شنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۹۶

#ایران# «زندان فشافویه؛ جهنمی در کویر»؛ گفت‌وگو با رسول بداقی پس از آزادی



5.8.2017


رسول بداقی، عضو کانون صنفی معلمان که به دلیل فعالیت‌های صنفی و سندیکایی بین سال‌های ۸۸ تا ۹۵ زندانی و از کار در آموزش و پرورش نیز اخراج شد، نوزدهم اردیبهشت ۹۵ کمی پس از آزادی و زمانی که برای دیدار همکار زندانی و بیمارش، محمود بهشتی لنگرودی، به بیمارستان رفته بود، توسط مأموران نیروی انتظامی مضروب و بازداشت و پس از سه روز به قید کفالت آزاد شد. دادگاه در این پرونده او را نهایتا به اتهام تمرد از ماموران دولت حین انجام وظیفه، به صورت غیابی به چهار ماه زندان محکوم کرده؛ او در ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ به ندامتگاه تهران بزرگ منتقل شده و در نهم مرداد آزاد شده است.
رسول بداقی در گفتگو با کمپین حقوق بشر، زندان فشافویه را «جهنمی در کویر» توصیف کرد و گفت، در طول دو ماه حبس در این زندان بیش از هفت سال زندان و انفرادی در زندان‌های اوین و رجایی شهر، از نظر روانی شکنجه شده است.
این فعال صنفی معلمان گفت دادگاه به دلیل تاخیر نیم ساعته حکم را به صورت غیابی صادر کرده است: «پرونده یک سال به تاخیر افتاد از طرف دادگاه شهید قدوسی در ونک و ما هر بار رفتیم موکول شد به زمان دیگری، دست آخر در یکی از همین روزها من با نیم ساعت تاخیر به دادگاه رسیدم ولی این بار حاضر نشدند محاکمه را تجدید کنند و دادگاه حکم چهار ماه زندان غیابی صادر کرد، من به صورت کتبی اعتراض کردم و دفاعیات خودم را نوشتم ولی بیفایده بود و دادگاه تجدیدنظر هم همین حکم را تایید کرد.»
رسول بداقی ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ پس از احضار از سوی دادسرای اوین، راهی زندان تهران بزرگ شده و تا پس از آزادی در تاریخ نهم مرداد، زندانی شدن خود را رسانه‌ای نکرده است. این معلم اخراج شده دلیل رسانه‌ای نشدن ورودش به زندان را تمرکز بر وضعیت معلمان زندانی با حبس طولانی و جلوگیری از ایجاد نگرانی در بین همکارانش عنوان کرد: «خواستم توان و تمرکز کانون صنفی و معلمان روی دفاع از معلمانی مانند اسماعیل عبدی و محسن عمرانی باشد که زندانی هستند و دوم این که نخواستم همکاران را نگران کنم و دلایلی مانند این.»
ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ یا زندان فشافویه که سال ۱۳۹۴ به بهره‌برداری رسیده، در جنوبی‌ترین منطقه استان تهران (۳۲ کیلومتری جنوب تهران) در حسن آباد قم واقع شده و برای نگهداری ۱۵ هزار تن از محکومان مواد مخدر ساخته شده است. رسول بداقی که تجربه هفت ساله زندان خود را به اتهامات تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی بین سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۵ در زندان‌های اوین تهران و رجایی شهر کرج گذرانده، ندامتگاه تهران بزرگ را جهنمی در کویر توصیف کرد و گفت: «خود زندانیان به زندان تهران بزرگ می‌گویند فینال زندان‌های ایران، ولی من اسمش را گذاشته‌ام جهنمی در کویر، چون در کویر حسن آباد قم قرار گرفته و مخصوصا در تابستان یک جهنم بدون آب و وسایل خنک کننده است.»
رسول بداقی گفت شکنجه روحی و روانی که در مدت زندان دو ماهه در ندامتگاه تهران بزرگ متحمل شده بیش از هفت سال زندان و تحمل انفرادی در زندان‌های اوین تهران و رجایی شهر بوده است. این فعال صنفی معلمان گفت: «بندی که من بودم قرنطینه دو بود، هر سالن ۶ اتاق دارد و یک اتاق ۱۲ متری برای ۳۰ زندانی، آب گرم اصلا نداشتیم و آب سرد هم فقط یک ساعت در روز، ۱۷۰ زندانی هر سالن باید از یک توالت در طول روز استفاده می‌کردند و وضعیت درمان و بهداشت هم به طوری بود که من سالم وارد زندان شدم و بعد از دو ماه با گلودرد عفونی و چرکی خارج شدم.»
رسول بداقی به کمپین گفت اگرچه ظرفیت اسمی زندان مرکزی تهران بزرگ ۱۵۰۰۰ زندانی است ولی عملا چیزی حدود دو برابر ظرفیت در بعضی از بندها نگهداری می‌شوند: «من همه بندها را ندیدم ولی اگر اتاق خودمان را قیاس بگیریم، در اتاقی که تخت برای ۱۲ نفر وجود داشت، ۲۵ تا ۳۰ نفر می‌خوابیدند، یعنی در همین بند قرنطینه بیشتر از دو برابر ظرفیت نگهداری می‌شدند.»
رسول بداقی گفت مراقبت‌های بهداشتی در ندامتگاه تهران بزرگ جدی گرفته نمی‌شود و زندانیان با نوعی جیره‌بندی آب روبرو هستند: «بهداشت آنجا شوخی است چون حتی آب نیست و بدون آب حتی نمی‌شود زندگی کرد، زندان تهران بزرگ روزی فقط یک ساعت آب سرد وصل می‌شود و باید آب ذخیره کنید برای طول روز یعنی جیره‌بندی، کسانی که خیلی به بهداشت اهمیت می‌‌دهند به اصطلاح خودشان دوش آفتابه می‌گیرند، یعنی با یک آفتابه آب در هواخوری دوش می‌گیرند. به دلیل ازدحام و نبودن آب شپش و ساس در اتاق‌ها کاملا عادی است.»
این فعال کانون صنفی معلمان درباره وضعیت درمان و معالجه بیماران زندانی نیز گفت زندان امکانات اولیه برای مداوای زندانیان بیمار را ندارد: «در این زندان حتی بیمارانی که ایدز و هپاتیت مثبت هستند هم نه از بقیه تفکیک شده‌اند و نه مراقبت دیگری از آنان می‌شود، خودشان و همه بند هم می‌دانند ولی برای کسی اهمیت ندارد، چیزی به نام مراجعه به بهداری هم در صورتی وجود دارد که کاملا از پا بیفتید و بقیه شما را برسانند به بهداری و آنجا نهایتا یک سرمی وصل کنند. من وقتی برای گلودرد به زندانبان گفتم باید بروم بهداری، خنده اش گرفت و همان تبدیل به یک عفونت چرکی سخت شد که الان بعد آزادی دنبال درمانش هستم، سیگار و مواد مخدر به صورت ۲۴ ساعته در اتاق‌ها و سالن‌ها مصرف می‌شود و انگار کل سالن در مه فرو رفته.»
ندامتگاه تهران بزرگ برای سهولت اداره زندان و ارتباط نداشتن با زندانی‌ها از خود زندانیان برای برقراری نظم استفاده می‌کند، رسول بداقی گفت در هر سالن این زندان حدود ده زندانی با اتهامات خطرناک با گرفتن امتیازاتی وظیفه برقراری نظم را به عهده دارند: «هر سالن وکیل بند و چند زندانی دارد به اسم انتظامات که معمولا از زندانیان قلدر و با اتهامات خطرناکند، این انتظامات در هر سالن اتاق و تلفن و دستشویی و حمام جداگانه دارند، مثلا یک دستشویی برای ۱۷۰ زندانی و یک دستشویی هم برای ده دوازده نفری که به عنوان انتظامات به زندانبان کمک می‌کنند، و انتظامات در مقابل این امتیازها زندانیان را سرکوب و حتی تنبیه می‌کند.»
بداقی گفت زندانیان در ندامتگاه تهران بزرگ هم از نظر روانی و هم از نظر روحی شکنجه می‌شوند: «توهین و تحقیر و فحاشی که آن قدر طبیعی است که حتی رئیس زندان هم از پشت بلندگو به همه زندانیان فحش رکیک خواهر و مادر می‌داد، کتک زدن زندانیان به بهانه‌های متفاوت هم عادی بود، چه زندانبان‌ها و چه انتظامات و زندانیان قدرتمندتر، مثلا موقع آمار صبحگاهی زندانیان را مجبور می‌کردند یک یا دو ساعت روی دو زانو بایستند و حق نداشتند بنشینند یا بایستند، فقط سلیقه‌ای بود که کدام زندانبان کمتر اذیت می‌کرد یا بیشتر.»
رسول بداقی، معلم ۴۷ ساله و کارشناس مدیریت آموزشی که پدر سه فرزند است، تا پیش از بازداشت شدن به دلیل فعالیت‌های صنفی و سیاسی‌اش در سال ۱۳۸۸، به عنوان یک معلم رسمی در دبیرستان‌های اسلامشهر از توابع استان تهران تدریس می‌کرد ولی در حین تحمل حبس از کار اخراج شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر