دوشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۴

#ایران#iran#


روحانی در سفر خود به نیویورک، فرصت را مغتنم شمرده و هر روز گام تازه‌یی در جهت تحقق آرزوی خود که قلاب کردن رژیم به آمریکاست، برمی‌دارد. او مستمراً تأکید و تکرار می‌کند: «شرایط پسا تحریم در ایران فضایی ایجاد کرده است که شرکتهای بزرگ اقتصادی تجاری و صنعتی می‌توانند از آن بهره ببرند» (نشست با مدیران شرکتهای آمریکایی ـ تلویزیون رژیم ۴/۷/۹۴).

وی در همین نشست از عرضة «منابع عظیم» ایران هم فراتر رفت و ضمن گشودن همه در و دروازه‌ها، به «موقعیت ژئو استراتژیک ایران» هم که معنای سیاسی خود را دارد، اشاره نمود: «منابع عظیم و موقعیت ژئواستراتژیک ایران، شرایط منحصربه‌فردی را برای فعالیت اقتصادی شرکتهای خارجی ایجاد کرده است.»

تمام تلاش روحانی در این سفر آن است که مخاطبانش را قانع کند پس از زهر هسته‌یی و در مرحله «پسا برجام» شرایط در ایران به‌کلی تغییر کرده و ایران محیط امنی برای سرمایه‌گذاری شده و آنها نباید داد و قالهای ظاهری و شعارهای ولی‌فقیه را جدی بگیرند. وی از جمله در اظهاراتی 180درجه مخالف حرفهای اخیر خامنه‌ای، مبنی بر این‌که «منظور از دشمن، استکبار جهانی، و مظهر کامل آن آمریکاست» (در دیدار با سرکردگان  سپاه پاسداران  ۲۵/۶/۹۴). روحانی تأکید کرد: «مردم ایران هیچ مشکلی با مردم آمریکا ندارند و به یکدیگر احترام می‌گذارند». روشن است که اضافه کردن کلمه «مردم»، صرفاً برای بستن دهن خلیفة ارتجاع بوده است.

روحانی در نشست دیگری با سرمایه‌داران آمریکایی ایرانی‌تبار سعی کرد با نشان‌دادن در باغ سبز دهان آنها را برای سرمایه‌گذاری آب بیندازد. او «با اشاره به آماده بودن طرحهای ۲۰۰ میلیارد دلاری در حوزه انرژی و ۷۰ میلیارد دلاری در بخش پتروشیمی برای سرمایه‌گذاری گفت: «ما از ایرانیان خارج از کشور می‌خواهیم در این زمینه پیش‌قدم شوند» (سایت تابناک ـ ۹۴/۷/۵).

این اظهارات، خشم و نگرانی دلواپسان و به‌خصوص سرکردگان پاسداران را برانگیخته و آنان را واداشته که با قوت بیشتری بر طبل ضداستکباری و ضدآمریکایی بکوبند. پاسدار نقدی سرکرده بسیج ضد‌مردمی می‌گوید: «قدرت ما بر مبنای شعار مرگ بر آمریکاست اما برخی می‌گویند این شعار را باید کنار گذاشت» (خبرگزاری مهرآخوندی- 4مهر 94.)

پاسدار ایرج مسجدی مشاور  قاسم سلیمانی  نیز با تأکید بر این‌که ما «باید مراقب نفوذ دشمن در ارگانها، نهادها و سطح جامعه باشیم» افزود: «الحمدلله سپاه پاسداران بر این موضوع کاملاً حساس است و برای جلوگیری از این مسأله برنامه‌ریزی می‌کند. اگر ما در مقابل آمریکایی‌ها کوتاه بیاییم و ضعیف عمل کنیم، دشمن نفوذ خود را در منطقه اعمال خواهد کرد».

روزنامه رسالت ارگان باند مؤتلفه نیز در سرمقاله 5مهر94 خود «نگاه داشتن گارد بسته در برابر دشمنان قسم خورده» را به روحانی توصیه نمود و «عدول از این ثوابت و محکمات (را) خطایی استراتژیک و نابخشودنی» شمرد.

این مخالفتهای وحشت‌آلود، مقدم بر هر علت دیگر، ریشه در منافع کلان مادی دارد، چرا که سپاه پاسداران و کارتل «بیت رهبری» اقتصاد کشور را تماماً قبضه کرده‌اند و طبعاً ورود سرمایه‌گذاران خارجی را رقیب و مزاحم خود تلقی می‌کنند. آنها مخالفت و سنگ‌اندازی خود را نیز تحت عنوان اقتصاد مقاومتی توجیه و تئوریزه می‌کنند؛ کمااین‌که روحانی هم خط وابسته‌گرایانه خود را تحت عنوان «توسعه» «تعامل باجهان» و «اقتصاد دانش بنیان» پیش می‌برد. بنابراین روحانی برای آن که سرمایه‌گذاران را جلب کند، اول باید سپاه را کنار بزند، از همین رو او در صحبتهایی که روز شنبه (۴/۷/۹۴) با گروهی از سرمایه‌داران آمریکایی ایرانی‌تبار داشت، گفت: «مطمئناً نبود رقابت در بخش اقتصادی به‌معنای ایجاد انحصار، افت کیفیت، فساد و رکود خواهد بود». وی با این حرف می‌کوشید آنها را مطمئن سازد که دست سپاه را کوتاه خواهد کرد؛ این در حالی است که او چند روز قبل از سفر خود کوشید پاسداران را با تأکید بر این‌که سهم آنها در چپاول را خواهد داد، راضی کند. وی در همین رابطه گفت: «سپاه، بسیج، ارتش و نیروهای انتظامی به‌عنوان فرزندان ملت باید به دولت و مردم در تولید و سازندگی و رشد اقتصادی کمک کنند و اساساً ستاد اقتصاد مقاومتی برای آن تشکیل شده است…» (سخنرانی در مجمع سراسری فرماندهان سپاه پاسداران ـ 24/6/94).

کدام حرف را باید باور کرد؟ واقعیت این است که وعده‌های روحانی به سرمایه‌گذاران، بیشتر خیال و آرزوست تا واقعیت؛ این را یکی از اعضای مجلس ارتجاع به نام خسروی در جلسه علنی یکشنبه (۵/۷/۹۴) ضمن حمله به دولت روحانی که «مأموریتی برای خود قائل نیستند به جز دو مأموریت، مذاکره با آمریکا و مدیریت انتخابات» بیان کرد. او گفت: «سرمایه‌گذاران خارجی به کشور ما می‌آیند تا ببیند چه خبر است و تا کنون هیچ سرمایه‌گذاری نیامده است که حرف سرمایه‌گذاری بزند».

واقعیت هم این است که تا وقتی مسأله قدرت در رژیم روشن نشود و رژیم از این وضعیت دو قطبی و بلاتکلیفی خارج نگردد، همه طرحها و نقشه‌های رفسنجانی و روحانی برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی (فارغ از این‌که تازه اگر محقق شود، آیا مسأله‌یی از رژیم حل خواهد شد یا نه) صرفاً نقش زدن برآب است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر