر و پسر زورگیر در غرب تهران دستگیر شدند. چند سوال؟ یک - مدرسه چگونه با سرانه ای 200 هزار تومانی مدرسه ای را اداره کند که 15 میلیون تومان خرج دارد؟
دو-وقتی مسوولین می دانند وضع سرانه مدرسه اینچنین است چگونه در بوق کرنا می دمند که مدرسه حق دریافت هیچ وجهی را از اولیاء دانش آموزان ندارد؟
سه-عدم حمایت از شهروندانی که به دلیل مشکلات مالی از تحصیل بازمانده و وارد خیابان می شوند، بی آنکه توان کافی برای ورود موفق و سالم به جامعه را داشته باشند، چقدر در روی آوردن این افراد به اعمال خلاف قانون موثر است؟، آیا خود ما نیستیم که جوانان را به طرف بزه کاری سوق میدهیم؟
اتحادیه آزاد کارگران ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر