این
روزها در کشمکش و دعواهای درون رژیم، هر باند خیز برداشته تا در جنگ
انتخابات، بر باند رقیب غلبه کند و هژمونی را دست بگیرد. حالا باندهای رژیم
در این رابطه به همدیگر هشدار میدهند که مبادا نظم موجود بین آنها بهم
بخورد و کل نظام را به خطر بیندازد. در همین رابطه رفسنجانی در مصاحبه با
یکی از روزنامههای باند خودش به نام آرمان 29آذر 94، مسأله امنیت نظام را
مطرح کرده و در ادامه به باند رقیب هشدار داده که «نباید این حالت را با
ناراضی کردن افکار عمومی و مخصوصاً جوانان و تحصیلکردهها ـ چون الآن اینها
مرجع شدند ـ به هم بزنند و ناامن کنند».
در قسمت دیگری از این مصاحبه خبرنگار رژیم اعترافهای جالبی میکند و از تغییر خواستههای جوانان حرف میزند. همان تغییری که خامنهای بارها نسبت به آن هشدار داده بود. تغییر الگوها، تفاوتهای معنادار، نگرانی و اعتراف به اینکه جوانان در کانال رژیم ولایتفقیه نیستند و خودشان راه را پیدا میکنند. مصاحبهکننده از رفسنجانی میپرسدکه «دغدغههای سیاسی و اجتماعی جدید با دغدغههای نسلهای اول انقلاب و دهه شصتیها، تفاوتهای معناداری دارند. اینکه نسل جدید بهدنبال الگوهای جدید برود، نگرانکننده نیست؟ یعنی ما نتوانستیم برای جوانان مسیری را هموار کنیم که در کانال انقلاب رشد کنند. گویا خودشان دارند مسیرشان را پیدا میکنند. چه اندازه با این نظر موافقید؟»
رفسنجانی در قسمتی از پاسخ به این سؤال میگوید: «متأسفانه الآن کسانی هستند که روی افکاری که برای خیلیها فسیل شده، اصرار دارند و میخواهند همان افکار را در مغز جوانان تزریق کنند که جوانان نمیپذیرند. مباحثه که شود، بر اساس منطق خود، جواب میدهند. گاهی هم احساس نفرت میکنند».
بی تردید، جوانهای ایرانی، تفکر فسیل شده و ارتجاعی آخوندها را نمیپذیرند و از آن متنفرند. اما حالا این سؤال پیش میآید که آیا رفسنجانی به فکر جوان ایرانی است یا سودای دیگری در سر دارد؟
پاسخ را البته از میان همین حرفهای رفسنجانی میشود داد. آنجا که دم از امنیت نظام میزند و نسبت به نارضایتی افکار عمومی بهویژه جوانان و تحصیل کردهها هشدار میدهد و این هشدار رفسنجانی تنها معنا و مفهوم جنگ و دعوای انتخاباتی ندارد، بلکه فراتر از آن است. هشداری است برای امنیت کل نظام. البته این تنها هشدار رفسنجانی نبوده و نیست. پیش از این هم وی بارها و بارها نسبت به این موضوع هشدار داده و از شرایط پیش رو ابراز وحشت کرده است.
بهعنوان نمونه رفسنجانی در دیدارش با رئیس پارلمان کرواسی که در روزنامه حکومتی اعتماد مورخ 14مهر94 درج شده بود گفته است: «وقتی از شدت ظلم، ناامنی و بیکاری، کارد به استخوان برسد، جوان ناراضی به فکر انتقام میافتد».
واقعیت این است که ترس از انفجار خشم متراکم جوانهاست که رفسنجانی را به این هشدارها واداشته است. بههمین دلیل هم او نمیگوید که جوانان قیام میکنند، بلکه خیزش آنان را نه قیام بلکه انتقام تعبیر میکند تا با وجود حرفهای دجالگرانهاش، مرز خودش و باندش را با آنها حفظ کرده و کمترین شکافی به سمت آزادی باز نکرده باشد.
آری، جوانان همانهایی هستند که الگوهایشان تغییر کرده است، تفاوتهای معناداری دارند، رودرروی رژیم ولایتفقیه هستند، از افکار فسیل شده آخوندها متنفرند و خوب میدانند در امتداد پیشتازان خود چگونه ضربه نهایی را به تمامیت نظام جهل و جنایت وارد کنند.
در قسمت دیگری از این مصاحبه خبرنگار رژیم اعترافهای جالبی میکند و از تغییر خواستههای جوانان حرف میزند. همان تغییری که خامنهای بارها نسبت به آن هشدار داده بود. تغییر الگوها، تفاوتهای معنادار، نگرانی و اعتراف به اینکه جوانان در کانال رژیم ولایتفقیه نیستند و خودشان راه را پیدا میکنند. مصاحبهکننده از رفسنجانی میپرسدکه «دغدغههای سیاسی و اجتماعی جدید با دغدغههای نسلهای اول انقلاب و دهه شصتیها، تفاوتهای معناداری دارند. اینکه نسل جدید بهدنبال الگوهای جدید برود، نگرانکننده نیست؟ یعنی ما نتوانستیم برای جوانان مسیری را هموار کنیم که در کانال انقلاب رشد کنند. گویا خودشان دارند مسیرشان را پیدا میکنند. چه اندازه با این نظر موافقید؟»
رفسنجانی در قسمتی از پاسخ به این سؤال میگوید: «متأسفانه الآن کسانی هستند که روی افکاری که برای خیلیها فسیل شده، اصرار دارند و میخواهند همان افکار را در مغز جوانان تزریق کنند که جوانان نمیپذیرند. مباحثه که شود، بر اساس منطق خود، جواب میدهند. گاهی هم احساس نفرت میکنند».
بی تردید، جوانهای ایرانی، تفکر فسیل شده و ارتجاعی آخوندها را نمیپذیرند و از آن متنفرند. اما حالا این سؤال پیش میآید که آیا رفسنجانی به فکر جوان ایرانی است یا سودای دیگری در سر دارد؟
پاسخ را البته از میان همین حرفهای رفسنجانی میشود داد. آنجا که دم از امنیت نظام میزند و نسبت به نارضایتی افکار عمومی بهویژه جوانان و تحصیل کردهها هشدار میدهد و این هشدار رفسنجانی تنها معنا و مفهوم جنگ و دعوای انتخاباتی ندارد، بلکه فراتر از آن است. هشداری است برای امنیت کل نظام. البته این تنها هشدار رفسنجانی نبوده و نیست. پیش از این هم وی بارها و بارها نسبت به این موضوع هشدار داده و از شرایط پیش رو ابراز وحشت کرده است.
بهعنوان نمونه رفسنجانی در دیدارش با رئیس پارلمان کرواسی که در روزنامه حکومتی اعتماد مورخ 14مهر94 درج شده بود گفته است: «وقتی از شدت ظلم، ناامنی و بیکاری، کارد به استخوان برسد، جوان ناراضی به فکر انتقام میافتد».
واقعیت این است که ترس از انفجار خشم متراکم جوانهاست که رفسنجانی را به این هشدارها واداشته است. بههمین دلیل هم او نمیگوید که جوانان قیام میکنند، بلکه خیزش آنان را نه قیام بلکه انتقام تعبیر میکند تا با وجود حرفهای دجالگرانهاش، مرز خودش و باندش را با آنها حفظ کرده و کمترین شکافی به سمت آزادی باز نکرده باشد.
آری، جوانان همانهایی هستند که الگوهایشان تغییر کرده است، تفاوتهای معناداری دارند، رودرروی رژیم ولایتفقیه هستند، از افکار فسیل شده آخوندها متنفرند و خوب میدانند در امتداد پیشتازان خود چگونه ضربه نهایی را به تمامیت نظام جهل و جنایت وارد کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر