آدينه، 3 اردیبهشت ماه 1395 = 22-04 2016
هدیه و هانیه دختران ۵ و ۷ ساله او هنوز زندهاند اما دیگر هیچوقت از صدای زنگ خانه خوشحال نمیشوند.
اعظم هر شب همهی ۲۱ روز شکنجه را در خاطراتش مرور میکند، مرور میکند که چگونه شوهر معتادش توانست او را با چاقو آزار دهد، مرور میکند آن زمان که آب را به زور در دهانش میریخته و دیگر نمیتوانسته نفس بکشد.
او هر شب که میخوابد به یاد شبهایی میافتد که درون یک صندوق فلزی دربسته و بدون اکسیژن و پاهایش میسوخته چون شوهرش زیر صندوق آتش روشن میکرده است. اعظم میخواهد بخوابد اما خیال دخترانش نمیگذارد. او هنگام نفس کشیدن به یاد لحظه می افتد که شوهرش در حال خفه کردن دخترش بود. به یاد شکسته شدن فک هانیه با ضربات وحشیانه شوهرش.
نظر یکی از کاربران اینترنتی در ایران: اگر این خانم، سر سوزنی امید داشت که با مراجعه به مراجع قانونی از این وضعیت خلاص شود، حتما اقدام می کرد. بنابراین نشان می دهد اعتماد و امید مردم به حل مشکل از طریق قانونی چقدر ضعیف است.
ایران پرس نیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر