قیام 88
- وحشت یک عضو مجلس ارتجاع از آتش زیر خاکستر در خوی
- نگرانی نماینده خامنهای در سپاه پاسداران از تکرار قیام ۸۸
در حکومت خمینی، هر چیز که پیشرفت نکرده باشد، یک چیز انصافاً پیشرفت کرده. و آن دجال بازی است.
عناوین روزنامههای حکومتی، در این روزها تماماً حکایتگر یک هراس بزرگ و سرشار از هشدار و زنهار. هشدار نسبت بهوقوع یک قیام بزرگ. اما برای راه گم کردن، اسم قیام را با دجالگری فتنه میگذارند. بنابراین اگر به جای فتنه بخوانیم «قیام». تمامی این هراس و ترس را در روزنامهها و رسانهها و در کلام سخنرانان نمایشهای جمعه خواهیم دید.
تنها یک نمونهاش، روزنامه سپاه پاسداران است این هراس را با همان تغییر نام به فتنه، چنین نشان میدهد:
«فتنهی آیندهی مجلس خبرگان رهبری در هفتههای اخیر به مهمترین موضوع روز کشور تبدیل شده است!»
این روزنامه دو قیام بزرگ مردم و جوانان ایران را که خودش در همین مقاله اعتراف میکند که برای «ختم انقلاب» صورت گرفته، یا در حقیقت نابودی و سرنگونی کل نظام ولایتفقیه را هدف گرفته بود نام میبرد و مینویسد:
«شکلگیری دو فتنه گذشته (تیر78) و (خرداد 88)، مبتنی بر راهبرد افراطیون این جریان برای «ختم انقلاب» و عرفیسازی نظام دینی و تحقق سیاسی با بهرهگیری از فضای انتخابات مجلس ششم در سال 78 و ریاست جمهوری دهم در سال 88 بر این مبنا استوار بود».
بعد هشدار میدهد که:
«طراحان و سران آن فتنهها... این روزها جان تازهیی گرفته و ردپای نفوذ و هدایت بیگانگان نیز در حلقههای فکری و تصمیمسازی آنان آشکارتر شده است، .»..
جالب اینجاست که بهرغم اینکه این رسانههای هشداردهنده، با دجالگری، موضوع را به جناح دیگر نظام مرتبط میکنند، اما جابهجا به مردمی بودن و ریشهیی بودن و بنیانکن بودن آن اعتراف میکنند. همین سرمقاله جوان 28آذر زیر عنوان: «فتنه و آشوب 88، نهایت نفاق و عناد افراطیون» مینویسد: «اصل معارضهی آنها با نهضت و نظام و جمهوریت و ولایت و جمهوری اسلامیای است». (چیزی که به گروه خون جناح مقابل نمیخورد).
در جای دیگر باز به صراحت از «پنجه کشیدن به دستاوردها و میراثهای اصلی خط امام» صحبت میکند. که باز هم نشانه و علامتی است از روحیات مقاومت و مردمی که منتظرند که خشت خشت نظام ولایت را از جا برکنند.
ورق زدن چند روزنامه و رسانهی رژیم، بهخوبی این نگرانی و هراس را با همین عبارات به ما نشان میدهد و هر کدام به نوعی با ذکر کلماتی مثل «نفاق» و «ضدیت با اصل ولایتفقیه»، نشانی مقاومت و مردم ایران را میدهند.
اما این هراسها و کابوسها چه پایه و مایه و چه علتی دارد؟
واقعیت این است که مردم ایران در تمامی دوران حکومت ولایتفقیه از هر فرصتی برای قیام بهره جستند، و به خیابانها ریختند، قیامهایی مثل قیام مردم مشهد در سال 71 و قیام مردم قزوین در سال 74 و قیامهای مردم عجب شیر و اسلام شهر و شیراز و اراک. و بعد هم قیام 18تیر 87 و قیامهای 88.
اما این بار، برای رژیم از همه موارد قبلی هراس انگیزتر است. زیرا، جناحهای داخلی در جنگ هژمونی بر سر انتخابات آماده پاره کردن یکدیگر، و فقر مردم بیش از هر زمان دیگر است. شکستهای منطقهای و زهر خوردن در موضوع اتمی هم نیازی به بیان ندارد. مقاومت ایران هم از همه بحرانها عبور کرده و آماده است. ***.
عناوین روزنامههای حکومتی، در این روزها تماماً حکایتگر یک هراس بزرگ و سرشار از هشدار و زنهار. هشدار نسبت بهوقوع یک قیام بزرگ. اما برای راه گم کردن، اسم قیام را با دجالگری فتنه میگذارند. بنابراین اگر به جای فتنه بخوانیم «قیام». تمامی این هراس و ترس را در روزنامهها و رسانهها و در کلام سخنرانان نمایشهای جمعه خواهیم دید.
تنها یک نمونهاش، روزنامه سپاه پاسداران است این هراس را با همان تغییر نام به فتنه، چنین نشان میدهد:
«فتنهی آیندهی مجلس خبرگان رهبری در هفتههای اخیر به مهمترین موضوع روز کشور تبدیل شده است!»
این روزنامه دو قیام بزرگ مردم و جوانان ایران را که خودش در همین مقاله اعتراف میکند که برای «ختم انقلاب» صورت گرفته، یا در حقیقت نابودی و سرنگونی کل نظام ولایتفقیه را هدف گرفته بود نام میبرد و مینویسد:
«شکلگیری دو فتنه گذشته (تیر78) و (خرداد 88)، مبتنی بر راهبرد افراطیون این جریان برای «ختم انقلاب» و عرفیسازی نظام دینی و تحقق سیاسی با بهرهگیری از فضای انتخابات مجلس ششم در سال 78 و ریاست جمهوری دهم در سال 88 بر این مبنا استوار بود».
بعد هشدار میدهد که:
«طراحان و سران آن فتنهها... این روزها جان تازهیی گرفته و ردپای نفوذ و هدایت بیگانگان نیز در حلقههای فکری و تصمیمسازی آنان آشکارتر شده است، .»..
جالب اینجاست که بهرغم اینکه این رسانههای هشداردهنده، با دجالگری، موضوع را به جناح دیگر نظام مرتبط میکنند، اما جابهجا به مردمی بودن و ریشهیی بودن و بنیانکن بودن آن اعتراف میکنند. همین سرمقاله جوان 28آذر زیر عنوان: «فتنه و آشوب 88، نهایت نفاق و عناد افراطیون» مینویسد: «اصل معارضهی آنها با نهضت و نظام و جمهوریت و ولایت و جمهوری اسلامیای است». (چیزی که به گروه خون جناح مقابل نمیخورد).
در جای دیگر باز به صراحت از «پنجه کشیدن به دستاوردها و میراثهای اصلی خط امام» صحبت میکند. که باز هم نشانه و علامتی است از روحیات مقاومت و مردمی که منتظرند که خشت خشت نظام ولایت را از جا برکنند.
ورق زدن چند روزنامه و رسانهی رژیم، بهخوبی این نگرانی و هراس را با همین عبارات به ما نشان میدهد و هر کدام به نوعی با ذکر کلماتی مثل «نفاق» و «ضدیت با اصل ولایتفقیه»، نشانی مقاومت و مردم ایران را میدهند.
اما این هراسها و کابوسها چه پایه و مایه و چه علتی دارد؟
واقعیت این است که مردم ایران در تمامی دوران حکومت ولایتفقیه از هر فرصتی برای قیام بهره جستند، و به خیابانها ریختند، قیامهایی مثل قیام مردم مشهد در سال 71 و قیام مردم قزوین در سال 74 و قیامهای مردم عجب شیر و اسلام شهر و شیراز و اراک. و بعد هم قیام 18تیر 87 و قیامهای 88.
اما این بار، برای رژیم از همه موارد قبلی هراس انگیزتر است. زیرا، جناحهای داخلی در جنگ هژمونی بر سر انتخابات آماده پاره کردن یکدیگر، و فقر مردم بیش از هر زمان دیگر است. شکستهای منطقهای و زهر خوردن در موضوع اتمی هم نیازی به بیان ندارد. مقاومت ایران هم از همه بحرانها عبور کرده و آماده است. ***.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر